پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا


تقسیم ناپذیری در حقوق و تعهدها


بحث مستقیم پذیر بودن تعهد در حقوق ایران تحت عنوان « انحلال عقد واحد به حقوق متعدد » دارای سابقه است . بر حسب این سابقه « در صورتی كه عقد بین دو نفر واقع شود و مورد معامله، واحد غیر قابل تجزیه باشد ، عقد بسیط و غیر قابل انحلال است ، مانند آنكه كسی میزی را در مقابل صندلی به دیگری بفروشد ؛ ولی هر گاه طرفین عقد بیش از دو نفر یا مورد معامله ، متعدد و یا قابل تجزیه باشد بطوریكه هر قسمتی از آن را بتوان مستقلاً تقویم نمود، عقد مزبور قابل انحلال به عقود متعدده می باشد » . در این نظریه ـ آنطور كه ملاحظه می شود ـ درباره تقسیم ناپذیری تعهد در صورت تجزیه بودن موضوع تعهد ، یعنی تقسیم ناپذیری طبیعی ، اشاره شده است ، ولی درباره دیگر صورت آن مانند تقسیم ناپذیری قرار دادی اشاره ای دیده نمی شود .
در قوانین ایران دربارة اینكه تعهد ها در چه مواردی تقسیم ناپذیرند قاعدة قانونی عام ملاحظه نمی شود و به جای آن قانونگذار هر جا كه لازم دیده به تقسیم ناپذیری حق یا تعهدی تصریح كرده است ، مانند تقسیم ناپذیری خیار عیب مندرج در قسمت اول مادة ۴۳۱ قانون مدنی یا تقسیم ناپذیر بودن مورد معاملة شرطی در صورت انتقال قهری حق استرداد به ورّاث بدهكار مندرج در تبصرة ۱ مادة ۳۴ مكرر قانون ثبت .
تقسیم ناپذیر بودن تعهد نه تنها می تواند بر اثر تجزیه ناپذیر بودن طبیعی موضوع تعهد باشد بلكه همانطور كه در قرار دادهای بین المللی مرسوم است ، ممكن است در قرار داد به آن تصریح شده باشد و یا بتوان از قصد طرفین در انعقاد قرار داد آن را احراز كرد .
در این نوشته كوشش خواهد شد دربارة موارد گوناگون تقسیم ناپذیری حقوق و تعهدها بررسیهای هر چند به اجمال صورت گیرد .
تقسیم ناپذیر بودن تعهدی
كه متعهد آن بیش از یك شخص نیست
دربارة تقسیم پذیر بودن این گونه تعهدها ـ در صورت تقسیم پذیر بودن موضوع آنها ـ در حقوق ایران این نظر ابراز شده است :
« در صورتی كه اشیاء متعددی بدون آنكه قیمت هر یك جداگانه معین شود مورد عقد قرار گیرد عقد مزبور به اعتبار تعدد مورد ، قابل انحلال به عقود متعدد می باشد . »
حقوقدان بر جسته ای كه نظر نقل شده از كتاب اوست چند سطر بعد امكان تجزیة چنین عقدی را در مورد خیار عیب ، به استناد مادة ۴۳۱ قانون مدنی رد می كند و توجیه آن را مبتنی بر قاعده لاضرر می سازد .
به موجب این ماده :
« در صورتی كه در یك عقد چند چیز فروخته شود بدون اینكه قیمت هر یك علیحده معین شده باشد و بعضی از آنها معیوب در آید ، مشتری باید تمام را رد كند و ثمن را مسترد دارد یا تمام را نگاه دارد وارش بگیرد و تبعیض نمی تواند بكند مگر به رضای بایع » .
نظری كه دربارة تقسیم ناپذیر بودن خیار عیب به استناد مادة ۴۳۱ قانون مدنی داده شده نظری است كه می تواند ، بر خلاف نظریة تقسیم پذیری این نوع عقود ، تعمیم داشته باشد . و می توان گفت موجبی نیست كه تصور شود اینگونه عقدها تنها به اعتبار تعدد مورد عقد ، قابل انحلال و تجزیه به عقدهای متعدد می باشند ، چنین تجزیه ای در صورتی جایز است كه قصد طرفین در موافقت آن ـ همانگونه كه دربارةخیار عیب از سوی قانونگذار فرض شده است ـ به طریقی قابل احراز باشد .

از نظر حقوق مقایسه ای تقسیم ناپذیری تعهد در قانون مدنی فرانسه
( مادة ۱۲۲۰ ) به این عبارت بازتاب یافته است :
« تعهد تجزیه باید به صورت تجزیه ناپذیر میان متعهدله و متعهد به اجرا گذارده شود ، و تجزیه پذیری جز دربارة ورثة آنان قابل اعمال نیست
مگر … » .
تقسیم ناپذیر تعهدهایی
كه در آنها هر طرف بیش از یك شخص است
امكان اینكه در یك عقد دو یا چند شخص با هم طرف ایجاب یا قبول واقع شوند در مادة ۱۸۳ قانون مدنی به این عبارت انعكاس یافته است :
« عقد عبارت است از اینكه یك یا چند نفر در مقابل یك یا چند نفر تعهد بر امری نمایند و مورد قبول آنها باشد . »
این گونه تعهد ها با تعهدهای نوع پیشین از این حیث متفاوت اند كه در اینجا متعهد ها متعددند ؛ از این رو در بررسی آنها باید این عامل را هم در نظر گرفت كه در هر طرف عقد ، قصد و رضای دو یا چند شخص با هم جمع شده و یك طرف عقد را تشكیل داده است . بنا بر این برای تعیین آنكه آیا یكایك آن دو یا چند شخص در ایفای تعهد دارای همان حقوق و تعهدهایی است كه جمع آنها را می تواند داشته باشد ، یعنی تعهد تقسیم ناپذیر است یا تقسیم پذیر ، باید از یك سو موضوع عقد را در نظر آورد كه آیا می توان آن را غیر قابل تقسیم بطور طبیعی دانست یا نه ، و اگر از این حیث قابل تقسیم است آیا در قرار داد به مسؤولیت مشترك متعهدها در اجرای تعهد تصریح شده است ، و اگر عقد از این حیث صریح نیست آیا می توان قصد و ارادة ضمنی آنها را در اجرای تعهد بطور یكجا احراز كرد یا نه ؟
به این ترتیب معلوم می گردد از حیث تقسیم ناپذیر بودن تعهد جمعی سه حالت قابل فرض است :نخست ، حالتی كه در قرار داد به مسؤولیت مشترك متعهد ها در اجرای تعهد تصریح شده باشد .
دوم ، حالتی است كه قصد و رضای ضمنی طرفین در این باره از قرار دا قابل احراز باشد .
سوم ، حالتی كه موضوع تعهد بنا بر طبیعت خود قابل تقسیم نباشد .
پیش از آنكه دربارة این سه حالت توضیح داده شود لازم است به این اصل اشاره شود كه احترام به تعهد هایی كه بر حسب قانون به درستی انعقاد یافته باشند ، چه در حقوق داخلی و چه در حقوق بین المللی ، پذیرفته شده است . دربارة نافذ و لازم الاتباع بودن عقود و قرار دادها در دو مادة ۱۰ و ۲۱۹ قانون مدنی به ترتیب به این عبارتها تصریح شده است :
ـ « قرار دادهای خصوصی نسبت به كسانی كه آن را منعقد نموده اند در صورتی كه مخالف صریح قانون نباشد نافذ است . »
ـ « عقودی كه طبق قانون واقع شده باشد بین متعاملین و قائم مقام آنها لازم الاتباع است مگر اینكه رضای طرفین اقاله یا به علت قانونی فسخ شود . »
بنا بر این در اعتبار شرط مسؤولیت مشترك متعهد ها در قرار داد یا احراز چنین مسؤولیتی به طور ضمنی از قرار داد نباید تردید كرد .
هنگامی كه چند چیز با هم یا چیزی قابل تقسیم یك جا مورد یك عقد قرار می گیرند ظاهر امر نشان می دهد قصد طرفین آن بوده است كه تكلیف آنها با هم و یك جا تعیین گردد و معلوم نشدن قیمت جداگانه برای هر یك یا هر جزء خود نشان دهنده چنین قصدی است . بنا بر این قابل انحلال شناختن چنین عقدی ، جز در صورت وجود دلیلی خاص ، بر خلاف این قصد است ، خاصه آنكه قابل انحلال شناختن اینگونه عقدها به چند عقد این دشواری را سبب می شود كه قیمت آن در این چند عقد نامعین گردد و حال آنكه این قیمت در عقد اصلی معین است .
گذشته از جهات یاد شده این نكته نیز روشن نیست كه قائلان به تقسیم پذیر بودن این عقدها آیا آنها را خود بخود قابل تجزیه می دانند ، یا برای هر طرف این اختیار را قائلند كه آنها را در وقت ضرورت به تشخیص خود به تعداد اجزا تجزیه كنند ، یا آن را در صلاحیت دادگاه تلقی می كنند ، و یا سرانجام آنكه تجزیه را منوط به موافقت طرفین می نمایند . دربارة قابل تجزیه بودن عقد بنا به موافقت طرفین تردید نیست ، اما دربارة سه حالت دیگر بطلان نظر آشكار است . مؤید این نظر مندرجات مادة ۲۷۷ قانون مدنی است به این عبارت :
« متعهد نمی تواند متعهد له را مجبور به قبول قسمتی از موضوع تعهد نماید ، ولی حاكم می تواند نظر به وضعیت مدیون ، مهلت عادله یا قرار اقساط دهد . »
بطوریكه دیبده می شود قانونگذار ، در این ماده ، به احترام قصد و رضای طرفین ، تعهد را قابل تجزیه ندانسته و حتی برای قاضی اختیار آن را نشناخته است .
اندیشة تقسیم ناپذیری تعهد در مادة ۴۴۱ قانون مدنی ، در خیار تبعیض صفقه نیز دیده می شود بر حسب این ماده :
« خیار تبعیض صفقه وقتی حاصل می شود كه عقد بیع نسبت به بعض مبیع به جهتی باطل باشد . در این صورت مشتری حق خواهد داشت بیع را فسخ نماید یا به نسبت قسمتی كه بیع وارد شده است قبول كند و نسبت به قسمتی كه بیع باطل بوده ثمن را استرداد كند . »
در اینجا نیز ملاحظه می شود با آنكه بیع نسبت به قسمتی صحیح و تنها نسبت به قسمتی باطل بوده به تبع قسمت باطل برای مشتری دربارةقسمت صحیح نیز اختیار فسخ شناخته شده است تا در صورت اعمال خیار از سوی او بیع بطور كلی از اعتبار بیفتد . واگر در این ماده برای مشتری این اختیار نیز شناخته شده است كه یبع را از حیث دو بخش صحیح و باطل آن به دو جزء تقسیم و نسبت به قسمت صحیح ، مبیع را قبول كند ، افزون بر آنكه در طریق تأكید بر تأثیر توافق طرفین در تجزیه تعهد می باشد ، به لحاظ آن است كه بیع در قسمت باطل از ابتدا نتوانسته دارای اثر قانونی گردد .
بنا بر آنچه گذشت می توان گفت در عقودی كه هر طرف آن بیش از یك شخص می باشد ، ولو موضوع عقد قابل تجزیه باشد ، خود عقد تجزیه ناپذیر است مگر آنكه طرفین در تجزیة آن توافق كنند . در این صورت ، توافق جدید مكمل توافق پیشین خواهد بود .۱ . تقسیم ناپذیری قرار دادی صریح
اگر در قرار دادی دو یا چند شخص با هم ، به عنوان یك طرف قرار داد ، تعهدی را بر عهده بگیرند و با هر لفظی به مسؤولیت مشترك خود در اجرای تعهد تصریح نمایند چنین تعهدی ، هر چند موضوع آن بطور طبیعی تقسیم پذیر باشد ، باید تقسیم ناپذیر تلقی گردد . تصریح به مسؤولیت مشترك متعهدها در قرار داد به منزلة آن است كه هر یك از آنها ، افزون بر تعهد نسبت به سهم خود ، اجرای تعهد متعهد های دیگر را هم در برابر متعهد له ضمانت كرده است . بنا بر این می توان گفت در این گونه قرار دادها از سوی هر متعهد در واقع دو تعهد بر عهده گرفته می شود كه هر دو لازم الاجراء و با یكدیگر قابل جمع اند . به همین دلیل متعهد له می تواند اجرای تعهد یا خسارات ناشی از عدم اجرای آن را نه تنها از مجموع متعهد ها بلكه از هر یك از آنها یا بعض آنها ، به انتخاب خود ، مطالبه كند .
لفظی كه بطور معمول در این باره در قرار دادها نوشته می شود ، در قرار دادهای تنظیم شده به زبان فرانسه
conjointement solidairement et» و به زبان انگلیسی « Jointly and severally » است . به جای این الفاظ در قرار دادی به زبان فارسی دو لفظ عربی مجتمعاً و متضامناً به كار گرفته شده است .
از زمرة تعهد های تقسیم ناپذیر قرار دادی صریح می توان از سهام شركتهای بازرگانی نام برد . در اساسنامة این گونه شركتها ، با اقتضای تقسیم سرمایه بر سهام ، واحد هر سهم تعیین می شود . حال اگر ضمن تعیین واحد سهم ، به تقسیم ناپذیر بودن آن تصریح شده باشد ، حقوق و تعهدهای مربوط به هر سهم ، هر چند در مالكیت دو یا چند قرار گیرد ، تقسیم ناپذیر تلقی می گردد .
۲ . تقسیم ناپذیری قرار دادی ضمنی
این نوع تقسیم ناپذیری باید از شرایط تنظیم قرار داد و مندرجات آن و قصد و رضای طرفین در انعقاد آن احراز شود . در این حالت با آنكه در قرار داد عبارتی صریح دربارة مسؤولیت مشترك آنها در اجرای تعهد دیده نمی شود ، ولی می توان گفت عمل جمعی آنها در ایجاب یك تعهد و قصدی كه در آن نهفته است و بیان ارادة مشترك از سوی آنها در اجرای آن ، بطور ضمنی نشان دهندة قبول چنین شروطی است ، و از حیث روابط میان متعهدها نیز می توان این استنتاج را به عمل آورد كه مشاركت آنها در انعقاد قرار داد ، افزون بر ایجاد تعهد در برابر متعهدله ، میان آنها شركتی اختیاری پدید آورده است و چون این شركت ضمن قرار دادی الزام آور تحقق یافته حقوق و تعهدهای ناشی از آن تا اجرای آن قرار داد یا انحلال آن به جهتی قانونی تقسیم ناپذیر است ( قسمت اخیر مادة ۵۸۹ قانون مدنی ) .
برای مثال ، دربارة این نوع قرار داد می توان از قرار دادی یاد كرد كه در آن چند نفر پیمانكار احداث بزرگراهی را از یك نقطه به نقطة دیگر باهم بر عهده می گیرند . در این مثال چون قصد طرفین از انعقاد قرار داد ساخت همة طول راه بوده نه بخشی از آن و پیمانكاران نیز بطور گروهی مسؤولیت احداث آن را بر عهده گرفته اند ـ هر چند به مسؤولیت آنها در قرار داد تصریح نشده باشد ـ می توان این مسؤولیت را ضمن قرار داد ملاحظه كرد و تعهد را تقسیم ناپذیر دانست ، ولو خود پیمانكاران در خارج از آن قرارداد طول خیابان را میان خود تقسیم كرده باشند و هر یك از آنها ساخت بخشی از آن را بر عهده گرفته باشد .
در قرارداد راجع به ساخت یك پل با چند نفر پیمانكار نیز می توان این حالت را مشاهده كرد ، گو اینكه تعهد جمعی دربارة ساخت پل را می توان به لحاظ تقسیم ناپذیر بودن طبیعی موضوع تعهد نیز تقسیم ناپذیر دانست .
۳ . تقسیم ناپذیر طبیعی
تقسیم ناپذیری طبیعی آن است كه موضوع تعهد جز به صورت تقسیم ناپذیر قابل تحقق نباشد و خود بر دو گونه است : تقسیم ناپذیری طبیعی نسبی و تقسیم ناپذیری طبیعی مطلق .
در تقسیم ناپذیری طبیعی نسبی در اصل ، امكان تجزیة ن موضوع و ایفای تعهد راجع به آن به صورت مرحله به مرحله قابل نفی نیست ، ولی با تعهد دربارة كل آن در قرارداد ، ایفای این تعهد جز به صورت كامل آن میسر نمی گردد ، مانند تعهد ساخت یك خانه . در این مثال ، اگر چند پیمانكار در یك قرارداد با هم متعهد گردند كه خانه ای را بسازند و به كارفرما تحویل دهند ، تعهد آنها را می توان به اقتضای تقسیم ناپذیری نسبی موضوع ، قابل تقسیم ندانست . این نوع تقسیم ناپذیری بی شباهت به تقسیم ناپذیری قراردادی ضمنی كه پیش از این به آن اشاره شد ، نیست .
اما در تقسیم ناپذیری مطلق امكان تجزیه موضوع تعهد وجود ندارد ، مانند چند پیمانكار دربارة حفر چاهی عمیق كه به اقتضای تقسیم ناپذیری مطلق یا ضرر موضوع تعهد باید آن را نیز تقسیم ناپذیر فرض كرد . تقسیم ناپذیری مطلق یا ضرور موضوع تعهد باید آن را نیز تقسیم ناپذیر فرض كرد . تقسیم ناپذیری مطلق را در حق ارتفاق نیز می توان ملاحظه كرد ، چنانكه قانونگذار نیز تقسیم ملكی را كه در آن برای دیگری حق ارتفاق وجود دارد سبب تقسیم آن حق ندانسته است ( ماده ۶۰۴ قانون مدنی ) .تقسیم ناپذیری به حكم قانون
همانطور كه در مقدمه اشاره شد در مواردی كع به تقسیم ناپذیری برخی از حقوق و تعهد ها در قانون اشاره شده است ، مانند مواردی كه در سطور آتی به آنها اشاره می گردد :
۱ . تقسیم ناپذیری خیار در صورت تعدد مشتری
دربارة این تقسیم ناپذیری در مادة ۴۳۲ قانون مدنی به این عبارت تصریح شده است :
« در صورتی كه در عقد ، بایع یك نفر و مشتری متعدد باشد و در مبیع عیبی ظاهر شود ، یكی از مشتریها نمی تواند سهم خود را به تنهائی رد كند و دیگری سهم خود را نگاه دارد مگر با رضای بایع . و بنا بر این اگر در رد مبیع اتفاق نكردند فقط هر یك از آنها حق ارش خواهد داشت .»
بطوریكه ملاحظه می شود ، در این ماده اختیار مشتری در اعمال خیار عیب در صورت تعدد آنها محدود و امكان تجزیة آن بنا به ارادهیكجانبة یكی از آنها از هر یك از آنها سلب گردیده است مگر آنكه بایع به آن رضایت دهد .
در مورد تعدد بایع ، بر عكس حكم پیشین ، قانونگذار در مادة ۴۳۳ آن قانون تقسیم پذیر بودن خیار عیب را به این عبارت شناخته است :
« اگر در یك عقد ، بایع متعدد باشد مشتری می تواند سهم یكی را رد و دیگری را با اخذ ارش قبول كند .»
متفاوت بودن حكم این دو ماده به لحاظ آن است كه در ماده ۴۳۲ خیار عیب ، مشترك میان چند شخص است و حال آنكه در مادة ۴۳۳ دارندة آن از یك شخص بیشتر نیست : به این جهت در مادة اخیرالذكر دارندة خیار عیب هر یك از دو تصمیم را كه بخواهد ، می تواند آزادانه اتخاذ نماید .
آن كشور تعیین شده است . به موجب این دو ماده ، تعهد تقسیم ناپذیر نسبت به ورثه تقسیم پذیر است و هر یك از آنها به نسبت سهم خود مسؤول ایفای آن می باشد مگر در پنج مورد ، این موارد عبارتند از :
۱ . در مورد دین همراه با وثیقه .
۲ . در مورد تعهد راجع به چیز معین .
۳ . در موردی كه تعهد دربارة ایفای یكی از چند چیز به انتخاب متعهدله و یكی از آن چیزها تقسیم ناپذیر باشد .
۴ . در صورتی كه یكی از ورثه ، به نام ، به عنوان مسؤول اجرای تعهد تعیین شده باشد .
۵ . در صورتی كه از طبیعت موضوع تعهد یا از انگیزة انعقاد قرار داد ، این نتیجه حاصل شود كه قصد طرفین بر ایفای جزئی تعهد نبوده است .
از حیث حقوق ایران این شرط كه متعهد در قرار داد ، شخصی معین از وراث خود را به عنوان مسؤول اجرای تعهد ، برای زمان پس از درگذشت خود تعیین نماید ، می توان گفت بدون اشكال است . وچنین شرطی در حدود وصایای عهدی ( جزء دوم مادة ۸۲۶ قانون مدنی ) اعتبار دارد .
این شرط در صورتی حیات متعهد ، از سوی شخص تعیین شده ، رد نشود پس از درگذشت وی قطعیت می یابد ( ماده ۸۳۴ قانون مدنی ) و هزینة اجرای تعهد باید از محل تركه تأمین گردد و در انجام هزینه مراعات حد ثلث لازم نیست ، زیرا این هزینه را باید از دیون متوفی تلقی گردد ( مادة ۲۲۵ قانون امر حسبی ) ؛ منتها اگر بر اثر اجرای تعهد ، مالی عاید گردد آن مال باید میان ورثه تقسیم گردد .
در مورد تعهد راجع به ایفای چیزی معین نیز باید افزوده وارثی كه آن چیز نزد اوست دارای مسؤولیت است مگر آنكه آن چیز از ماترك باشد ، كه در این صورت ، طرح دعوی تنها علیه او كافی نیست ( مادة ۲۳۹ قانون امور حسبی ) .
۲ . تقسیم ناپذیری خیار فسخ فروشنده ، در بیع شرط ،
درصورت درگذشت یكی از دو طرف معامله
در بیع شرط ممكن است فروشنده یا خریدار پیش از انقضای مدت خیار ، فوت كند . در این باره قانونگذار در دو قانون جداگانه به ترتیب زیر تعیین تكلیف نموده است :
در مورد تقسیم ناپذیری خیار فسخ فروشنده در صورت فوت خریدار شرطی در ماده ۴۶۲ قانون مدنی به این عبارت تصریح شده است :
« اگر مبیع به شرط به واسطة فوت مشتری به ورثة او منتقل شود حق فسخ بایع در مقابل ورثه به همان ترتیبی كه بوده است باقی خواهد بود . »در مورد تقسیم ناپذیری مبیع شرطی به اقتضای فوت فروشنده و انتقال حق استرداد او به ورثه در تبصره ۱ ماده ۳۴ مكرر قانون ثبت این عبارت قید شده است :
« انتقال قهری حق استرداد به وراث بدهكار موجب تجزیة مورد معامله نخواهد بود . » ۳ . تقسیم ناپذیری مال مورد وثیقه
در صورت درگذشت مالك
در صورت فوت مالك مال مورد وثیقه و انتقال قهری آن به ورثه ، مادام كه آن مال از قید وثیقه آزاد نشده است ، نمی توان به تقسیم آن مبادرت كرد ، چنانكه حق تقدم مرتهن نسبت به مال مرهون مندرج در ماده ۲۲۷ قانون امور حسبی از نشانه های آن است .
از دید حقوق تطبیقی ، تكلیف تعهدهای غیر قابل تقسیم پس از درگذشت متعهد ، در حقوق فرانسه در دو ماده ۱۲۲۰ و ۱۲۲۱ قانون مدنی ۴ . تقسیم ناپذیری در مال مشترك
در ماده ۵۸۹ قانون مدنی ، در فصل راجع به شركت ، به دو نوع تقسیم ناپذیری ، یعنی تقسیم ناپذیری به لحاظ ممنوعیت قانونی و تقسیم ناپذیری به لحاظ التزام شركاء بر آن ، تصریح شده است به این عبارت :
« هر شریك المال می تواند هر وقت بخواهد تقاضای تقسیم مال مشترك را بنماید مگر در مواردی كه تقسیم به موجب این قانون ممنوع باشد یا شركاء به وجه ملزمی ملتزم بر عدم تقسیم شده باشند . »
تقسیم ناپذیری مال مشترك برب اثر التزام شركاء بر عدم تقسیم را باید از موارد تقسیم ناپذیری قرار دادی دانست ، زیرا مانع تقسیم پذیری در آن ، قرار داد لازمی است كه طی آن شركاء ملتزم بر عدم تقسیم مال مشترك شده اند . این التزام می تواند ضمنی باشد ، چنانكه در مورد تقسیم ناپذیری قرار دادی ضمنی پیش از این ( ذیل شماره ب ـ ۲ ) ملاحظه شد .
تقسیم ناپذیری به لحاظ ممنوعیت قانونی ، آنهائی است كه در مواد ۵۹۱ ، ۵۹۲ ، ۵۹۴ ، ۵۹۷ قانون مدنی در مبحث تقسیم اموال شركت به آنها تصریح گردیده است . پایة این ممنوعیت بر منع اضرار شركاء به گونه ای كه از آن در مادة ۵۹۳ آن قانون تعریف گردیده نهاده شده است .
اضرار مورد نظر قانونگذار در این مواد بر دو نوع است . یك نوع آن است كه اضرار تنها متوجه یكی از شركاء یا بعض آنهاست ؛ در این حالت ، تقسیم بستگی به موافقت شریك یا شركایی دارد كه ضرر متوجه او یا آنهاست .
نوع دیگر آن است كه تقسیم سبب افتادن كل مال مشترك یا حصة یك یا چند نفر از شركاء از مالكیت می گردد ، كه در این صورت تقسیم ممنوع است ، اگر چه شركاء تراضی نمایند ( ماده ۵۹۵ ) .
۵ . تقسیم ناپذیری در ضمان قهری
گذشته از تعهدهای قراردادی ، در الزامات قهری نیز تقسیم ناپذیری مصداق دارد ، مانند آنكه چنانچه چند نفر با هم مالی را غصب كنند همگی آنها در برابر مالك آن دارای مسئولیت تضامنی هستند ، چنانكه اگر عصب به ترتیب باشد همة ایادی با هم ضامن اند ( مادة ۳۱۶ قانون مدنی ) یا در مورد مطالبة خسارت از كسانی كه با هم علیه شخصی به شكایت كیفری مبادرت جسته اند و بر او برائت یافته است ، طبق رویة قضائی دیوان كشور وضع به همین ترتیب است . این رویه با این عبارت نقل شده است :
« اگر كسی بر اثر تعقیب جزایی از طرف چند نفر بالاخره تبرئه شود ، ولی مطالبة خسارت حق دارد یكی از آنان را طرف دعوی قرار دهد و مجبور نیست تمام مدعیان جزایی را طرف دعوای خسارت قرار دهد .
۶ . آثار تقسیم ناپذیری حق یا تعهد
تقسیم ناپذیری حق یا تعهد می تواند رد زمینه های گوناگون تأثیر داشته باشد . برخی از این آثار در این نوشته در تقسیم ناپذیری خیار عیب در بیع یا حق فسخ در بیع شرط یا در مورد انتقال تعهد به ورثه ـ هر چند به اختصار ـ پیش از این خاطر نشان گردید . آثار دیگر تقسیم ناپذیری را می توان در اقدام قضایی یا اجرایی علیه متعهدی كه چنین تعهدی را بر عهده دارد ملاحظه كرد .آثار تقسیم ناپذیری در اقدام قضایی در این خلاصه می شود كه اولاً دارندة حق می تواند به جای آنكه اجرای تعهد تقسیم ناپذیر را از همگی متعهد ها بخواهد ، آن را از هر یك از آنها ـ به تشخیص خود ـ مطالبه كند؛
ثانیاً اقدام وی علیه هر یك از متعهدها به منزلة اقدام علیه عموم متعهد ها تلقی می شود و از حیث قواعد مرور زمان و قطع آن نسبت به دیگر متعهد ها مؤثر محسوب می گردد ، چنانكه در مورد حق مؤلف در تبصرة مادة۱۲ قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان مصوب دی ماه ۱۳۴۸ مرور زمان راجع به این حق را در مورد آثار مشترك میان چند نفر ، سی سال از درگذشت آخرین نفر از آنها با این عبارت قرار داده است :
« مدت حمایت از مشترك موضوع مادة ۶ این قانون سی سال از فوت آخرین پدیدآورندة اثر است . »
از دید حقوق تطبیقی ، آثار تقسیم ناپذیری تعهد در حقوق فرانسه چنین خلاصه شده است :
الف . در صورت تعدد متعهدّله :
۱ . هر یك از آنها می تواند اجرای كل تعهد را مطالبه كند .
۲ . هر عمل قاطع مرور زمان از سوی هر یك از آنها در حق دیگران نیز مؤثر است .
۳ . هر عاملی كه سبب تعلیق مرور زمان نسبت به یكی از آنها گردد سبب تعلیق آن نسبت به دیگران می شود .
۴ . هیچ یك از آنها نمی تواند از تعهدی كه به نفع مجموع آنهاست ، به گونه ای كه سبب اضرار دیگران باشد ، استفاده نماید .
ب . در صورت تعدد متعهد :
۱ . هر یك از آنها مسؤول اجرای كل تعهد است .
۲ . در صورت فوت متعهد ، در تعهد تقسیم ناپذیر ، هر یك از ورثه نسبت به كل آن تعهد مسؤول است .
۳ . قطع مرور زمان به زیان یكی از آنها سبب قطع آن علیه همگی آنها می گردد .
۴ . پژوهشخوانی یكی از متعهد ها حق پژوهشخوانی دیگر متعهدها را كه زمان آن مقتضی شده است زنده می كند .
دكتر محمود سلجوقی
منابع:
اورقی .
۲ . دكتر سید حسن امامی :‌حقوق مدنی ، ج ۱ / ص ۵۱۰ .
۳ . همان مأخذ .
۴ . همان مأخذ .
۵ . در بند ۲ ماده ۱۲ قرار داد شركت نفت فلات قاره ، میان شركت ملی نفت ایران و چند شركت نفتی آمریكایی مورخ ۲۶ دی ماه ۱۳۴۳ این عبارت دیده می شود : " با وجود مقررات دیگر این قرار داد ، شركتهای عضو طرف دوم به شرح مذكور در مقدمة این قرار داد هر كدام مجتمعاً و متضامناً مسؤول كلیة تعهدات و تأدیه كامل كلیة مالیاتها و عوارض و هر گونه پرداخت دیگری به موجب این قرار داد مقرر گردیده است ، خواهد بود . "
( تاریخچه و متن قرار داد های مربوط به نفت ایران ، ص ۱۴۴ ) .
۶ . حكم شمارة ۲۰ مورخ ۱۳/۱۰/۱۳۲۳ ، شعبه اول دیوان عالی كشور ( مجموعةد رویة قضایی ، ( قسمت مدنی ) گرد آورنده : احمد متین ) .
۷ . كولن و كاپیتان : رساله در حقوق مدنی ، ج ۲ / ش ۱۷۷۳ و ۱۷۷۴ .
منبع : سایت حقوقی دادخواهی


همچنین مشاهده کنید