پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


اوقات فراغت در سیره و سنّت


كارشناسان مدیریت و دست‏اندركاران امور تربیتی، «اوقات فراغت» را پدیده‏ای دانسته‏اند كه از یك سو، مناسب‏ترین بستر رشد و شكوفایی استعدادهای گوناگون و از سوی دیگر، زمینه ساز بسیاری از انحرافات و بزهكاری‏هاست. آنچه باعث این كاركرد دوگانه شده و به ظاهر تعارضاتی را ایجاد كرده؛ چگونگی گذران این اوقات و بهره‏گیری از آن است. اینكه در این اوقات، افراد به چه كارها و فعالیت‏هایی مشغول شوند، تا چه حد این فعالیت‏ها آزادانه باشد و تا چه حد تحت كنترل دیگران، با چه كیفیتی و در چه محیط‏هایی باشد، همه جزء چگونگی بهره‏گیری از اوقات فراغت به حساب می‏آیند.
مفهوم‏شناسی اوقات فراغت
از دیگر امور زیربنایی و اساسی در مدیریت اوقات فراغت، درك و فهم صحیح از اوقات فراغت است. شناساندن معنا و مفهوم صحیح فراغت به مردم، آن هم به صورت یك سنّت و فرهنگ سازی عمیق، خود از عوامل مهمّ استفاده بهینه از این اوقات است. بسیاری از افراد و خانواده‏ها، تصوّرشان از اوقات فراغت بسیار سطحی است. آنان این فرصت‏ها را فرصت‏های بیكاری به معنای بیهوده گذرانی و سرگرمی‏های لغو و بی‏حاصل تلقّی كرده‏اند، در نتیجه در ایّام فراغت، فرزندانشان را به اختیار خود رها كرده و خودشان نیز در شهر دیگر و در سفر به سر می‏برند، غافل از آنكه فرزندانشان در خانه و یا محیط‏های دیگر به امور بیهوده و گاه مبتذل مشغول می‏شوند. فراغت در نظر اینان به مفهوم بطالت، تنبلی و سستی بوده، لذا خویشتن را منفعلانه به دست زمان می‏سپارند. این گونه برخورد با اوقات فراغت، زمینه ساز ركود، فساد و افتادن در منجلاب فساد است؛ زیرا آنچه موجب ركود است، سكون و بی‏حركتی است؛ آن چنان كه اگر آب در یك جا بی‏حركت بماند، به لجنزار بدل می‏گردد.
مفهوم صحیح اوقات فراغت
فراغت كه در لغت به معنی آسایش و آسودگی از كارهای الزام‏آور تعریف شده، در مفهوم صحیح‏اش عبارت است از: مشغول شدن به فعالیت‏های خودجوش و مطلوب و دوست داشتنی؛ فعالیت‏هایی كه دو ویژگی اصلی آنها آزادی و تنوّع است. این مفهوم اوقات فراغت، جزء غنی‏ترین اوقات زندگی انسان است و انسان را به نیازهای درونی، خودسازی و خودشناسی فرامی‏خواند.۱ آیا در «فرهنگ اسلامی» چیزی به نام اوقات فراغت وجود دارد؟
بدون تردید در زمان‏های گذشته، فراغت به معنای امروزی آن وجود نداشته و انسان‏ها، كه بیشتر در دل طبیعت زندگی می‏كردند، در همان جا هم ساعاتی به استراحت مشغول می‏شدند و تجدید قوا می‏نمودند. در نظر آنان بین كار و تفریح یك همبستگی ناگسستنی وجود داشت. با پیدایش و رواج شهرنشینی و گسترش شهرها و صنعتی شدن جوامع، چون انسان‏ها وارد محیط‏های پر سروصدا و پرجمعیت شدند و چون مجبور گشتند تن به كارهای یك نواخت و بی‏تحرّك بدهند و در اثر انجام كارهایی كه بدون علاقه و انگیزه مجبور به انجام آن بودند، در نتیجه روز به روز جسم و روحشان فرسوده‏تر شد و برای رهایی از عواقب این نوع كار، رو به تفریحات جدید آوردند. علت این رویكرد هم این بود تا بلكه كمی از آلام خود را كه در اثر تسلّط ماشین بر آنها وارد شده بود، بكاهند و خود را موقّتاً از قید و بندها آزاد كنند. اما فرهنگ اسلامی كه انسانیت و آزادگی انسان را تأمین می‏كند، هیچ‏گاه به دلیل كار و تلاش، مسلمان با خود، بیگانه نمی‏شود و اختیار و اراده او سلب نمی‏گردد. در فرهنگ اسلامی طبق آنچه از قرآن و سنّت برداشت می‏شود، بین «كار»، «فراغت» و «استراحت» هماهنگی كامل وجود دارد. در فرهنگ اسلامی، انسان باید وقت شناس باشد، زمان مناسب هركار را تشخیص دهد و در فعالیت‏های مختلف، همه جوانب شخصیت خود را مدّ نظر داشته باشد. كار و تلاشش به هنگام، عبادت و ارتباطش با خدا به جا و نیز ساعاتی را به ارتباط با مردم و مراوده با هم‏كیشان خود اختصاص دهد و در مساجد در جمع آنها حاضر شود تا از اثرات معنوی آن بهره‏مند گردد؛ نه آنكه كار، او را از یاد خدا و یا حضور در اجتماع مسلمانان بازدارد. قرآن كریم می‏فرماید: «یا ایّها الذین آمنوا اذا نُودی للصّلاهٔ من یوم الجمعهٔ فاسعوا الی ذكر اللّه و ذروا البیع ذلكم خیر لكم ان كنتم تعلمون»۲؛ ای كسانی كه ایمان آورده‏اید! هنگامی كه ندای نماز جمعه را شنیدید، به سوی ذكر خدا بشتابید و خرید و فروش را رها كنید كه برای شما بهتر است اگر بدانید.
شاعر معاصر، دكتر قاسم رسا می‏سراید:
دانی چه وقت باشد خرّم‏ترین اوقات وقتی كه اهل دل راست با اهل دل ملاقات
دیدار اهل دانش، گر ساعتی دهد دست آن ساعت است در عمر، از بهترین ساعات
خرّم كسی كه در دهر، عمری به نیكنامی در راه خدمت خلق، مصروف كرد اوقات۳
در فرهنگ اسلامی، اوقات و زمان‏هایی كه به غفلت سپری شود، جز حسرت و غم و اندوه برای صاحبش چیزی ندارد. عمر عزیز انسان گرانبهاتر از آن است كه به بیهودگی، غفلت و بطالت بگذرد.
عارف دلسوخته، الهی قمشه‏ای می‏گوید:
رود عمر و ماند به جا حسرت و غم بر آن دل كه غافل ز یاد خدا شد
اگر بود عمری كه از دست ما شد دریغا كه یكسر به باد فنا شد
خوشا حال جانی كه با یادِ جانان به سر بُرد و با شوق او زین جهان شد. «الهی»، ز خوبان عالم طلب كن رفیقی كه روشن ز نور خدا شد.۴
زینت عابدان، امام سجّاد علیه‏السلام می‏فرماید:
«اللّهمّ صلّ علی محمّد و آله و ارزقنی صحّهًٔ فی عبادهٔ و فراغاً فی زهادهٔ و علماً فی استعمال و ورعاً فی اجمال... نبّهنی لذكرك فی اوقات الغفلهٔ و استعملنی بطاعتك فی ایّام المهلهٔ.۵؛ خداوندا! برمحمّد و آل او درود فرست و صحّت در عبادتت را روزی من كن و فراغت مرا در بی‏میلی نسبت به دنیا و علم مرا در عملی بر طاعتت و پرهیزگاری در نیكی‏ها... و در ایّام غفلت مرا به ذكر و یاد خود آگاه كن و در ایّام مهلت در دنیا مرا به طاعت خود مشغول كن.»
اهمیّت شناخت وقت
انسان مسلمان، قدر بهترین سرمایه‏ای كه در اختیار او گذاشته شده؛ یعنی عمر خود را می‏داند و هیچ گاه آن را بیهوده و بی‏ثمر هدر نمی‏دهد؛ چه رسد به اینكه آن را در امور ناپسند و در معصیت و نافرمانی خداوند صرف كند. حضرت محمّد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در وصایای خود به ابوذر غفاری می‏فرماید: «كُن علی عمرك اَشَحُّ منك ـ علی ـ دینارك و درهمك؛ ای ابوذر در مورد صرف عمرت از صرف كردن دینار و درهم بخیل‏تر باش و آن را به رایگان از دست مده.»۶ در سیره رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم آمده است كه بسیار سخت كوش و پركار بود؛ به گونه‏ای كه یاران به او اعتراض می‏كردند. به ویژه آن حضرت ساعاتی را كه به عبادت و مناجات اختصاص می‏داد، گاه خود را به سختی می‏انداخت. یكی از اصحاب به او اعتراض كرد، حضرت به او فرمود:
«أفلا أكونُ عبداً شكوراً؛ آیا بنده‏ای شكرگزار نباشم؟»در ارزش و اهمیت شناخت اوقات، همین بس كه مولی علی علیه‏السلام فرمود:
«لا یعرف قدر ما بقی من عمره الاّ نبیٌّ أو صدّیقٌ؛ قدر و ارزش باقی‏مانده از عمر را نمی‏شناسد مگر پیامبر و صدّیقی از اولیاءالهی.»۷
تقسیم اوقات
انسان با توجّه به استعدادهای بالقوه، نیازها و آرزوهای خود، كه برآورده شدن آنها منجر به رشد و كمال او می‏گردد، بعد از شناخت ارزش وقت و عمر، لازم است بداند كه عمر خود را در چه اموری صرف كند تا ابعاد وجودی‏اش را به صورت هماهنگ و متعادل رشد دهد؛ چرا كه افراط یا تفریط در هریك از ابعاد وجود، او را از مسیر سعادت و فضیلت باز می‏دارد. برای این منظور بهتر است انسان سراغ الگوهای الهی، كه دارای علم و حكمت كامل بلكه منبع آن هستند، برود و باز برای صرفه جویی و استفاده كامل از اوقات خود، دستورالعمل‏های آنان را نصب العین خویش قرار دهد.
در این رابطه مولی الموحّدین علی بن ابی‏طالب علیه‏السلام می‏فرماید:
«للمؤمن ثلاث ساعات؛ فساعهٌٔ یُناجی فیها ربّهُ؛ و ساعهٌٔ یَرُمُّ مَعاشَهُ؛ و ساعهٌٔ یُخلّی بین نفسه و بین لَذَّتها فیما یَحِلُّ و یَجمُلُ؛ مؤمن وقت و ساعات خود را به سه قسمت تقسیم می‏كند؛ ساعتی كه در آن با پروردگارش راز و نیاز می‏نماید، ساعتی كه در آن معاش خود را اصلاح می‏كند و ساعتی كه بین خود و بین لذّت و خوشی آنچه حلال و نیكو و زیبا است می‏گذارد.»۸
از این روایت، نكات زیبایی به دست می‏آید؛ از جمله اینكه:
اعتدال در برآوردن نیازهای روحی و جسمی و كار و تلاش برای اصلاح معاش كه در روایات دیگر، نشانه مروّت و مردانگی انسان مؤمن به شمار آمده است و ساعات لذّت، كه همه در یك جهت، یعنی طاعت و فرمانبری از ذات اقدس الهی است. انسانی كه ساعات روزش را با مناجات و ارتباط با خدا شروع می‏كند و با توكّل به او به دنبال كار و كسب و تلاش برای معیشت خود می‏رود، در پایان روز برای اطاعت امر حق با همسر خود با انس و الفت، اوقات می‏گذراند.
معیار طاعت
مروری مختصر و كوتاه در روایات امامان معصوم علیهم‏السلام نشان می‏دهد كه آن بزرگواران در كلام گهربارشان زیباترین معیار برای گذران عمر به نحو صحیح را، همراهی اعمال و فعالیت‏های انسان در جهت اطاعت و پیروی از فرامین حق می‏دانند. آنان خود را از هر نوع مشغولیتی؛ چه در كارهای رسمی و چه در اوقات فراغت كه مزیّن به طاعت الهی نباشد، پرهیز می‏دهند. نور چشم ناظران، اسوه عابدان، امام سجّاد علیه‏السلام در بسیاری از دعاهای سجّادیّه به این نكته اشاره دارند؛ به عنوان مثال: «... ولا تشغلنی بما لا ادركه الاّ بك، عمّا لایُرضیك عنّی غیره.۹؛ خداوندا، مرا از آنچه (عبادتی كه) تو را از من جز آن خشنود نمی‏گرداند، به چیزی (طلب دنیا) كه آن را جز به كمك تو در نمی‏یابم، مشغول مساز.»
در فراز دیگری آمده است:
«و استعمل بدنی فیما تقبلُهُ منّی و اشغل بطاعتك نفسی عن كلّ ما یَردُ عَلَیَّ حتّی لا اُحِبَّ شیئاً مِن سُخْطِك۱۰؛ و بدنم را در آنچه از من می‏پذیری، به كار دار و مرا از هرچه به من رو آورد، به طاعت و بندگی‏ات وادار تا چیزی را كه تو را به خشم می‏آورد، دوست نداشته باشم.»
رعایت اولویّت‏ها
از دیگر اموری كه در مدیریت زمان و بهره‏وری صحیح از آن، مورد توجّه مدیران و كارشناسان قرار گرفته و سبب جلوگیری از اتلاف وقت می‏گردد، رعایت اولویّت‏ها و مقدّم داشتن امور ضروری زندگی بر اموری است كه از اهمیّت كمتری در حیات و سعادت انسان برخوردار هستند. برای این منظور بسیاری از كارشناسان، تهیّه فهرست كارهای روزانه و نوشتن آنها را توصیه می‏كنند. در روایات اسلامی هم به این نكته اشاره شده است؛ از جمله علی علیه‏السلام می‏فرماید: «مَن اشتغل بغیر ضرورته، فَوَّتْهُ ذلك مَنْفَعَتُهُ۱۱؛ هركه به كاری كه لازم نیست مشغول گردد، سود آن كار از دست او برود.» پس اشتغال به امور فرعی زندگی، در صورتی كه انسان را از كارهای ضروری كه شخصیت و رشد و تعالی وی به آنها بستگی دارد باز دارد، برای او سودی در پی نخواهد داشت؛ زیرا مثل خانه‏ای است كه از پای بست ویران است و ما به ظاهر و آراستگی ظاهری آن می‏پردازیم. به عبارت دیگر، از این روایت برداشت می‏شود كه پرداختن به فعالیت‏های فوق برنامه در اوقات فراغت، وقتی می‏تواند برای انسان، سازنده باشد كه او را از كارهای مهمّ زندگی‏اش باز ندارد؛ به عنوان مثال، كسی كه نمی‏تواند زندگی‏اش را از راه حلال تأمین كند و یا فرصت ارتباط با خدا را ندارد، پرداختن به كارهای هنری یا ورزشی و... نمی‏تواند سعادت او را تأمین كند و از این امور هم طرفی نمی‏بندد. در روایت دیگری آمده است:
«مَن اشتغل بغیر المهمّ ضیّع الأهم۱۲؛ هركه به كارهای مهم (دنیا) بپردازد، از كار اهمّ و برتر (آخرت) باز می‏ماند.»
و روایتی دیگر نزدیك به این مضمون: «مَن اشتغل بالفضول، فاتَهُ مِن مُهِمِّه۱۳؛ هر كه خود را به اضافات زندگی مشغول سازد، آنچه مهم است، از دستش برود.»ساعت محاسبه
در روایات برگزیدگان الهی علیهم‏السلام در كنار ساعت مناجات و ساعت استراحت، ساعت محاسبه نفس و حسابرسی انسان با خود نیز مطرح شده است كه در «عرفان اسلامی» از جایگاه ویژه‏ای برخوردار است. اختصاص دادن ساعتی از اوقات به امر محاسبه نفس، در كلام مولی علی علیه‏السلام از شایسته‏ترین و ضروری‏ترین ساعات شمرده شده كه انسان به بررسی آنچه برای دنیا و آخرتش ذخیره كرده، بپردازد و از خویشتن حساب بكشد. آن حضرت می‏فرماید: «ما أحقّ الانسان أن یكون له ساعهٌٔ لا یشغُلُهُ عنها شاغل یُحاسب فیها نفسه فینظُرُ فیما اكتسب لها و علیها فی لیلها و نهارها۱۴؛ چه قدر برای انسان شایسته است كه برایش ساعتی باشد كه در آن از خودش حساب بكشد و ببیند آنچه را كه در شب و روزش كسب كرده، به سود یا به زیان او است.» در روایت دیگری حضرت به تقسیم اوقات اشاره دارند و ساعت حسابرسی در كنار ساعت مناجات و ساعات مخصوص لذّت‏های حلال، یاد شده است: «للمؤمن ثَلاثُ ساعاتٍ، ساعهٌٔ یُناجی فیها ربّهُ و ساعهٌٔ یُحاسِبُ فیها نفسه و ساعهٌٔ یُخَلّی بین نفسه و لذَّتُها فیها یَحِلُّ و یَجْمِلُ۱۵؛ برای مؤمن سه ساعت است: ساعتی كه در آن با خدایش مناجات می‏كند، ساعتی كه در آن از خودش حسابرسی می‏كند و ساعتی كه برای لذّت خلوت می‏كند در آنچه برایش حلال و نیكو است.»
بهترین رهنمود
در فرهنگ اسلام و تعالیم الهی چیزی ارزشمندتر از علم و معرفت نیست. علم همراه با حلم، زیباترین زیوری است كه جوانان مسلمان می‏توانند با آن، خود را بیارایند و اوقات خود را پربار و غنی سازند. اینكه این علم چیست و متعلَّق آن، چه موضوعاتی است و كمّ و كیف آن چگونه است؟ بحث جداگانه‏ای است كه مجال دیگری می‏طلبد. آنچه مهمّ است اینكه درنظر امامان معصوم علیهم‏السلام گذراندن اوقات در اموری دیگر تفریط، كم كاری و كوتاهی شمرده شده و ضایع كردن عمر به حساب آمده و بالتّبع گناه و معصیت و عذاب الهی است. جوان مسلمان یا باید عالم باشد و بیاموزد و یا متعلّم و آموزنده باشد. بر طبق این روایت می‏توان گفت: یكی از بهترین اموری كه در اوقات فراغت باید به آن مشغول شد، فراگیری علم و دانش و آموزش است. البته لازم است این آموزش اختصاص یابد به آموزش مهارت‏های زندگی و راه و رسم ورود در اجتماع مؤمنان؛ چرا كه در اوقات رسمی و در آموزش‏های مدرسه و كلاس، كمتر به آن پرداخته می‏شود.
و اما روایت از امام صادق علیه‏السلام است كه فرمود:
«لستُ اُحِبُّ أن اری الشّابَّ منكم الاّ غادیاً فی حالین امّا عالماً او متعلّماً، فان لم یفعل، فَرَّطَ، فَاِنْ فَرَّطَ ضَیّعَ، فَإنْ ضَیَّع اَثِمَ و إنْ اَثِمَ سَكَنَ النّار۱۶؛ دوست ندارم ببینم جوانی از شما را مگر اینكه صبح كند در دو حالت: یا عالم و دانشمند باشد و یا متعلّم و آموزنده؛ پس اگر در هیچ كدام از این دو حال نبود، كم كاری و كوتاهی كرده و در آن صورت عمر خود را ضایع نموده و گناهكار است و نتیجه آن عذاب الهی خواهد بود.»
فراغت شایسته
در فرهنگ اسلامی، فراغت به معنای بی‏كاری، بطالت و تنبلی وجود ندارد. انسان مسلمان نمی‏تواند وقت را به بیهودگی بگذراند. خداوند كریم به حضرت محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم می‏فرماید:
«اِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً، فاذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ اِلی رَبِّكَ فَارْغَبْ»؛ همانا همراه سختی‏ها، آسانی و آسودگی است؛ پس هرگاه فراغت پیدا كردی، خود را به كار دیگری مشغول كن و تن پروری و تنبلی پیشه مكن و به سوی خدا و رضایت او رغبت كن. در اینكه منظور از «فَانْصَبْ» چه كاری است، مفسّران نظرات مختلفی ابراز داشته‏اند. آنچه لازم به ذكر است، اینكه فراغت شایسته و سالم در فرهنگ قرآن، تنبلی و بی‏كار نشستن نیست. در یكی از دعاهای امام سجّاد علیه‏السلام می‏خوانیم: «اِنْ قدّرت لنا فراغاً من شغلٍ فاجعله فراغ سلامهٔ لا تُدركنا فیه تبعهٔ و لاتلحقنا فیه سئمهٔ؛ خداوندا! هرگاه برای ما فراغتی از كارها مقدّر نموده باشی، پس آن را با سلامتی (از آفات) قرارده كه در آن به گناهی آلوده نشویم و خستگی به ما رو نیاورد.» نكته جالب در سخن امام سجاد علیه‏السلام اینكه فراغتِ به معنای بطالت، خستگی و فرسودگی ایجاد می‏كند و روح و جسم را آزار می‏دهد. و این نكته‏ای است كه پدر و مادر و تمام دست‏اندركاران اوقات فراغت باید به آن توجّه داشته باشند كه همیشه فرزندانشان را به كارهای متنوّع مشغول كنند. امام باقر علیه‏السلام در روایتی می‏فرماید: حضرت موسی علیه‏السلام در مقام مناجات عرض كرد: پروردگارا! مبغوض‏ترین بندگان تو كدامند؟ خداوند فرمود: «جیفهٌٔ باللّیل و بطال بالنّهار۱۷؛ آنان كه همه شب را همچون مردار و در روز بی‏كار هستند.»
البته در سخنان امامان علیهم‏السلام ـ از جمله كلام امام سجاد علیه‏السلام ـ از یك نوع فراغت سخن گفته شده كه «فراغتِ ممدوح» است. آن حضرت از خداوند می‏خواهد كه طعم شیرین چنین فراغتی را با وسعت در رزق و روزی به او بچشاند: «و أذقنی طعم الفراغ لما تُحِبُّ بِسَعَهٍٔ من سَعَتِك...»۱۸.
بسیاری از سختی‏ها و رنج‏های ما، كه موجب فشارهای روحی و روانی ما می‏شوند، از زیاده‏طلبی و حرص و طمعِ زیاد ناشی می‏گردند. حضرت از خدا می‏خواهد كه با وسعت در روزی كه خداوند به او عطا می‏كند، طعم و مزّه فراغت و آسودگی را به او بچشاند؛ زیرا این امور، انسان را آن چنان مشغول می‏كند كه از یاد و ذكر خدا غافل می‏شود.
پی‏نوشت‏ها:
۱. مجلّه پیوند، دكتر عبدالعظیم كریمی، تابستان ۱۳۸۲ ش.
۲. جمعه / ۹ و ۱۰.
۳. دیوان دكتر قاسم رسا، ص ۲۶۸.
۴. دیوان الهی قمشه‏ای، ص ۶۳۶.
۵. صحیفه سجّادیّه، فیض الاسلام، دعای ۲۰، ص۱۴۰ و ۱۴۱.
۶. بحارالانوار، ج ۷۷، ص ۷۸.
۷. غررالحكم، ج ۲، ص ۳۶۵ و ۸۴۸.
۸. نهج البلاغه، دشتی، ص ۷۲۴، حكمت ۳۹۰.
۹. صحیفه سجّادیّه، دعای ۴۷، ص ۳۴۹.
۱۰. همان، دعای ۲۱، ص ۱۴۵.
۱۱. غررالحكم، ج ۲، ص ۶۸۱، ح ۱۱۰۳.
۱۲. همان، ص ۶۶۷ و ۶۶۸، ح ۹۴۴.
۱۳. همان، ص ۶۶۹ و ۶۷۰، ح ۹۷۰.
۱۴. همان، ص ۷۵۳، ح ۲۴۱.
۱۵. همان، ص ۵۸۵، ح ۵۵.
۱۶. بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۷۰.
۱۷. سفینهٔ‏البحار، ج ۵، ص ۳۶۸.
۱۸. صحیفه سجّادیّه، دعای ۴۷، ص ۳۵۵.

منبع:مجله كوثر، شماره ۵۸
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید