پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


عرضه فراوان ، نیروی کار ارزان


عرضه فراوان ، نیروی کار ارزان
كشوری با بیش از یك میلیارد نفر جمعیت كه در سالهای اخیر با رشد فزاینده ای كه گاهی اوقات سالانه به ۱۰ درصد هم رسیده است، باعث رعب و وحشت بسیاری از كشورهای توسعه یافته همچون آمریكا شده است. این نوشته ، دورنمایی از وضعیت این كشور را در اقتصاد جهانی مورد بررسی قرار داده است.
چین در حال تبدیل شدن به بازار كار جهانی است، چیزی كه بارها گفته شده است. جفری گارتن (Jeffry Garten) رئیس دانشكده مدیریت ییل (Yale school Management) می نویسد: «آیا اهمیت چین در تولید جهانی به زودی مانند وضعیت عربستان در بازار نفت خواهد شد؟» و اقتصاد جهان ممكن است «به زودی به صورتی خطرناك در اثر قطع شدن عرضه [از سوی چین ]به علت جنگ، تروریسم، ناآرامی های اجتماعی و یا بلایای طبیعی آسیب ببیند» ( Business week، ۱۷ ژوئیه ۲۰۰۲)
رشد كشور چین در تولید قابل ملاحظه می باشد. صادرات كالاهای تولیدی در طی دهه ۱۹۹۰ با نرخ سالانه ۱۵ درصد افزایش یافته و به ۲۲۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۰۰ رسیده است. بر اساس یك برآورد، چین هم اكنون ۵۰ درصد تلفن، ۱۷ درصدیخچال، ۴۱ درصد ویدئو، ۲۳ درصد ماشین لباسشویی، ۳۰ درصد تهویه هوا و ۳۰ درصد تلویزیون های رنگی در دنیا را می سازد.
تعداد زیادی از شركت ها در ایالات متحده، ژاپن، تایوان و مناطق دیگر در حال انتقال فرایندهای تولیدی خویش به آنجا هستند. مشاغل در كارخانجات مكزیك همچنان كه آنها به چین منتقل می شوند، در حال كاهش می باشند. فضای ساختمانی تولید كنندگان خارجی طرف قرارداد از ۴۷۸۶۸۰ مترمربع(۶/۱ میلیون فوت مربع) در ژوئیه ۱۹۹۹ به ۰۰۰/۵۲۴/۱ مترمربع(۵ میلیون فوت مربع) در طی دو سال بعد رسید.
عللی كه باعث شده تا چین وارد بازارهای جهانی آن هم با موفقیت گردد، شامل عرضه فراوان نیروی كار ارزان و مناسب(با نرخ دستمزدی معادل ۵ درصد نرخ نیروی كار در ایالات متحده و یا ژاپن و یك سوم نرخ دستمزد در مكزیك و همچنین نبود اتحادیه های تجاری)، نرخ رشد پس انداز و سرمایه بالا و مقداری زیادی سرمایه گذاری مستقیم كه با خود فن آوری را می آورده بوده است. علاوه بر این، همچنان در حدود ۳۰۰ میلیون كارگر با دستمزد پایین، در بخش های ابتدایی تولید و همچنین به طور گسترده در بخش كشاورزی مشغول به كار می باشند كه این تعداد، كارگر بالقوه زیادی برای بخش صنعت می باشند.
با وجود این، آنهایی كه ادعا می كنند تولیدات چینی به زودی در جهان حرف اول را خواهد زد، در عین حال برخی حقایق را نادیده گرفته اند. شاید مهمترین بی توجهی آنها، غفلت از واردات مواد تولیدی به چین می باشد، كه اغلب به اندازه صادرات آنهاست، چیزی در حدود ۱۸۰ میلیارد دلار در سال ،۲۰۰۰ این واردات شامل خریدهای عمده هواپیماهای بوئینگ و ایرباس، ریزپردازنده های اینتل، توربین های جنرال الكتریك و... بوده اند.
من اخیراً از یك كارخانه تولید پوشاك در چین بازدید كردم و دیدم كه بیشتر ارزش تجهیزاتی كه مورد استقاده قرار می گیرند از ایتالیا و یا آلمان وارد شده بودند. تعداد زیادی از واردات این چنینی مورد نیاز هستند تا كالاهای صادراتی تولید شوند[تولید كالاها برای صادرات نیاز به واردات این تجهیزات دارند. ]
نتیجه برای چین در سال ۲۰۰۰ یك تراز تجاری تولیدی مثبت در حدود ۳۰ میلیارد دلار بود و مشخصاً این مقدار كمتر از ۱ درصد كل تولید صنعتی جهان می باشد.چیزهای زیادی هستند كه چین را از تداوم در مازاد تجاری تولیدی زیاد دور نگه می دارند. یكی، رشد سریع بازار داخلی است كه باعث ادامه افزایش تقاضا برای واردات و همچنین خدمات خواهد شد. به عنوان مثال، اگر تولید ملی در طی ۲۰ سال آینده ۳ برابر گردد، كه فرض محتمل می باشد، در آن صورت احتمالاً بخش تولید و ساخت به همان نسبت رشد خواهد داشت(كه با رشد سریع بخش خدمات داخلی اجازه جذب تعداد زیادی از كارگران را خواهد داد.) پس، صادرات كالاهای تولیدی در سال ۲۰۲۰ ممكن است در حد قابل توجه یك تریلیون دلار باشد، اما واردات كالاهای تولیدی نیز ممكن است به شكل قابل توجهی افزایش یافته باشد، شاید در همان سطح صادرات.
محدودیت دیگر، نرخ رشد شایستگی های تكنولوژیكی، شامل مهارت های كاركنان، می باشد .این موضوع، در حال بهبود می باشد آن هم با یك نرخ مناسب، اما به هر حال یك شبه نمی توان راه صد ساله را پیمود. پذیرش این نكته مشكل است كه در طول این دوره تعداد زیادی سازندگان ایتالیایی و آلمانی ماشین آلات به وسیله چینی ها از دور خارج شوند.
همچنین، چینی ها خارج از عرف بازارها و توسط خودشان قیمت ها را تعیین می كنند. دستمزدها به سرعت در حال افزایش می باشند و بخش های با مهارت های كم همچون منسوجات و كفش به جای دیگر منتقل خواهند شد. اگر عدم تعادل تجاری بزرگ استمرار داشته باشند، فشار فزاینده ای بر روی ارزش یوان[واحد پول چین ]وجود خواهد داشت. تجدید ارزیابی یوان حركت كشورهای جهان به سمت سایر كشورهای تولید كننده چنین محصولاتی را شتاب خواهد بخشید.
گارتن به خطرات تكیه بر زنجیره محصولاتی كه از كشور چین روان است اشاره می كند، چرا كه عرضه این محصولات ممكن است زمانی كه چین به كشوری متخاصم تبدیل شود قطع یا كاهش یابد. وی پیشنهاد می دهد كه واشنگتن می تواند از محرك های مالیاتی برای این كه كشورهای حوزه دریای كارائیب و مكزیك منابع جذاب تری برای تولید و عرضه محصولات شوند، استفاده كند.
این یك مسئله محتمل می باشد، اما با این وجود مشكل است تا امروزه همه محصولاتی كه از كشور چین خارج شده و قطع عرضه آنها به شدت به اقتصاد آمریكا زیان می رساند، مورد شناسایی واقع گردد. در هر صورت، چین با چنین دیدی چیزهای زیادی برای از دست دادن خواهند داشت- و می شود- یك عرضه كننده غیرقابل اتكا.
پیوستن سریع چین به سیستم تولید جهانی، باعث ایجاد تغییراتی می گردد، اما حقیقت مهم تر این است كه تجارت فرایند مجموع مثبت می باشد[خریدار و فروشنده هر دو نفع می كنند]. مصرف كنندگان در هر صورت سود خواهند برد و این واقعیت كه چین هم اكنون و در آینده از دیگران مقدار زیادی خرید خواهد كرد، مقداری كه شامل حجم زیادی از كالاهای تولیدی می شود، نكته ای قابل توجه است.
منبع: The International Economy
ترجمه: علیرضا طالبی
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید