شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


دانش رسانه ای


دانش رسانه ای
اطلاعات یك منبع ارزشمند است و به افراد امكان انجام كارهایی را می دهد كه در صورت نبودن آن نمی توانستند امور مورد نظر خود را پیش برند. یك ضرب المثل قدیمی می گوید: «دانش قدرت است» . به این معنی كه آگاهی توانایی انجام كار و بهره گیری از فرصت هایی را فراهم می آورد. هر نوشته، قطعه موسیقی، تابلوی نقاشی، معادله ریاضی و حتی هر نگاه یا لبخند یا اشاره، نوعی پیام محسوب می شود و حاوی مقداری اطلاعات است. احتمالاً مهم است یادآور شویم كه چیز یا واقعیت عینی معینی به نام «اطلاعات» وجود ندارد و این كلمه توصیف كننده دسته ای از مفاهیم است. علی الاصول اطلاعات درباره چیز معینی، واقعه ای یا اندیشه ای وجود دارد و محصول مشاهده و احساس است. اولین اطلاعاتی كه ما دریافت می كنیم از دیدن وقایع، لمس چیزها و یا شنیدن صداهاست. می توان اطلاعات را دسته ای از مفاهیم تعریف كرد كه ذهن ما آن را دریافت می كند، هوشیارانه ضبط می كند، به آن معنی می دهد و معمولاً موقعیت ما را از لحاظ دانایی و آگاهی تغییر می دهد. در مواردی واژه اطلاعات مترادف با دانش یا دانایی به كار می رود. وقتی ما به اطلاعات تازه ای دسترسی پیدا می كنیم عكس العمل ما این است كه ببینیم با دانایی ها و باورهایی كه ما در آن زمینه داریم چه هماهنگی دارد، چرا كه معمولاً به ندرت اتفاق می افتد كه در بزرگسالی اطلاعاتی را به دست آوریم كه پیش از آن هیچ نوع اطلاعات، باور و یا پیش داوری درباره آن نداشته باشیم. در طول سال ها عملاً، ذخیره قابل توجهی از اطلاعات را در مورد موضوعات بسیار متنوع كسب می كنیم به اغلب این ذخیره های خاص و طبقه بندی شده به هنگام عبور چیزهایی اضافه می شود و به تعداد بالنسبه كمتری یا اطلاعات تكمیلی افزوده می گردد و یا تلاش می شود ابهامات آنان برطرف شود. دانایی اعم از آنكه در مورد یك شخص باشد یا در مورد یك موضوع معین معمولاً هیچ گاه حالت دائمی ندارد، چرا كه مرتب به آن اطلاعات افزوده می شود. گاهی در عمل مشاهده می شود كه دانش بیش از اقلام اطلاعاتی تغییر می كند، چرا كه با افزودن یك جزء نوین اطلاعاتی ممكن است كل دانش فرد در مورد آن موضوع معین تغییر كند، بی آنكه بقیه اجزاء اطلاعاتی سازنده آن دانش تغییر كرده باشند. اگر ما از خودمان سئوال كنیم كه آیا همان فرد دیروز هستیم، جواب بدون تردید این است كه خیر، چرا كه از دیروز تا به حال معمولاً اطلاعات جدیدی به ذهن ما وارد شده است مگر اینكه تمام مدت را در خواب گذرانیده باشیم و نوعی تنظیم مجدد اطلاعاتی در آن صورت گرفته است. ذهن و وضع دانایی ما همیشه در حال تغییر است و حتی اگر برخی از افراد در معرض ضعف حافظه نیز قرار داشته باشند، تغییر در مورد آنها نیز قابل تأیید است. اما چگونه می توانیم سطح آگاهی ها و اطلاعاتمان را نسبت به رسانه ها بالا ببریم؟ زیرا ما همگی تحت تأثیر اطلاعات رسانه ها هستیم در این زمینه ما نیاز به یكسری ابزار و مواد اولیه داریم كه ابزار همان توانایی ها و مهارت های ما هستند و ماده اولیه همان اطلاعات، آگاهی ها و دانش ما از رسانه ها و جهان پیرامونمان است. یعنی اگر ما مقدار زیادی اطلاعات داشته باشیم ولی مهارت هایمان اندك و ضعیف باشند، قادر نخواهیم بود هیچ بهره ای از آن اطلاعات ببریم.اگر مهارت های بسیار زیادی هم داشته باشیم اما نتوانیم اطلاعات و آگاهی مان را طبقه بندی كنیم تا در جای مناسب خود از آنها استفاده كنیم قادر نخواهیم بود كه خود را به سطح وسیع و گسترده ای از پیام های رسانه ای كه ما را تحت بمباران اطلاعات قرار داده اند و حتی محیط اطرافمان كه دائماً با آن در ارتباط هستیم، عرضه كنیم. پس این بیانگر محدود و نامتعادل بودن ساختمان دانش ما است. بنابراین ضروری و لازم به نظر می رسد كه در برخورد با رسانه ها موارد زیر را مد نظر داشته باشیم و به راحتی تسلیم امواج الكترونیكی رسانه ها نشویم:
۱- داشتن آگاهی كامل در خصوص استفاده از رسانه ها:خواه تماشاگر برنامه خبر تلویزیون باشیم یا یك تابلوی تبلیغاتی در بزرگراه ها، پیام رسانه ای دریافتی از آن چیزی است كه توسط یك یا احتمالاً چند نفر طراحی و نوشته شده است. تصاویر مربوطه توسط یك نفر گرفته شده است و یك طراح خلاق نیز آنها را با هم تلفیق كرده است. ولی این امر فقط یك روند فیزیكی نیست. آنچه رخ می دهد این است كه هر چه توسط چند نفر ساخته و پرداخته می شود برای بقیه مان به صورت یك امر مسلم در می آید. ولی ما بعنوان مخاطب، از واژه ها، تصاویر و یا آرایه هایی كه حذف شده اند، با خبر نمی شویم. ما فقط چیزهایی را می بینیم یا می شنویم كه مورد پذیرش قرار گرفته اند. یاری رساندن به مردم در مورد درك این كه برنامه های رسانه ها چگونه تنظیم می شود، چه چیزهایی حذف می شود و نیز اینكه رسانه ها چگونه دانش و درك ما از جهان اطرافمان را شكل می بخشد، از راه های عمده كمك به آنان در پیشبرد زندگی شان در یك جامعه جهانی و تكنولوژیكی است.
۲- برخورد منتقدانه با محتوای رسانه ها: در این مرحله فرد باید بیاموزد كه با پیام های رسانه ای برخوردی انتقادی داشته باشد و مهارت های لازم را برای تماشای منتقدانه كسب كند، زیرا جهانی كه رسانه ها به ما نشان می دهند در واقع تصویری گزینشی است كه ویژگی ها و شرایط لازم را برای نمایاندن واقعیت كل جهان ندارد، اما حقیقت به نظر می رسد. تمامی رسانه ها پیش از نشان دادن واقعیت آن را به دقت گزینش، ویرایش، مونتاژ، طراحی و بازسازی می كنند. این تصویر كه از عناصر مختلفی برای مقبول جلوه دادن آن در نزد مخاطبان استفاده شده است به قدری واقعی است كه تشخیص آن را از واقعیت اصلی دشوار می سازد. بنابراین بین نحوه بازنمایی جهان توسط رسانه و نحوه ادراك ما از آن به عنوان مصرف كنندگان رسانه رابطه وجود دارد. زمانی كه ما هیچ تجربه مستقیم و بی واسطه ای از افراد، سازمان ها، موضوع ها یا مكان های مختلفی كه در رسانه ها نشان داده می شود نداریم، رسانه ها نقش واسطه را ایفا می كنند و ما از دریچه آنها به جهان می نگریم. پس رسانه ها یك نوع عادت رفتاری را به ما می آموزند كه خود ما متوجه آن نیستیم. درحالیكه باید واكنش و تحلیل انتقادی نسبت به پیام ها داشته باشیم و از طریق كشف لایه های درونی پیام های رسانه ای، مجموعه مهارت ها و توانایی های خود را برای مفهوم پردازی اطلاعات ارائه شده به چالش فراخوانیم.
كسب توانایی زیر سئوال بردن صحت اطلاعاتی كه از تلویزیون یا رسانه های مولتی مدیا دریافت می كنیم، ضمن آنكه موجب می شود تا ما از وضعیت مصرف كننده منفعل به مصرف كننده ای نقاد و تحلیلگر تبدیل شویم باعث می گردد تا از اغراض و اهداف پنهان، انگیزه ها، نگرش ها، سازوكارهای تأثیرگذاری و نحوه استفاده رسانه ها از تمهیدات و سیاست های رسانه ای آگاهی یابیم و بدانیم در پس تصاویر و گفتارها، ارزش ها و ایدئولوژی خاصی به مخاطبان منتقل می شود.
۳- تحلیل زمینه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و تبلیغی محیط رسانه ها: این مرحله در برگیرنده كسب دانش كافی درباره زمینه های تاریخی، اقتصادی رسانه ها و منافع و علایق آنها در این حوزه هاست. بی تردید رسانه های مختلف، اهداف و برنامه های خود را بر حسب منافع و اولویت های خاص خود تدوین و اجرا می كنند. باید ببینیم چه چیزی و چه كسی با چه كیفیت و میزانی به تصویر كشیده می شود. چه گروه ها و افرادی بیشتر در رسانه نمایش داده می شوند و علت مطرح شدن بیشتر آنها چیست. علاوه بر اینها لازم است بدانیم چه كسی یا چه چیزی بوسیله چه كسانی، چگونه، چرا و با چه اهدافی به تصویر كشیده می شود. چیزی كه بخش اعظم مردم نمی دانند این است كه آنچه كه در واقع از طریق تلویزیون به فروش می رسد، نه تنها فروش كالاهای تبلیغ شده به مخاطبان بلكه فروش مخاطبان به پیام دهندگان است.
مقصود واقعی از پخش برنامه های بازرگانی كانال های تلویزیونی، اعم از خبری یا تفریحی، نه فقط سرگرم كردن ما بلكه یافتن مخاطبان و قرار دادن آنان در یك حالت پذیرش است به طوری كه شبكه یا فرستنده تلویزیون بتواند زمانی در اختیار صاحبان كالاها قرار دهد تا كالاهای خود را بفروش رسانند. صاحبان كالاها براساس تعداد افرادی كه احتمال دارد به تماشای تلویزیون بنشینند، پول می پردازند. صاحبان كالاها نیز اجناس خود را متناسب با نوع افرادی كه تماشاگر آن خواهند بود، تبلیغ می كنند. مثلاً تبلیغ برای كودكان ۷-۲ ساله ای كه پدر و مادر خویش را وادار به خرید كالای مورد علاقه خود می كنند. بنابراین باید قادر به درك زبان رسانه ها باشیم و معانی و مفاهیم و نشانه های آنها را بشناسیم.
۴- رسانه ها، ارزش ها و دیدگاه ها را جایگزین می كنند. رسانه ها بدان علت كه ساخته و پرداخته هستند، از كسی یا چیزی كه دست كم برای فرد یا افراد سازنده آن اهمیت دارد پیامی به همراه دارند. رسانه ها قصه گو نیز هستند. حتی برنامه های بازرگانی هم هر كدام داستان كوتاه و ساده ای دارند و داستان ها مستلزم شخصیت، زمان و مكان و طرحی هستند كه هر كدام شروع و پایانی دارند. واكنش های موجود در طرح داستان، صرفاً از راه هایی هستند كه به وسیله آن ارزش ها در یك برنامه تلویزیونی، فیلم سینمایی یا پیام بازرگانی گنجانده می شوند. فراگیری نحوه «رمزگشایی» انواع پیام ها و توانایی آنكه اطلاعات را در كلیه اشكال آن خلق، تولید و منتقل كند.
۵- برداشت افراد مختلف از یك پیام رسانه ای واحد، متفاوت است: به علت تفاوت های سنی، تربیتی و آموزشی هیچ دو نفری را نمی توان یافت كه یك فیلم واحد را همانند یكدیگر ببینند و یك قطعه موسیقی واحد را همانند یكدیگر بشنوند. حتی اعضای یك خانواده نیز یك نمایش تلویزیونی را مثل هم نمی بینند. این مفهوم نظریه ای را كه می گوید تماشاگران تلویزیونی و دریافت كنندگان پیام ها صرفاً مخاطبانی انفعالی هستند كه مورد هدف رسانه ها قرار دارند را رد می كند، زیرا اكثر مخاطبان حتی نوجوانان نیز همواره می كوشند مفهوم آنچه را كه می بینند، می شنوند یا می خوانند، درك كنند. هر چه راجع به آنچه در اطراف ما می گذرد پرسش های بیشتری مطرح كنیم، پیرامون پذیرش یا رد پیام های رسانه ای و اطلاعات دریافتی، آگاهی بیشتری كسب می كنیم، خواه این اطلاعات از یك سریال كمدی تلویزیونی، یك بازی رایانه ای، یك نوار موسیقی، یك پیام بازرگانی مطبوعاتی یا تلویزیونی و یا یك فیلم سینمایی دریافت شده باشد. پس می بینیم كه یكی از پیامدهای تحلیل و درك پیام های رسانه ای، بالارفتن آگاهی در جامعه است كه می تواند منجر به تقویت ساختارهای دموكراتیك جامعه گردد. براساس این رویكرد شهروند مسئول، آگاه، پردازشگر، مؤثر و كارآمد بوجود می آید كه پایه و اساس آینده جامعه دموكراتیك است. افراد باید پیوسته به میزان اطلاعات خود بیفزایند و سعی كنند این تكه های اطلاعاتی را به گونه ای سازماندهی نمایند كه در جای خود و به نحو احسن از آنها بهره مند شوند. تركیب اطلاعات، پردازش، ارزیابی و نقادی آن نیز اهمیت دارد و افراد باید همواره سعی كنند به اطلاعات خود عمق، وسعت و جهت بیشتری دهند و از سطحی نگری اجتناب نمایند. دسترسی به سطوح بالای اطلاعات می تواند نگرش های معقول و ثابتی به فرد بدهد، بطوری كه او را توانمند می كند تا از سطح دانش و فهمیدن به سطوح بالاتر حركت كرده و خود تولید علم نمایند و اطلاعات را به نقد كشیده یا به آن بیفزایند. دسترسی به اطلاعات امروزه به سادگی صورت می گیرد، زیرا در خصوص موضوعات معین اطلاعات گوناگونی از رویكردها و مناظر مختلف وجود دارد و امكان روز آمد كردن اطلاعات به راحتی و با سرعت زیاد فراهم است. از طرف دیگر فراهم آمدن امكان تعامل در رسانه های جدید موجب شده است كه فرد صرفاً شنونده و پذیرنده دیدگاه های دیگران نباشد بلكه خود بعنوان یكی از طرفین ماهر و فعال در مباحث شركت جوید. این مسأله باعث می شود كه افراد هم فرصت و جرأت ابراز عقاید خود را داشته باشند و هم مسئولیت عقاید و رفتارهای خود را بپذیرند و فعالانه دست به گزینش و پردازش اطلاعات بزنند و به آسانی یكسری اطلاعات بسته بندی شده را قبول نكنند.
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید