سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


آغاز ادبیات داستانی ایران


آغاز ادبیات داستانی ایران
اقسام شمول ادبیات داستانی نزد ملل گوناگون كمی متفاوت است. درادبیات فارسی، مقامه وحكایت هم می‌تواند جزء ادبیات داستانی به شمار آید و در ادب اروپایی ادبیات داستانی (Fietien) فقط شامل قالب‌های خاص داستانی به مبنای جدید می‌شود.
در این نوشتار، نویسنده پس از بیان تفاوت عصر جدید و دوره معاصر؛ با توجه به حوادث اثرگذار تاریخی، ادبیات عصر جدید و معاصر را به هفت دوره تقسیم كرده كه در این گفتار تنها دو دوره ابتدایی بررسی شده است. دوره اول یا دوران مدرنیته (۱۲۸۵ـ۱۲۰۶) دوره دوم: پس از مشروطه تا حكومت رضاخان (۱۲۹۹ـ۱۲۸۵).
كلید واژه : ادبیات داستانی، ادبیات معاصر، مشروطه، مدرنیته.
ادبیات داستانی۱ درمعنای خاص خود شامل قالبهای داستان كوتاه۲، داستان بلند۳، (حتی داستان‌های خیلی بلند و رمانواره)، رمان۴، افسانه۵،‌ قصه۶، و حكایت و فابل۷ (داستانهای حیوانات به زبان نثر) است.البته نزد ملل گوناگون، ممكن است اقسام شمول ادبیات داستانی كمی متفاوت باشد؛ مثلاً در فارسی، مقامه و حكایت و هم می‌تواند جزء ادبیات داستانی به شمار آید. به طور كلی هر یك از قطعات ادبی كه جنبه‌های نقلی و روایی داشته باشد، جزء ادبیات داستانی باید به شمار آید (بدیهی است كه درمعنای عام و سنتی ادبیات داستانی شامل ادبیات نیز تواند بود).
ذكر این نكته خالی از فایده نخواهد بود كه در ادب اروپایی فیكشن (Fiction) فقط شامل قالبهای خاص داستانی به معنای جدید مصطلح شده است.
تأملی در تفاوت عصر جدید و دوره معاصر
از كلمه معاصر دو دریافت رواج دارد: یكی معنای كلی و نه چندان دقیق، كه به ابتدای تجدد۸ ملل، تاكنون و هر آنچه در برابر ادبیات كلاسیك وجود دارد، اطلاق شده است. دوم به معنای دقیقتر، درباره ادبیات جاری كه مبدأ آن حداكثر پس از انقلاب مشروطیت به عنوان مقطع تعیین‌كننده و حادثه‌انگیز ادبی، تلقی می‌شود.
این تقسیم‌بندی، میان دو مقطع از ادبیات داستانی عصر جدید و معاصر، وجوه تمایز مهمی را آشكار می‌كند. یكی عهد مدرن‌گرایی و دیگری روزگار مدرن‌پنداری است. بدین ترتیب از آغاز جلوه‌های سنت‌شكنی و تجددگرایی در ادبیات فارسی تا انقلاب مشروطیت را عصر جدید۹ نام می‌گذاریم. این عصر همان عهد مدرن‌گرایی است كه در معنای دقیق به آن «معاصر» نمی‌توان اطلاق نمود. زیرا ادبیات جاری ما از زمانی آغاز می‌گردد كه قالب ادبی مشابهی را با آن دوره در روزگار خود شاهد باشیم یا ساختارها و قالبهای ادب امروزی مثلاً رمان، داستان جدید، شعر نو، شعر سپید و آزاد و‌... ، دنباله آن ساختارها و قالبها باشد. حال اینكه قالبها، عناصر و مضامین ادبیات داستانی در دوره معاصر۱۰ در معنای دقیق خود از بعد از مشروطیت تاكنون را شامل می‌شود.
نتیجه اینكه در مفهوم كلی، ادبیات معاصر از آغاز عصر تجدد تاكنون را می‌تواند شامل شود. اما در معنای دقیق، ادبیات داستانی تجددگرا پیش از مشروطه در ادبیات داستانی عصرجدید و پس از مشروطه را ادبیات داستانی معاصر می‌خوانیم. با این حال اطلاق از مشروطه تا كنون به عنوان «معاصر» خود سخنی كلی است. با این كلیت چگونه می‌توان ابعاد مختلف ادبیات این عهد را شناخت و افقهای آن را روشن نمود؟ در این گفتار ابتدا كوشش می‌شود تا این مفهوم باز گشوده شود.
ادوار ادبیات عصر جدید و معاصر
برای دستیابی به این منظور باید از اصول و روشهای نقد ادبی مدد جست. برای شناخت ادبیات دوره جدید، هم باید به نقد فلسفی و هم جامعه شناختی و روانشناختی توجه داشت؛ اما حصول به همه این مقاصد در موضوع بسیار كلی ادبیات داستانی معاصر، از حد این مقاله خارج است؛ ولی از آنجا كه شناختن بسترهای شكل‌گیری ادبیات یا نقد تاریخی متون ادبی به معنی زمینه و مقدمه نقد جامعه شناختی و فلسفی است؛ در این مقاله كوشش بر آن است كه این زمینه‌ها شناسانده شود تا اولین مرحله برای گشودن افقهای ادبیات داستانی معاصر طی شود و ترسیم چشم‌اندازی از آن میسر گردد.
از آنجا كه شناختن حوادث عمده و تعیین‌كننده تاریخی و پی بردن به حوادث و وقایع اثرگذار و بزرگ ادبی به منزله گشودن پنجره‌ای به سوی آسمان ادبیات داستانی معاصر خواهد بود و راه فهم اجزا و ابعاد آن را آسان خواهد كرد، بهترین روش این است كه بر همین مبنا، ادوار مشخصی را برای ادبیات داستانی معاصر از ابتدا تا روزگار خود معین كنیم.در این راه، حوادث تاریخی و تحولات ادبی، دستمایه ما خواهد بود تا بر محور آنها دوره‌های برجسته و مشخصی را در مجموعه فضای دوران جدید معرفی كنیم.
به نظر نگارنده، با مبنا قرار دادن نظر فوق، در سراسر زمان عصر جدید و معاصر (یعنی دوران پس از عهد كلاسیك ادب فارسی تا روزگار ادبیات انقلاب اسلامی)، هفت دوره متمایز را می‌توان تفكیك و طبقه‌بندی كرد:
دوره اول : عصر جدید یا دوران مدرنیته از ۷ـ۱۲۰۶ تا ۱۲۸۵ شمسی
دوره دوم : عهد پس از مشروطه تا روی كار آمدن رضاخان ـ از ۱۲۸۵ تا ۱۲۹۹ ش
دوره سوم : روزگار بین دو جنگ جهانی و استبداد مطلق رضاخانی ـ از ۱۲۹۹ تا ۱۳۲۰ ش
دوره چهارم : دوران شكست استبداد و رواج ادبیات داستانی ـ از ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲
دوره پنجم : روزگار تردید اما درخشش یك تصمیم (ظهور جلال آل احمد) از ۱۳۳۲ تا ۱۳۴۲ و قیام امام خمینی(ره)
دوره ششم : ادبیات داستانی مقاومت از ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب اسلامی
دوره هفتم : جوانه‌های ادبیات داستانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی (از زمین تا آسمان) از ۱۳۵۷ تاكنون
این مقاله به دو دوره آغازین، یعنی به افقهای ادبیات داستانی عصر جدید تا پایان یافتن جنگ جهانی اول خواهد پرداخت.
دوره اول: چشم‌انداز ادبیات عصر جدید یا دوران مدرنیته (۷ـ۱۲۰۶ـ۱۲۸۵ش.)به باور نگارنده، این دوره را، كه عهد پیش از معاصر یا عصر جدید و مدرنگرایی باید نامید، تقریباً از ۷۸ سال پیش از استقرار مشروطیت آغاز می‌شود. ابتدای این عهد مصادف با فروكش كردن جنگهای طولانی لشكریان ایرانی علیه تجاوزات مكرر قوای متجاوز روسیه است. مطالعه در سفرنامه‌های ادبی، متون تاریخی، رساله‌های ادبی، ترجمه‌ها و دیگر آثار ادبی، نشان می‌دهد كه ادبیات ایران، كاملاً تحت سیطره مضامین سطحی و درونمایه شبه فلسفی غربی آن هم از نوع جنبه‌های منفی و منحط آن قرار می‌گیرد. یكی از علتهای این امر جو روانی بود كه ایران را به پندار تقویت و تجهیز و انتقام‌خواهی علیه روسیه به گرایش به سوی غرب تحریض و تشویق می‌نمود.
مهمترین تحولات ادبی این دوره
رواج یافتن سفرنامه‌ها در حد بی‌سابقه، بویژه سفرنامه‌های تخیلی و بتدریج رمانهای سفرنامه‌ای، چنانكه خواهیم دید. همین سفرنامه‌های خیالی آنجا كه به فرهنگ و باورهای بومی ایران اسلامی وفادارتر است، مشحون از خلاقیتهای ادبی و زمینه‌ساز پیدایش وآفرینش رمان در ادب فارسی شده است؛ از جمله سیاحتنامه ابراهیم بیك، نوشته زین‌العابدین مراغه‌ای و مسیر طالبی نوشته طالبوف و بویژه سفرنامه‌های مكه، مملو از عناصر فرهنگ بومی و هویت ملی است. البته سفرنامه‌های ذوقمندانه واقعی و غیر تخیلی، نوشته امین الدوله و دیگران نیز سهمی خاص در ادبیات عصر جدید دارد كه بررسی آنها در اینجا نمی‌گنجد. این سفرنامه‌ها افزون بر برخورداری از جایگاه ادبی، بخشی از وظایف رسانه‌ای را هم ایفا می‌كرد.
در این میان، سفرنامه خیالی سیاحتنامه ابراهیم بیك، كه در سال ۱۲۷۴ شمسی انتشار یافته است، مهمترین وتعیین‌كننده‌ترین موقعیت را در تولد رمان فارسی دارد. فن ذوقمندانه و ابتكار هنری در این اثر به اندازه‌ای است كه می‌توان آن را یكی از بهترین شواهد به خدمت گرفتن فنون هنری جهانی در چارچوب قالبهای سنتی فارسی دانست. در واقع از نظرگاه هنر، این سیاحتنامه، بیانگراستعداد و خلاقیت هنر فارسی‌زبانان در بیان ظرفیتهای ذوقی قالبهای سنتی است. مراغه‌ای در این اثر به حدی توانا است كه بسیار طبیعی و شفاف، ادبیات داستانی را متحول می‌سازد و روشهای رمان‌نویسی را با ابتكار تمام و بدون تقلید آن چنانی، در اثر خویش به خدمت می‌گیرد و پس از خلق این اثر او می‌توان گفت رمان‌نویسی در زبان فارسی متولد شده است.
بر این اساس، ‌نظریه كسانی كه اعتقاد به تقدم نقش ترجمه در انتقال فن رمان‌نویسی دارند، صحیح به نظر نمی‌رسد و روشن می‌گردد كه اهمیت اثرگذاری نقش ترجمه‌ها در بازتاب روش رمان‌نویسی و فنون دیگر ادبیات غربی در زبان فارسی، دست كم در درجه دوم به شمار خواهد آمد. حداقل این است كه بگوییم سفرنامه تخیلی مراغه‌ای و طالبوف حلقه واسطه قالبهای داستانی قدیم با رمان‌نویسی جدید به سبك اروپایی تلقی می‌شود.
سفرنامه پراهمیتی كه پس از سیاحتنامه ابراهیم بیك از دیدگاه تحول ادبیات داستانی حائز اهمیت به شمار می‌رود، مسالك المحسنین، نوشته میرزا عبدالرحیم طالبوف است كه درسال ۱۲۸۲ شمسی نوشته شده، و از حیث روایت و صحنه‌پردازیهای رمانواره‌اش ممتاز است؛ به ویژه از نظرگاه اندیشه‌گری و تحلیل و شناخت مسایل اجتماعی، دارای مضامینی قابل توجه است.
سفرنامه‌های خیالی، اندك اندك، رمان تاریخی را پدید می‌آورد. اولین رمان تاریخی كه نشر یافت، رمان شمس و طغرا نوشته میرزا محمد باقر خسروی از شاهزادگان قاجاری بود. البته در این عصر بتدریج شاهد رواج تعداد دیگری از رمانهای تاریخی هستیم.از دیدگاه جامعه‌شناختی، روی آوردن ادیبان به نوشتن اثر ادبی مربوط به «تاریخ گذشته»، عكس‌العملی است در برابر از دست دادن «زمان حال» و احساس بر باد رفتن دستاوردهای استقلال‌طلبانه نهضت مردمی و آشكار شدن نشانه‌های سیطره استعمار انگلیس.
این «احساس» را «خسروی» و برخی دیگر ازاهل فهم نیز دریافته وباور كرده‌اند كه دستاوردهای مردم در انقلاب مشروطیت در حال نابودی است و از آن نهضت، جز اسمی كه ابزار نان خوردن عوامل فراماسونری و نوكران انگلیس باشد، باقی نمانده است و گویا در پس این انقلاب یك دیكتاتوری خشن، چون آواری بر سر دردمندان اهل قلم فرو خواهد ریخت و دیر یا زود باید منتظر این فاجعه بود. لذا ادیبان زیادی ازخسروی پیروی كردند و كم كم نوشتن رمانهای تاریخی در این عهد به سنتی معمول تبدیل گشت؛ از جمله شیخ موسی كبودرآهنگی در ۱۲۹۷، رمان تاریخی عشق وسلطنت را نوشت و بعدها عبدالحسین صنعتی زاده كرمانی و میرزا حسن بدیع، نویسنده داستان باستان (سال ۱۲۹۹) و دیگران راه او را ادامه شكل‌گیری و تولد و گسترش رمان تاریخی دراین دوره دانستند كه مهمترین حادثه در زمینه ادبیات داستانی بود.
حوادث ادبی دیگر كه غیرمستقیم با ادبیات داستانی مرتبط است، عبارت است از پیدایش داستانواره‌ها و متون نمایشی و ادبیات مطبوعاتی.
آثار و چهره‌های مختلفی در ارتباط با قالبها و شاخه‌های فوق، نقش ایفا كرده‌اند كه از میان آنها فقط به آثار یك نفر از نویسندگان بسنده می‌كنیم. داستان یا رمانواره ستارگان فریب خورده، (نوشته شده در سال ۱۲۵۳ش.) كه برخی آن را اولین رمان فارسی خوانده‌اند؛ و این در حالی است كه ۵ نمایشنامه نیز كه اثر مؤلف همین داستان، یعنی میرزا فتحعلی آخوندزاده است، در همین سالها نوشته شد. این آثار، ابتدا به زبان غیرفارسی نوشته، و سپس به وسیله میرزا آقا تبریزی به فارسی برگردانده شده است. درونمایه‌های آثار نمایشی مورد اشاره، احساس ناامیدی و داوریهای یكجانبه درباره اوضاع ایران و تصویری كدر از مردم این سرزمین است. آخوندزاده، ایرانی تبار بود كه در اردوی لشكر متجاوز روسی جا خوش كرده و به درجه سرهنگی رسیده بود و درآثارش نیز با جانبداری از اشغالگران ارتش تزاری روس سخن گفته و از دیدگاه آنان به جامعه ایران نگریسته است.
درجریان اشاره به سایر قالبهای ادبی رایج در این روزگار به ادبیات رسانه‌ای برمی‌خوریم؛ در سال ۱۲۷۴ش. مهمترین مطبوعات ادبی، اعم از مجله یا روزنامه یا گاهنامه و یا آثار ادبی غیرمطبوعاتی شامل داستانواره یا مقالات و رساله‌های ادبی منتشر می‌شود.
دوره دوم : نظری بر ادبیات عهد پس از مشروطه تا روی كار آمدن رضاخان : ۱۲۹۹ـ۱۲۸۵ش.
از دیدگاه اجتماعی، آثار این عهد را اوج آزادی و پایان آن را حضیض استبداد، باید تلقی كرد، اما از نظر ادبی چند حادثه در زمینه ادبیات داستانی رخ می‌دهد؛ از جمله در سال ۱۲۸۷ شمسی، رمان شمس و طغرا به وسیله محمدباقر میرزا خسروی، كه خود ازشاهزادگان قاجار است، با درك عوامل ناكامی و زمینه‌های شكست ایرانیان و غلبه استعمار انگلیس بر اركان فرهنگی سیاسی ایران، این اثر را می‌نگارد. او با نوشتن این رمان، كه كاملاً تاریخی است، در واقع به گذشته‌های خیالی و دور می‌گریزد. اما راه رمان تاریخی با این اثر گشوده شد و بتدریج تعداد آن به حدی رسید كه مهمترین قالب ادبی رایج روزگار گردید. از دیگرسو زمینه‌های طرح و نشر برخی داستانواره‌ها و رسانه‌ها و مطبوعات فراهم گردید. همچنین این دوره، اوج رواج ترجمه آثار ادبی ونمایشی غرب است كه بحث درباره آنها از حد این مقاله خارج است. از سوی دیگر این دوره، مقدمه شكل‌گیری بسیاری از قالبهای ادبی جدید است. درادامه این مقطع یعنی پس از كودتای ۱۲۹۹ش. واستقرار دیكتاتوری رضاخان، دراین عهد چند تحول را در ادبیات داستانی شاهد هستیم.
۱ـ به دلیل فشار تبلیغاتی و سیاسی دیكتاتوری به منظور گسترش ناسیونالیسم افراطی و شووینیزم، به موازات تألیف كتابهایی از قبیل تاریخ ایران باستان به وسیله پیرنیا، رمانهای تاریخی نیز به این سمت گردشهایی داشته است؛ حتی نگاه اولیه و اجمالی به این رمانها، این نظر را تأیید می‌كند.
مهمترین رمانهای تاریخی این دوره عبارت است از دامگستران یا انتقام‌خواهان مزدك طی سالهای ۱۲۹۹ تا ۱۳۰۴. بعلاوه داستان مانی نقاش در ۱۳۰۴ به وسیله صنعتی‌زاده كرمانی نوشته شد. مظالم تركان خاتون درسال ۱۳۰۹ به وسیله حیدر علی كمالی نگاشته شد. پهلوان زند و شهربانو به وسیله علی شیرزای یاشین پرتو نشر یافته است. در سال ۱۳۱۰ رحیم‌زاده صفوی آشیانه عقاب را منتشر ساخت. متأسفانه در این دوره، پیوند برنامه‌ریزی شده رمانهای تاریخی با ناسیونالیسم دروغین رضاخانی موجب انتزاعی شدن و بی‌ربط بودن مضامین آنها از واقعیتهای اجتماعی می‌شود.
منتقدان نقد ادبی ازجمله رنه ولك و آستن وارن، اشاره دارند كه ناسیونالیسم رمانتیك می‌تواند ابزار لذتجویانه ادبی باشد. زمانی كه آفرینش ادبیات ناسیونالیستی بدون پیوند با نیازها و زمینه‌های امروزی اجتماع باشد و نویسنده صرفاً به آه و افسوسی به یاد گذشته‌های باستانی، بسنده كند، اثرآفرینی او كاری لذتجویانه است و ارزشی واقعگرایانه ندارد و فقط اثری رمانتیستی خواهد بود.نظری بر آن روی سكه، فضا را شفافتر می‌سازد. برای تعقیب منویات رضاخان، حسن پیرنیا بار نگاشتن تاریخ ایران باستان را بر دوش می‌كشد. همزمان با تألیف اینگونه كتابها، اسامی و اصطلاحات رایج عهد اسلامی به بهانه‌های واهی به نامهای دوره باستانی و یا نامهای ساختگی تبدیل می‌شود؛ حتی تأویلهای بی‌ربط از برخی متون ارزشمند حماسی قدیم به طور مستمر در اندیشه‌ها تزریق می‌گردد. بسیاری از قلمداران و قلمبازان یا خریده می‌شوند یا خود را همسو نشان می‌دهند. تقی‌زاده كه مأمور برگزاری اولین كنگره بزرگداشت فردوسی می‌شود، بنابه سخن زنده‌یاد جلال آل احمد، در همان روز برگزاری كنگره فردوسی، مسئول تنظیم و امضای قرارداد واگذاری نفت ایران به دولت استعمارگر و استثمارپیشه انگلیس هم هست و هموست كه شعار می‌دهد كه «ایرانی از نوك پا تا فرق سر باید فرنگی شود».
حادثه دوم ادب داستانی این عصر،‌ پیدایش و روا ج قصه‌نویسی جدید است كه به عنوان مهمترین رویداد در حوزه ادبیات داستانی به شمار می‌آید. در این دوره، گسترش رسانه‌های ارتباطی و متون ترجمه شده، ورود فناوری در زندگی مردم، رواج و نشر رمانهای تاریخی، بتدریج اوضاع عمومی و روانی را تغییر می‌دهد. به موازات سایر تحولات، قالبهای جدید ادبی از قبیل قصه و داستان كوتاه، داستان بلند و رمان ظهور كرد. تحولات اجتماعی و فرهنگی و حكومتی، شعر را از رتبه اول به مقام دوم تنزل داد و سفرنامه‌نویسی را به پیری كشانید و ادبیات نمایشی را دامن زد.
بررسی این تحول ازدیدگاه عمیقتر نكاتی را به ذهن متبادر می‌سازد؛ از جمله اینكه ادبیات داستانی با جوهر فردگرایی و خویشتن‌بینی، مناسبت بیشتری دارد و این امر، دقیقاً همان روح اومانیسم غرب و رسانس اروپایی است كه به عنوان اخلاق و آداب غرب جدید به همراه تكنولوژی و ترجمه‌ها وارد مشرق زمین بویژه تركیه و ایران شده بود. از سوی دیگر توانست منافع استبداد را نیز تأمین نماید؛ فرا رسیدن فصل سرد دیكتاتوری، كه طبعاً روحیه گریز و احساس شكست و فرو رفتن در خویشتن و گاه پناه بردن به موهومات و هیچ انگاری و پوچ پنداری را پدید می‌آورد. از سوی دیگر امكان توصیف این حالتها در ادبیات داستانی بیشتر قابل بیان است تا در شعر. شعر هر چند سمبلیك ورازناك شود، به اندازه ادبیات داستانی، «گریزگاه» واقع نمی‌شود؛ چنانكه پس از فروپاشی دیكتاتوری شاهد هستیم كه باز شعر مقام اول خویش را موقتاً تصاحب می‌كند.
در ارتباط با قصه نویسی جدید، معمولاً مقام اول را از آن جمالزاده می‌دانند. از دیدگاه فنی، قصه‌های او از چند جهت قابل بررسی است: یكی ازلحاظ زبان و سبك؛ سلاست، روانی و شیوایی شیوه او ازیك سو و توانایی او در به استخدام درآوردن اصطلاحات و ضرب‌المثلهای عوام، سادگی زبان، پرهیز از لغات مهجور و قدرت ایجاد ارتباط مستقیم با خواننده از سوی دیگر، درآثار وی موجب شد كه آثارش سرمشق بسیاری از قصه‌نویسان نسل بعدی از جمله هدایت واقع شود. البته در برخی از آثارش؛ زیرپا نهادن قواعد اولیه دستوری و طولانی شدن جملات و ملال‌آوری برخی از دیالوگها، آوردن جملات معترضه پشت سر هم، روبه‌رو هستیم. افزون بر آن ازجهت ساختار داستانی نیز از كاستیهای آشكاری برخوردار است؛ از جمله اینكه درعموم جمله‌های وی مانند قلتشن دیوان، تیپ‌سازیهای ناقص و نامتناسبی نیز به چشم می‌خورد. گاه نیز اطوار و گفتار تیپهای داستانی گوناگون و در هم ریخته است و تمایز چندانی با هم ندارد.
این كاستیها موجب شده است كه آثار جمالزاده عموماً در مرور دوباره،‌ لذت‌آور و جذاب شد. به همین دلیل، گذشت زمان موجب فراموشی آنها خواهد شد.
از دیدگاه درونمایه و محتوا : از این حیث آثار جمالزاده را به چند دسته می‌توان تقسیم كرد:
در آثار ادبی از قبیل «صحرای محشر» و بویژه در «خلقیات ما ایرانیان» كه با اثرپذیری از كتاب حاجی بابای اصفهانی نوشته جیمز موریه نوشته شده است، كار جمالزاده صرف‌نظر از قوتهای سبكی و زبانی، از نظر درونمایه و معانی،‌ ناشیانه از آب درآمده است. جاذبه اثر موریه و میل زیاد خود وی به طرح مسائل جدید او را به مسیر تندروی و افراط و اعتراضات یكطرفه و بدون پروا می‌كشاند. در این آثار، باورهای استوار بومی و گاه مذهبی به باد انتقاد و انكار كشیده می‌شود. در این حالی است كه در آن برهه ازتاریخ، جوانان ما بیش از هر زمان، نیازمند و تشنه آثاری بودند كه به آنان، روحیه و اعتبار، و به هویت آنان، توش و توان ببخشد تا درمقابل شیطان استعمار انگلستان و دست نشانده او، یعنی رژیم سیاه دیكتاتوری، احساس حقارت می‌كند. لذا كتاب خلقیات ما ایرانیان و صحرای محشر وبخشهایی از یكی بود،‌ یكی نبود، از این حیث نمره بسیار منفی خواهد گرفت. دسته دیگری از آثارش حتی دربخشهایی از همان كتاب یكی بود، یكی نبود، بویژه داستان «فارسی شكر» است هم سازنده و مفید، و هم از نثری ممتازبرخورداراست یا در دارالمجانین كه زیاده‌روی در بدبینی و ناامیدی و یأس برخی ازنویسندگان را مورد انتقاد قرار می‌دهد و شخصیت نویسنده‌ای را طراحی می‌كند كه در تیمارستان، طبع نویسندگی به او دست می‌دهد كه بدون اشاره به صادق هدایت نیست. زیرا نام این شخص را نیز هدایتعلی خان برگزیده است و نامی از كتابهای «بوف كور» و نیز با كنایه نامی از«سه قطره خون» به میان می‌آورد.
به هرروی، فراموشی پیگیری این هنر توسط جمالزاده وادامه روش افراطی او در آثار پیشین، موجب شد كه علی‌رغم تأثیر انكارناپذیر او بر نسلی از قصه‌نویسان، كم كم اثرگذاری او در ذهن نسلهای بعدی، كمرنگ و بلكه محو شود و قصه‌نویسان امروز، سبك جمالزاده را پی نگیرند.
فهرست منابع و مآخذ :
۱. آخوندزاده، میرزا فتحعلی؛ تمثیلات؛ نشر اندیشه؛ [بی‌نا]، [بی‌تا]
۲. آدمیت، فریدون؛ میرزا فتحعلی آخوندزاده؛ [تك نگاری] تهران، خوارزمی، ۱۳۴۹.
۳. آرین‌پور، یحیی؛ از صبا تا نیما؛ چاپ سوم، تهران، انتشارات زوار، ۱۳۷۲
۴. آژند، یعقوب؛ ادبیات نوین ایران [گردآوری و ترجمه و تدوین]؛ چاپ اول، تهران، امیركبیر، ۱۳۶۲.
۵. آل احمد، جلال؛ ارزیابی شتابزده؛ تهران، زمان، ۱۳۶۲.
۶. آل احمد، جلال؛ درخدمت و خیانت روشنفكران؛ تهران، رواق،‌۱۳۶۵.
۷. آل احمد، جلال؛ یك چاه و دو چاله؛ چاپ دوم، تهران، رواق، ۱۳۵۷.
۸. براهنی،‌ رضا؛ قصه‌نویسی؛ چاپ دوم، سازمان انتشارات اشرفی، ۱۳۴۸.
۹. جنتی عطایی، ابوالقاسم؛ بنیاد نمایش در ایران؛ چاپ دهم، تهران، صفی علیشاه، ۱۳۵۶.
۱۰. خانلری، پرویز؛ نثر فارسی در دوره اخیر؛ نخستین كنگره نویسندگان ایران [سخنرانی ایراد شده در تیرماه ۱۳۲۵ و نشر یافته در ۱۳۲۶].
۱۱. دستغیب، عبدالعلی؛ نقد آثار جمالزاده؛ چاپ اول، تهران، چاپار، ۱۳۵۶.
۱۲. سپانلو، محمدعلی؛ نویسندگان پیشرو در ایران، چاپ دوم، تهران، كتاب زمان، ۱۳۶۲.
۱۳. عابدینی، حسن؛ صد سال داستان نویسی درایران؛ ۲ ج، چاپ اول،‌ تهران، نشر تندر، ۱۳۶۶.
۱۴. قبادی، حسینعلی؛‌ ریشه‌یابی ادبیات عصر جدید؛ ۳ جلد (در دست انتشار) این پژوهش با سرمایه‌گذاری معاونت پژوهشی جهاد دانشگاهی و با مسؤولیت نگارنده، پایان یافته است.
۱۵. ملك پور، جمشید؛ ادبیات نمایشی در ایران؛ (دو جلد)، تهران،‌ انتشارات توس، ۱۳۶۳.
۱۶. مؤمنی، باقر؛ ادبیات مشروطه؛ تهران، ۱۳۵۲.
۱۷. ولك، رنه و آستن وارن؛ نظریه ادبیات؛ ترجمه ضیاء موحد و پرویز مهاجر؛ چاپ اول، تهران، نشر علمی وفرهنگی، ۱۳۷۲.
پانوشت‌ها :
* تاریخ دریافت مقاله: ۴/۳/۸۲ تاریخ پذیرش نهایی : ۱۲/۵/۸۲
۱. Fictin
۲. Short short story
۳. Long short story
۴. Novel
۵. Legend
۶. Tale
۷. Fable
۸. Modernism
۹. Modern period
۱۰. Contemperori period
حسینعلی قبادی
برگرفته از: فصلنامه پژوهشهای ادبی/ش اول
منبع : شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی


همچنین مشاهده کنید