پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


رفته بود تا بیابان را ببیند


سباستین در ۲۸ مارس ۱۹۰۹ در پاریس چشم به جهان گشود. سرپرستی و تكفل اش را به عهده مادربزرگ مادری اش نهادند...
در سال ۱۹۲۴ وارد مدرسه بول شد؛ جایی كه به عنوان رتبه نخست بین شاگردان هم دوره اش دست پیدا كرد و در سال ۱۹۲۸ فارغ التحصیل شد. او ابتدا به سمت رشته دكوراسیون گرایش پیدا كرد و علاقه ای هم به عكاسی از خود نشان داد؛ بدون اینكه كوچك ترین خستگی و بی علاقگی ای از خود نشان دهد، طرح می زد، نقاشی می كرد و در این راستا به مراكش، بریتانیا، یوگسلاوی و ایتالیا مسافرت كرد. جریان های هنری سفسطه گرانه ای كه پیرامون او در رفت و آمد بودند، ترس از اینكه مبادا از این جریان ها سردرنیاورده و الهام نگیرد، در ابتدا نگرانی فراوانی برایش به وجود می آورد. اما او كه عاشق آزادی و كشف دنیای هنر بود، به این گمان بود كه هنرمند نباید چشم بر خیابان هایی بدوزد كه با تابلوهای راهنمایی و رانندگی تزئین شده اند. او به این نتیجه رسید كه هم سویی با دنیای عینی در عرصه هنر، آرتیست را دچار اشتباه می كند و تنها در جریان امور قرار گرفتن كفایت می كند. اولین تابلوهای او در پورنیك، پاریس و پولدو خلق شدند. اما در اوریكا -دهكده ای كوچك در نقشه جغرافیایی مراكش- بود كه نخستین مجسمه هایش شكل گرفتند: «رفته بودم تا بیابان را از نزدیك ببینم، اولین قدم همین بود...
این تولد شرقی كه با سفر به مراكش شكل گرفت و دو سال طول كشید، مرا دوباره به وجود آورد... در دهكده ای ماندگار شدم نزدیك آب، كه كوزه گران كوزه به دوش، سبوهایشان را با دستان خود از خاك درمی آوردند و با خاك آنها را شكل داده و بعد با آتش پیچ و تابشان می دادند. من در كنار این مردم ماندم... همه آداب و رفتاری كه تا آن زمان یاد گرفته بودم و انجام می دادم، دور ریختم. گویا دوباره به دنیا آمده ام و این بار با آزادی ای برخاسته از نگاه نافذ و خاص هنری... دیگر از طبیعت نسخه برداری نمی كردم، بلكه با آگاهی با آن زندگی می كردم... این تجربه تولد دوباره مرا كامل كرد و هستی جدید مرا تضمین كرد، وجود جدیدی كه به من ثابت كرد اثر هنری اثری است كه باید خلق شود و نام هنر به كپی مستعدانه از اجسام و اشیا تعلق نمی گیرد... آنجا بود كه اولین آثارم را خلق كردم.» گویا اراده ای ناشناس زندگی او را اداره می كرد. نوعی ناامنی او را در برگرفته بود. همان گونه كه شاعر از كلمات بهره می گیرد تا زندگی در دنیای مفاهیم را به تصویر بكشد، سباستین هم از عناصر قابل شناسایی استفاده می كند، البته نه برای اینكه آنها را توصیف كند، بلكه به این هدف كه این مفاهیم را از یك زندگی اسرار آمیز بیرون بكشد. به گفته او «هنر از عشق به اشیای روزمره آغاز می شود و اگر این عشق بی هدف بماند، در همین زندگی روزمره خلاصه می شود.» اولین نمایشگاه های سباستین كنجكاوی هر بیننده ای را برانگیخت. او مجموعه كل آثارش را در سال ۱۹۳۶ در ساختمان آمریكایی بلومانتال به نمایش گذارده و در سال ۱۹۳۷ نیز در نمایشگاه بین المللی پاریس، در حدود چهل اثر را به معرض دید علاقه مندان نهاد؛ آثاری كه آندره ژید از آنها به عنوان هنر اسطوره ای- حسی یاد كرد. پس از آن در سال ۱۹۳۹ در نمایشگاه بین المللی نیویورك و سان فرانسیسكو شركت كرد و در همان سال در میلان نیز مدال طلای ترینال را از آن خود كرد. در سال ۱۹۴۰ و پس از اتمام دوره سربازی در جنگ، این بار به دهكده ولوری پناه برد. این مكان نقش اوریكایی جدید را برای او بازی كرد. پس از جنگ در نمایشگاه های متعددی هم در فرانسه و هم در خارج از كشور شركت كرد و آثارش در بیشتر این مجموعه ها به عنوان آثار برتر انتخاب شدند. در سال ۱۹۵۳ و ۱۹۵۵ در فلورانس دو دیپلم افتخار كسب كرد، مدال نقره نمایشگاه بین المللی بروكسل را به سال ۱۹۵۸ به خود اختصاص داد، دیپلم افتخار سال ۱۹۶۶ در ولوری را از آن خود كرد. مدال افتخار نمایشگاه مارین در سال ،۱۹۶۸ مدال افتخار مریت- سیویك در سال ،۱۹۶۳ مدال طلای هنرهای علمی- ادبی در سال ۱۹۷۰ و... به این هنرمند تقدیم شده است. او همچنین در نمایشگاه های زیادی در حوزه هنرهای تجسمی شركت كرد: در فاصله سال های ۱۹۳۴ تا ۱۹۶۱ به عضویت غالب نمایشگاه های معتبر هنر درآمد. در سال ۱۹۷۷ كاخ فرهنگ و هنر برست از او دعوت كرد تا از آثار نقاشی خود نمایشگاهی برپا كند. از مهمترین آثار نقاشی او می توان به تابلوی رنگ و روغن «فقیر» (۱۹۳۴)، «من و مادربزرگ» (۱۹۳۹) «سد باز» (۱۹۴۶- ۱۹۴۴)، «راه» (۱۹۷۷) (اولین تابلو از چهارگانه راه ها) و «خانواده» (۱۹۳۹-۱۹۳۴) كه سمبلی مذهبی از امید را به تصویر می كشد.
از مجسمه های مهم او نیز می توان به سفال های «برداشت محصول» (۱۹۴۸)، «ناظر» (۱۹۳۷)، «نوازنده» (۱۹۵۰) و مجسمه برنزی «عشق» (۱۹۴۹) اشاره كرد. او آثار سرامیكی قابل توجهی نیز از خود به جای گذاشته است كه «یونس و نهنگ» از مهمترین این كارها است. سباستین نقاش، مجسمه ساز و شاعر (تحقیقات او در زمینه نوشتن در جهت همان مفاهیم شخصی ای است كه در گرایش های دیگرش از آن پیروی می كرد)، ترجیح داد كه در این زمینه دست نیافتنی باقی بماند و آثار شاعرانه اش را به دستان كسی نسپارد... این ویژگی از او آرتیستی می سازد كه توامان اسرارآمیز و آزاد به نظر می رسد. «هنر در ذات آدمی جای گرفته و اثر هنری تنها دلیل طولانی مدت وجود است. وجود «شیئی» كه می تواند به صورت كاملاً معمولی در هر فرد عادی قرار گیرد.»سباستین در دوم ژوئیه ۱۹۹۰ در پاریس درگذشت. از او ۷۰ اثر نقاشی، ۲۰ سفال، ۲۰ مجسمه برنزی، ۲۰ تابلوی آبرنگ، ۳۰طراحی و ۲۲ سرامیك به جای مانده است كه در مركز هنری سباستین در سن- سیر- سور - مر نگهداری می شود. این مركز در ۱۹ ژوئیه ۱۹۹۳ افتتاح شد.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید