پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


جلوه های آئینی پوشاک در گیلان از شالیزار تا عروس بران


در گیلان، زمان پیش از جشن عروسی با موعد وجین شالیزار كه همزمان شود، خانواده داماد با خانواده عروس به كار در شالیزار می پردازند. به این سنت، گیشه یاور (یاوری عروس) می گویند. آنها به همراه خود هدایایی چون «كمردود»، «دستانه» و «پابره» برای عروس می برند. این هدایا در واقع لباس كار گیلانی ها است و وظایف عروس جوان را نیز به او یاد آوری می كند. این رسم در شرق گیلان «گیشه بجار» نام دارد. در این آئین در هنگام نشا كردن سبزینه برنج در بهار، پدر و مادر عروس برای كمك در كار كشت به مزرعه داماد می روند و عروس نیز از پی آنان با ساز و نقاره به مزرعه پدر داماد می آید. در این هنگام داماد به نشانه سپاسگزاری به همه همراهان عروس یك قواره پارچه میدهد و به عروس نیز هدیه ای ویژه تعلق می گیرد.
به غیر از این آئین كه مربوط به پیشواز رفتن برای ازدواج است. در روز جشن عروسی هم عروس و داماد هریك هدیه ای به دیگری می دهد كه جنبه آئینی دارد. در روز عروسی، آنگاه كه عروس را به حیاط خانه داماد می آورند، او به عروس نزدیك شده، تنه ای به وی میزند، عروس نیز در برابر شال گردنی زیبا و نقش دار بر گردن وی می آویزد. چند لحظه بعد، پس از آنكه داماد محتویات سینی ای را كه در آن نارنج، نقل و .... وجود دارد از روی سر عروس به سوی حاضران پرتاب می كند، روسری زیبا و طرح داری را دور گردن عروس می اندازد. این دو حركت، به روشنی به چگونگی آموزه های اعتقادی و موقعیت مرد و زن در جامعه مورد نظر حكایت دارد. مرد با تنه زدن به زن نشان می دهد كه بر او برتری یافته و زن به نشانه پذیرفتن این برتری، شال گردنی زیبا به او هدیه می دهد. در مقابل ، مرد نیز كه عفت زن را یكی از برجسته ترین ویژگی های او می شمارد به او روسری زیبایی پیشكش می كند.
جلوه های آیینی پوشاك گاه با جادو یا ارزش های جامعه پدرسالار نیز عجین می شود. «محمود پاینده» در «آئین ها و باورداشت های گیل و دیلم» برای نمونه به آئین «تشكه زئن» اشاره می كند. از این مراسم به عنوان جادوی سیاه نیز نام برده شده است. مردم گیلان اعتقاد دارند كه به هنگام عقد عروس، اگر یكی از بدخواهان داماد گوشه دستمال یا چادر و یا قطعه دیگری از لباس عروس را گره بزند؛ داماد از مردی می افتد و نمی تواند به عروس تسلط یابد و عروس همچنان دختر می ماند. یا اینكه برعكس خانواده عروس برای آنكه زبان مادرشوهر را بر عروس ببندند نخ هفت رنگی را روی توری عروس می كشند. این آئین ها از بنیادی جادو گونه برخوردارند و رسیدن به خواست یا آرزویی را در بیانی تمثیلی و نمادین اظهار می كنند.
در آئین های كشت برنج نیز می توان با جلوه های آیینی پوشاك روبه رو شد. در آیین های شالیزار ، بستن «كمرچادر» یا «كمردود» خود با این باور همراه بوده است كه بستن آن مانع از كمردرد می شود و خستگی را از زن شالیكار در هنگام وجین دور می كند. زن كارگری كه برای كمك در امر وجین به یاری خانواده شتافته است، پس از آنكه كار وجین به پایان می رسد، چادری را كه به كمر بسته باز می كند و در انبار برنج صاحب خانه می تكاند. به این معنا كه ما بركت شالیزار را در انبار تكانده و با خود نبرده ایم، تا صاحب خانه همچنان نسبت به پربركتی انبار خانه اطمینان داشته باشد.
آئین، شكلی نمادین و رمزی از رفتارهای جمعی یا گروهی است كه بنیاد آن بر مفاهیم اسطوره ای و مقدس جامعه سنتی بنا شده و با لایه های زیرین اسطوره ای جامعه بومی ارتباط می یابد. پوشاك نیز از اندوه و شادی آدمی در فصل های جمعی حیات او تاثیر می پذیرد و صورتی همگانی و متناسب با ارزش های بومی و شیوه های جشن و سرور یا سوگواری او دارد. پوشاك مراسم حزن و اندوه با پوشاك جشن و شادمانی متفاوت است. پوشاك كار با لباس خانه تفاوت دارد و به همین ترتیب جلوه های نمادین و آیینی پوشاك نیز در فصل های متفاوت زندگی مردم به صورت های گوناگون متبلور می شود.
«علیرضا حسن زاده» مردم شناس و پژوهشگردرباره وجه آئینی پوشاك در استان گیلان می نویسد: « جلوه های آئینی پوشاك در حیاتی دیداری یا نمادین در فصل های زندگی قومی ظاهر می شود.آنگاه كه پوشاك در متن یك باور، آیین یا فصل معنوی قرار می گیرد، دیگر تنها پوششی ساده نیست بلكه خود معانی عمیق و ژرفی را در بر دارد. در آئین های نمادین عروسی و كشت و زرع ، صورت های گوناگونی از جلوه های آئینی پوشاك به چشم می خورد كه هر یك دلالت بر معنایی معنوی، ارزشی حیاتی و زیباشناختی و گاه جادویی و رمز آلود می كند.»
ناشر:میراث خبر
منبع : مرکز علمی و پژوهشی فرش ایران


همچنین مشاهده کنید