شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


همکاری های انرژی آسیا پاسیفیک و خاورمیانه


در ژانویه ۲۰۰۵ جلسه ای غیرمنتظره میان تولیدکنندگان بزرگ نفت خلیج فارس و مصرف کنندگان بزرگ نفت آسیا در دهلی نو، پایتخت هند برگزار شد. وزیران انرژی کشورهای ایران، کویت، عربستان سعودی، قطر، عمان، امارات متحد عربی، چین، ژاپن و کره جنوبی در باره پیشنهادهای مختلف برای تقویت همکاری های منطقه در زمینه نفت و گاز به بحث و گفت و گو پرداختند. «توسعه بازار نفت آسیا»، «سرمایه گذاری مشترک دربخش بالادستی و پایین دستی نفت» و «ایجاد ذخیره سازی استراتژیک» از جمله سرفصل های مورد بحث بود. این گردهمایی به یکی از ویژگی های اساسی بازار نفت مبنی بر این که کشورهای خلیج فارس، مرکز ثقل عرضه نفت و کشورهای آسیا پاسیفیک، مرکزثقل مصرف تقاضاکنندگان نفت هستند، اشاره داشت. پیامدهای این همکاری رو به رشد بر بازارهای جهانی انرژی و عواقب استراتژیک آن، محور اصلی بحث این مقاله است. چارچوب این تحلیل را می توان در سرفصل های زیر خلاصه کرد:
- در دهه آینده همچنان رقابت میان چهار منطقه بزرگ تولید نفت، روسیه، دریای خزر، آفریقای غربی و خاورمیانه، ادامه خواهد یافت؛
- هر یک از منطقه های مصرف کننده با یک یا چند منطقه تولید کننده نفت، روابط شریک گونه برقرار کرده است. اروپا سهم بزرگی از نفت و گاز مورد نیاز خود را از روسیه تامین می کند. از اوایل دهه ۲۰۰۰ آمریکا، راه هایی برای کاستن از وابستگی به نفت خاورمیانه و افزایش وارادات از کانادا، مکزیک، ونزوئلا و غرب آفریقا را جست وجو می کند و سرانجام این که تقاضای فزاینده آسیا پاسیفیک از عرضه کنندگان نفت خلیج فارس تامین می شود؛
- خاورمیانه، به ویژه تولید کنندگان نفت در خلیج فارس، تا آینده قابل پیش بینی، منبع تامین کننده امنیت عرضه انرژی باقی خواهد ماند. وابستگی جهان به نفت خاورمیانه رو به افزایش است و این منطقه، منابع هیدروکربوری کافی برای تامین تقاضای رشدیابنده جهان در اختیار دارد؛
- در بازارکنونی نفت، این که چه کسی نفت می خرد و چه کسی می فروشد، بر امنیت انرژی تاثیر چندانی ندارد. در عوض قابلیت عرضه کافی انرژی بر ایجاد ثبات و امنیت در بازار تاثیر بسزایی دارد.
امنیت انرژی
جامعه پیشرفته کنونی بیش از تمام دوران گذشته به انرژی وابسته است. بخش های خانگی، صنعتی و حمل و نقل به انواع مختلف حامل های انرژی نیازمند است. انرژی در انجام عملیات نظامی نیز نقش حیاتی دارد. درواقع تلاش برای دستیابی به منابع نفت، یکی از دلایل اصلی آغاز جنگ جهانی دوم بود. به طوركلی وابستگی روز افزون بشر به انرژی، اهمیت امنیت انرژی را دوچندان کرده است. نخستین تکانه نفتی، به هنگام جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۷۳، امنیت انرژی و به طور مشخص امنیت عرضه انرژی را به محوری ترین مسائل سیاست انرژی کشورهای صنعتی تبدیل کرد. از آن پس سیاست گذاران و تحلیل گران به تبیین مفهوم «امنیت انرژی» و پیامدهای آن پرداخته اند.
کمیسیون اروپا «امنیت انرژی» را چنین تعریف می کند: «اطمینان یافتن از تامین نیازهای اساسی انرژی در آینده از طریق منابع داخلی و تحت شرایط اقتصادی قابل قبول یا ایجاد ذخایر استراتژیک و منابع با ثبات خارجی». تعریف «بارتون»، «رگول»، «رون» و «زیگ من» از «امنیت انرژی» این است: «وضعیتی که یک کشور وتمام یا تقریبا تمام شهروندان و تاجرانش، بدون نگرانی از احتمال وجود اخلال جدی در کار، به انرژی کافی به قیمت منصفافه دسترسی داشته باشند». به طور خلاصه، امنیت انرژی به عرضه مطمئن و پایدار انرژی به بهای منصفانه اشاره دارد. در این مقوله، مولفه های زیر در تبیین مفهوم امنیت انرژی در نظر گرفته شده اند:
- تهدیدهای مختلف برای امنیت انرژی از جمله تهدیدهای ژئوپولتیک، اقتصادی، فنی، روانی و زیست محیطی؛
- در تعریف «امنیت»، عنصر «قیمت» یا رسیدن به وضعیتی که احتمال نوسان سریع و شدید قیمت کاهش یافته و یا حذف شده، در نظر گرفته شده است. بهای نفت، بسته به عوامل مختلف از جمله کیفیت آن، مقصد عرضه، مالیات، نرخ بهره و ظرفیت پالایش، از کشوری به کشور دیگر متفاوت است. مدت هاست که اوپک نقش تولید کننده تنظیم کننده، بازار را بازی می کند. به این شکل که هر گاه دیگران، برای مثال روسیه، دریای خزر یا غرب آفریقا، تولید خود را افزایش می دهند، اوپک برای جلوگیری از کاهش یافتن قیمت، سهم تولید خود را افزایش می دهد. افزون بر این، از اوایل دهه ۲۰۰۰ اوپک یک «دامنه قیمت» را مد نظر قرار داده است که بازتاب دهنده ترجیحات قیمتی این سازمان است؛- بهای نفت بر تامین مالی برای سرمایه گذاری اکتشاف و توسعه منابع نفتی تاثیر چشمگیری دارد. امنیت انرژی به کافی بودن سرمایه گذاری در توسعه منابع انرژی، ظرفیت سازی و توسعه زیرساخت ها برای تامین تقاضای رو به رشد، بستگی دارد. سرانجام این که سرمایه گذاری های جدید، عرضه نفت به بازار را افزایش می دهد و یکی از عوامل کاهش قیمت به شمار می رود. در دهه۱۹۹۰به سبب پایین و ثابت بودن قیمت نفت، سرمایه گذاری زیادی در این صنعت صورت نگرفت؛ از این رو، از اوایل دهه ۲۰۰۰ بازار نفت باکمبود عرضه نفت روبه رو شد و درنتیجه بهای نفت افزایش یافت؛
- وجود مازاد ظرفیت تولید در برطرف کردن نوسان های شدید عرضه نفت، نقش بسزایی داشت. تعداد محدودی از اعضای اوپک، به ویژه عربستان، ظرفیت مازاد تولید خود را حفظ کرده اند تا در تثبیت بازار جهانی نفت نقش آفرینی کنند. رشد اقتصادی جهان، به ویژه منطقه آسیا پاسیفیک، به رشد غیر منتظره تقاضای نفت و درنتیجه از میان بردن ظرفیت مازاد تولید منجر شد؛ از این رو، صنعت بین المللی نفت به دوره ای از تغییرات اساسی وارد شد؛ به گونه ای که در میانه دهه ۲۰۰۰ ظرفیت مازاد به کمترین میزان ثبت شده در تاریخ رسید؛
- امنیت عرضه را می توان با متنوع سازی همه جانبه منابع عرضه، افزایش داد. هر چه منطقه های تولید کننده بیشتر باشند، ثبات بازار بین المللی انرژی بیشتر خواهد بود؛ بنابراین، افزایش عرضه روسیه، دریای خزر، آفریقای غربی و دیگر منطقه های جهان، آسیب پذیری ناشی از وابستگی به یک منطقه را کاهش می دهد. جنگ، عملیات نظامی و تنش های سیاسی خاورمیانه سبب شد که نیاز به کاستن از عرضه نفت این منطقه بیشتر احساس شود. اگرچه وضعیت سیاسی خاورمیانه دلیل خوبی برای وجود نگرانی است، پس از تکانه نفتی ۱۹۷۳ تا کنون، هیچ اخلال مهمی در عرضه این منطقه وجود نداشته است. تولیدکنندگان خاورمیانه دریافتندکه اعمال تحریم نفتی برای دستیابی به هدف های سیاسی بی فایده است؛ از این رو، در دهه های بعد، برای جبران کمبود احتمالی ناشی از آشوب های سیاسی جهان، به افزایش ظرفیت تولید خود پرداختند.
- از دیدگاه تولیدکنندگان، «امنیت تقاضا» نیزاهمیت دارد. دارندگان ذخایر عظیم منابع انرژی، نگرانی خود را از احتمال نبود امنیت تقاضای نفت در بلند مدت ابراز داشته اند. نگرانی آنها به دو دلیل است: اول این که آنها از تکرار الگوهای چرخه رشد و سیاست هایی که سبب کاهش تقاضای نفت و تمایل به منابع جانشین می شود، نگرانند. دوم این که اعضای اوپک در متنوع سازی منابع درآمدی خود موفق نبوده اند و همچنان به درآمدهای نفتی به شدت وابسته هستند و می خواهند از امنیت بزرگ ترین منبع درآمد خود اطمینان یابند. در چنین وضعیتی، تولید کنندگان اوپک از رشد تقاضای نفت کشورهای آسیایی خشنود هستند.
خلاصه این که در فرآیند جهانی سازی بازار نفت، دیگر خودکفایی درحوزه انرژی بی معناست. امنیت انرژی یک مشکل بین المللی است که حل آن به همکاری و همبستگی تولیدکنندگان و مصرف کنندگان بزرگ نفت نیاز دارد. تقاضای سر به فلک کشیده نفت منطقه آسیا پاسیفیک، نمونه بارزآن است.
آسیا پاسیفیک
شورای اطلاع رسانی ملی آمریکا در گزارش اخیر خود، پیش بینی کرده است که قرن ۲۱، «قرن آسیا» نام بگیرد. در این گزارش، قدرت نوظهور چین، هند و دیگر کشورهای آسیای به ظهور آلمان متحد در قرن ۱۹ و ایالات متحد آمریکا در اوایل قرن بیستم تشبیه شده است. قدرت گرفتن شتابان آسیا به سبب رشد اقتصادی باورنکردنی و پایداری است که از اوایل دهه ۱۹۹۰ شاهد آن بوده ایم، به ویژه رشد اقتصادی شدید کشورهای بزرگی چون هند و چین. جمعیت این دو کشور افزون بر ۲/۲ میلیارد نفر، بیش از یک سوم جمعیت جهان، است. سرانجام این که هر دو کشور، قدرت های هسته ای جهان هستند و توانایی های متعارف و غیرمتعارف نظامی آنها رو به افزایش است. به هر حال، آسیا ملزومات لازم را برای تبدیل شدن به قدرت جهانی دارد و در مسیر تبدیل شدن به یک بازیگر مهم در عرصه بین الملل گام بر می دارد.دورنمای انرژی آسیا ویژگی های متمایزی دارد: اول این که کشورهای آسیا پاسیفیک ذخایر نفت و گاز محدودی دارند. در واقع این منطقه کمترین ذخیره نفت و سومین ذخیره گاز جهان را در اختیار دارد. دوم این که فاصله میان رشد مصرف و رشد تولید نفت این منطقه بسیار زیاد و همچنان رو به افزایش است. سهم تولید نفت منطقه آسیا پاسیفیک ۲/۱۰ درصد از تولید جهان و سهم مصرف نفت آن ۸/۲۸ درصد است. این ارقام برای گاز به ترتیب ۹/۱۱ و ۳/۱۳ درصد است. اختلاف تولید و مصرف نفت، از خارج از منطقه، به طور عمده از خلیج فارس، تامین می شود. سوم این که بخش عمده ای از نفت این منطقه همچون اروپا و آمریکا، در بخش حمل و نقل به مصرف می رسد. رشد بالا و پایدار اقتصادی سبب شده است که خودروهای بیشتری خریداری شود. تعداد وسایط نقلیه چین كه درسال ۱۹۸۰ کمتر از ۲ میلیون بود، در سال ۲۰۰۲ به ۱۸ میلیون رسید. وسایط نقلیه هند نیز در سال ۲۰۰۰ افزون بر ۷/۱۰ میلیون بود که در قیاس با سال ۱۹۸۴، دو و نیم برابر شده است.اقتصاد کشورهای آسیا به رغم تفاوت های کلی، ویژگی های مشترکی دارند از جمله این که ذخایر نفت و گاز آنها ناچیز است و برای تامین نیاز کنونی و رو به رشد منطقه کافی نیست.خلیج فارس
در حال حاضر میان تولیدکنندگان اوپک، به ویژه اعضای حاشیه خلیج فارس و منطقه آسیا پاسیفیک، وابستگی زیادی وجود دارد و انتظار می رود که در چند دهه آینده نیز، وابستگی میان آنها بیشتر شود.
پیش بینی می شود که مصرف نفت وگاز منطقه آسیا پاسیفیک در قیاس با دیگر منطقه های جهان، با سرعت بیشتری رشد یابد.
درسوی دیگر معادله، انرژی منطقه خلیج فارس قرار دارد که بزرگ ترین ذخایر نفت و گاز جهان را با کمترین هزینه تولید و دسترسی مستقیم به بازارهای جهانی، در اختیار دارد. افزون بر این، زیرساخت های انرژی این کشورها به خوبی توسعه یافته و ظرفیت مازاد نیز دارند. در واقع سهم منطقه خلیج فارس از تولید جهانی نفت از سهم این منطقه از ذخایر جهانی نفت، بسیار کمتر است. به بیان دیگر، میدان های نفتی این منطقه به قدر کافی توسعه نیافته اند، درحالی که میدان های نفتی دیگر منطقه های جهان به ویژه روسیه، دریای شمال و آمریکا، بیش از حد توسعه یافته اند؛ بنابراین، پیش بینی می شود که تولید نفت منطقه خلیج فارس درآینده افزایش یابد و جهان، بیش از پیش به عرضه نفت از این منطقه وابسته شود. مصرف کنندگان آسیا پاسیفیک، اکنون نیز بیشتر نفت مورد نیاز خود را از منطقه خلیج فارس وارد می کنند.با توجه به این ویژگی، آسیا پاسیفیک در تلاش است همکاری های انرژی خود را با تولیدکنندگان نفت خلیج فارس تقویت کند. در سال ۱۹۹۹ رئیس جمهوری چین، جیانگ زمین، به عربستان سعودی سفرکرد و از آغاز «همکاری های استراتژیک نفتی» میان دو کشور خبر داد. در سال ۲۰۰۴ شرکت چینی «سینوپک» به همراه دیگر کشورهای بین المللی، موافقت نامه ای برای اکتشاف گاز طبیعی در عربستان، به امضا رساند. در همان حال «سینوپک» یک یادداشت تفاهم برای خرید سالانه ۲۵۰ میلیون تن گاز طبیعی مایع شده (ال.ان.جی)، از ایران به مدت۳۰ سال به امضا رساند. ایران نیز پس از آن که«سینوپک» میدان نفتی «یادآوران» را توسعه دهد، روزانه ۱۵۰ هزار بشكه نفت به چین صادر خواهد كرد. ایران، هند و پاكستان از سال ۱۹۹۴ برای ساخت خط لوله صادرات گاز به این دو كشور بزرگ مصرف كننده، مذاكراتی را آغاز كرده اند. همچنین ژاپن در فعالیت نفتی زیادی در خلیج فارس، به ویژه ایران و كویت، درگیر شده است.
امنیت انرژی، دیده ها و آموخته ها
از مباحث طرح شده چند نتیجه می توان گرفت: نخست، این تصور كه با كاستن از وابستگی به یك منطقه خاص، می توان امنیت انرژی را افزایش داد، غیرمنطقی و گمراه كننده است. بازار نفت(و با شدت كمتری بازار گاز) بازاری جهانی و یكپارچه است. دوم این كه منطقه خلیج فارس با توجه به ویژگی های پیش گفته، همچنان نیرو محركه بازار نفت و تأمین كننده امنیت انرژی خواهد بود. سوم این كه نیاز روز افزون منطقه آسیا پاسیفیك به انرژی، ناظر بر این است كه همكاری ها و وابستگی های آن با منطقه خلیج فارس تا آینده قابل پیش بینی، همچنان افزایش خواهد یافت. چهارم این كه احتمال دارد رشد همكاری های متقابل این دو منطقه در زمینه انرژی، پیامدهای سیاسی و استراتژیك درپی داشته باشد. از دید تاریخی، مصرف كنندگان بزرگ انرژی، برای تأمین امنیت منابع انرژی خود، به ایجاد روابط نزدیك سیاسی و نظامی با عرضه كنندگان نفت وگاز می اندیشند. به لحاظ راهبردی، قدرت های آسیایی نظیر چین و هند بر سر مسائلی چون قانونی بودن استفاده صلح آمیز از انرژی هسته ای، مخالفت با تحریم های اقتصادی، راه حل صلح آمیز برای پایان دادن به منازعه میان اسرائیل و اعراب، به گونه ای كه حقوق فلسطینیان تضمین شود، با كشورهای خلیج فارس، مواضع مشابه و مشترك دارند. پنجم این كه گمان می رود كه رشد روز افزون وابستگی چین به عرضه انرژی از منطقه خلیج فارس، سبب شود كه پكن نیروی دریایی خود را گسترش دهد و میان آمریكا(بزرگ ترین وارد كننده نفت) و چین(دومین واردكننده نفت)، برسر منطقه خلیج فارس(بزرگ ترین صادركننده نفت) رقابت درگیرد.آخرین پیامدی كه گفته شد، چندان محتمل نیست. نكته اصلی این مقاله نشانگرآن است كه موضوع امنیت انرژی، یك بازی با حاصل جمع صفر تلقی شود. با ادامه گفت و گو و رسیدن به درك متقابل از منافع مشترك میان مصرف كنندگان و تولیدكنندگان، می توان به شرایط مناسب برای تأمین امنیت انرژی و تقویت آن، دست یافت. در این میان، سازمان های بین المللی نظیر مجمع بین المللی انرژی(IEF) می توانند در آسان سازی این همكاری نقش مهمی ایفا كنند.
منبع : شبکه اطلاع رسانی شانا


همچنین مشاهده کنید