جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


بحران گذار از نوجوانی


بحران گذار از نوجوانی
پروا چاولای ۱۶ ساله دانش آموزی سرآمد در دهلی نو است كه به رقابت در زمینه های سخنوری و نمایش علاقمند است. او همچنین در تیم تنیس بازی می كند و اخیرا یك گفتگو با نشریه تایم در هند داشت. انجمن انگلیسی او را برگزید تا به همراه یك گروه از مربیان جوان به منظور توزیع و انجام یك رشته فعالیتهای ورزشی برای كودكان اسكاتلند به آنجا سفر كند. او با همه فعالیتهای فوق برنامه ای كه دارد هنوز در خانه و با خانواده شام را صرف می كند، هفته ای ۲ بار به سینما می رود، چاولا می گوید من هر آنچه كه با دوستانم اتفاق می افتد را آزادانه با خانواده ام در میان می گذارم. آیا خانواده چاولا فوق العاده هستند؟ آنها این ذهنیت را كه «نوجوانان و والدینشان همیشه در تضاد با یكدیگر هستند» را در فكر نمی پرورانند؟ حقیقتا آنها فوق العاده هستند. دانشمندانی كه مرحله گذار از بزرگسالی و نوجوانی را مطالعه می كنند، تجارب خانواده را خیلی دقیق تر از فیلمهای هولناكی كه «درباره نوجوانان خارج از كنترل» ساخته می شود، می دانند (تجارب بازگو شده توسط خانواده ها بیشتر به واقعیت نزدیك بود). تحقیقات نشان می دهد بیشتر نوجوانانی كه به بزرگسالی پا می نهند رابطه خوبی با والدینشان دارند و نگرشها و ارزشهایی منطبق با والدینشان اقتباس می كنند، به خوبی دوره بزرگسالی را به پایان می رسانند و به شهروندانی خوب تبدیل می شوند. (ریچارد لونر _ برگستروم، صاحب كرسی علوم رشدی در دانشگاه Tafts.)
این مسئله نباید چندان تازگی داشته باشد اما بواسطه سوءتفاهم هایی شایع كه درباره اتفاقات و تحولات دوران نوجوانی بین مردم وجود دارد دوره گذار از بلوغ مسئله ای بس عظیم است. این دوره، دوره ای گذرا است، درست مثل اولین سال والدی (بچه دار شدن) و مسلما عاقبت این دوره (دوره نوجوانی) از پیش مقرر نشده است، بلكه مقدار زیادی به طبیعت ذاتی نوجوان بستگی دارد و از سوی دیگر با حمایتهای اجتماعی و عاطفی پیوند می خورد. والدین به محض اینكه نوجوان پا به بزرگسالی می گذارد آنها را رها می كنند (از سر خود باز می كند) پس به دیگر سخن مسئله اصلی والدین هستند. دانشمندان از ۱۵ سال پیش شروع به بازبینی فرضیاتی كردند كه می گوید بزرگسالی و جوانی دوره آشوب و بحران است، لونر و همكارانش مطالعاتشان معطوف به راهكارهایی است كه به والدین می آموزد چگونه عمل كنند تا فرزندان بهتری در بزرگسالی داشته باشند و در شیوه های فرزند پروری به نتایج بهتری برسند. والدین و گاهی اوقات فرزندان خودشان از رشد مثبت بعنوان فقدان نقص یاد می كنند. لونر می گوید آنچه كه سعی داریم انجام دهیم ایجاد یك دید متفاوت و واژگانی متفاوت درباره والدین و جوانان است. هر جوانی بدون مشكل جدی بزرگسالی را پشت سرمی گذارد پنج ویژگی شخصیتی دارد كه روان شناسان آنها را در پنج C طبقه بندی كرده اند:
۱- Competence صلاحیت و شایستگی
۲- Confidence اعتماد به نفس
۳- Connection ارتباط
۴- Character شخصیت
۵- Caring پروا
این مشخصات ما را بطور تئوریك به C ششمی هدایت می كند و آن مسئولیت اجتماعی است. این رگه ها با هم پیوند دارند و رگه هایی ایزوله و جدای از هم نیستند(لونر). برای مثال شایستگی تنها به توانائی های تحصیلی برنمی گردد بلكه به مهارت های حرفه ای و اجتماعی نیز بستگی دارد. اطمینان و اعتماد به نفس شامل احترام به نفس به حدی كه معتقد باشید كه می توانید در دنیا تحولی بس بزرگ بیافرینید.لونر می گوید ارزش این پژوهش به این است كه محققان شیوه هایی را برای اندازه گیری این مشخصات (رگه ها) در دست خواهند داشت و سرانجام خواهند توانست برنامه های اجتماعی و تحصیلی ویژه ای را برای پرورش این رگه ها ترتیب دهند. در ضمن والدین می توانند از این بازاندیشی در سال های نوجوانی مطالب زیادی یاد بگیرند. تصور نكنید فرزندان شما خود به خود همزمان با ترك دبیرستان ناسازگار می شوند. آنها هنوز به آنچه والدینشان فكر می كنند علاقمندند (نظریات والدین برایشان مهم است) و نیاز دارند كه دوست داشته شوند، راهنمایی شوند، اگر چه در شكل و فرمی متفاوت. لرنس استینرگ استاد روان شناسی دانشگاه تمپل نویسنده اصول صحیح فرزند پروری، فرزندان جوان (كه نوجوانی را پشت سر گذاشته اند) را با ساختمان یك قایق مقایسه می كند كه والدین مجبورند یك پی ریزی قوی را بنا نهند. تا فرزندانشان برای مواجهه با هر آنچه در پیش دارند (امواج) مجهز شوند. در سال های نوجوانی همچنانكه شما به آرامی آنها را رها می كنید بطور طبیعی نوجوان نیز به دوستان وهمسالانش علاقه فزاینده پیدا می كند و به همان نسبت از والدینش كناره می گیرد. در این زمان برای والدین خیلی مهم و حساس است كه در مقابل فرزندان (نوجوانان) استقامت به خرج دهند نه اینكه از مسئولیت هایشان و همچنین واكنش به جا و به موقع به آنها عقب نشینی كنند. ارتباط در اینجا حساس و سرنوشت ساز است، همیشه در تماس با فرزندانتان باشید و مطمئن شوید كه آنها احساس ارجمندی و ارزشمندی می كنند. كه این احساس ارزشمندی در واقع اشاره به شایستگی و صلاحیت و شخصیت و اعتماد به نفس آنها دارد.
سونیا لوتر استاد روان شناس رشد بالینی در دانشگاه كلمبیا توصیه می كند حتی اگر آنها(فرزندان) چشمانشان را برمی گردانند وقتی شما سعی دارید آنها را در آغوش بگیرید حتماً محبت خود را نشان دهید. آنها هنوز (گذشته از اینكه دیگر بزرگ شده اند) به یك اظهار مهربانی بی واسطه و مستقیم شما نیاز دارند آنها همچنین به كمك شما برای كشف اهداف و محدودیت های عملی خود نیاز دارند. والدین باید فعالیت های فرزندانشان را تنظیم كنند و دوستان آنها را بشناسند. لاتر می گوید والدین بهتر است همچنان نظم دهنده باشند و درست مثل مقررات حكومت نظامی معیارهایی را برای فرزندان خود تعیین كنند. جوانان اغلب نسبت به والدینشان منتقد هستند اما در عین حال آنها همیشه به دقت به والدینشان می نگرند تا یاد بگیرند كه چگونه در دنیای خارج عمل كنند.دانیل پركینز استاد و متخصص در خانواده و سازگاری جوانی در پن استیت می گوید والدین باید فرصت هایی را برای فرزندان فراهم كنند تا جهان اطراف را كاوش كنند و حتی یك شغل پیدا كنند. نوجوانی كه اشتیاق خاصی به برخی امور دارد بیشتر احتمال دارد كه پیشرفت كند. آنها در پس روزمرگی هدفی را می جویند. وانیل ماركوس نویسنده آنچه مرا در تنگنا یاری می دهد اغلب می گوید: بچه هایی كه نسبت به برخی چیزها مشتاق هستند در سال های دبیرستان اشتیاقشان را تاحدی از دست می دهند چرا كه رقابت سخت تر می شود و در مقابل آنها خیلی معتمد به نفس نیستند. در طی این سال ها آنها همچنین باید یك سیستم خود حمایتی برای خود ترتیب دهند مثل كسب مهارت.این به خصوص، هنگامی اهمیت می یابد كه آنها مستقل می شوند و تنها هستند بنابراین نیاز به سیستم خودحمایتی (كسب مهارت) دارند. بچه هایی كه این ارتباطات و مهارت ها را شكل نمی دهند و در خود تقویت نمی كنند بیشتر احتمال دارد كه دچار نگرانی و اضطراب شوند زیرا هیچ فرد همسن یا بزرگتری وجود ندارد كه آنها را از بیراهه رفتن باز دارد .نوجوانی مثل سایر مراحل زندگی می تواند خیلی سخت باشد اما خانواده ها با انسجام و با هم بودن می توانند آن را با موفقیت پشت سر گذارند.
نوجوانی و افسردگی
چه هنگام باید نگران باشید؟ او (نوجوان) همه روز را می خوابد و هنگامی كه بیدار است بسیار كج خلق و خشك است و اطرافیان را كسل و افسرده می كند. او هرچیزی می خورد و یا تقریباً هیچ چیز نمی خورد (نواسانات در تغذیه) او در اتاقش پنهان می شود و حتی از ساده ترین كارهای روزمره نیز پرهیز می كند. آیا این شبیه آن نوجوانی است كه شما می شناختید؟ عصب شناسان گمان می كنند كه مغز بزرگسالان برای آشفتگی عاطفی و كناره گیری از خانواده مستعد است. این تمایلات ممكن است به نوجوانان كمك كند كه از والدینشان جدا شوند و به دوستانشان نزدیك شوند. اما اگر این تمایل (تمایل به كناره گیری) به افراد و موقعیت های دیگر نیز سرایت كند و یا تمایلات مشابه دیگری داشته باشند تشخیص افسردگی و همچنین تشخیص اینكه چه موقع افسردگی به حدی رسیده كه نیازمند درمان است، سخت تر خواهد شد. به ندرت از هر دوازده نوجوان یكی پیش از سن ۱۸ سالگی به افسردگی قابل توجه مبتلا می شود. دخترها چون به یكباره به سن بلوغ می رسند دو برابر بیشتر از پسرها احتمال دارد كه به افسردگی دچار شوند. بر همین اساس خودكشی سومین دلیل مرگ و میر بین نوجوانان است. تفاوت های مهمی، نواسانات رشد نوجوانی را از علائم افسردگی متمایز می كند (نباید حالات ناشی از بلوغ با افسردگی اشتباه شود.)یك فروپاشی و از هم گسستگی یكباره و ناگهانی، طرد شدن از جانب دوستان، كسب یك نمره بد، تضادی تحقیرآمیز با یك بزرگسال، ممكن است برای چند روز باعث احساس ناكامی در نوجوانان شود. افسردگی بر زندگی برای هفته ها و حتی ماه ها چیره می شود و ممكن است همچنین بدون هیچ علت مشخص ظاهر شود. بچه های افسرده ای كه ممكن است افسردگی شان بیولوژیك باشد آسیب پذیرتر از آن گروهی هستند كه ریشه های افسردگی شان فشارهای محیطی است. آنها دائماً احساس تیره بختی دارند و خیلی كم از زندگی لذت می برند. اما افسرده ها همیشه هم اظهار غمگینی نمی كنند. نوجوانان ممكن است به جای گزارش افسردگی از سردرد و دردهای معده شكایت كنند و یا ممكن است خواب و اشتهای آنها مختل شود. نوجوانان افسرده معمولاً در مدرسه ضعیف عمل می كنند، از طرف دوستان و خانواده طرد می شوند. ضد افسرده ها نه اكسیر هستند نه سم، اما آنها می توانند به خیلی از نوجوانان كمك كنند. نگرانی ها درباره این داروها خیلی رایج و پرآوازه است چرا كه درست بعد از شروع یك دوره ضد افسردگی بعضی بچه ها مضطرب تر و ناآرام تر می شوند و یك مقدار ممكن است تفكرات خودكشی را در آنها افزایش دهد اما افسردگی خود خطرات عظیم تری را به همراه دارد و خیلی بیشتر امكان دارد به خودكشی منجر شود. این داروها همچنین می توانند سلامتی را به خطر بیاندازند بنابراین هر نوجوانی كه درمان با ضد افسردگی را آغاز می كند باید توسط یك پزشك همیشه ویزیت و كنترل شود. خانواده نیز اگر ملاحطه كرد نوجوان به جای بهتر شدن رو به وخامت می رود باید به پزشك گزارش دهند.
دارودرمانی تنها قسمت كوچكی از یك درمان است .عملكردی كه سلامتی بزرگسالان را ارتقا می بخشد و برای افسردگی مفید است. از جمله تمرینات ملایم ایروبیك نشانگان افسردگی را تقریباً در نیمی از نوجوانان مورد مطالعه تخفیف می دهد. عادات خواب و خوراك صحیح و گهگاه دست انداختن والدین می تواند خلق او را بهبود بخشد. روان درمانی نیز می تواند به آنها كمك كند تا هر آنچه آنها را درمانده و خود انتقادگر می كند، كشف كند و استراتژی هایی را برگزیند كه وضعیت را بهبود بخشد و یك نوجوان هنگامی روی یك فعالیت خاص متمركز می شود كه آن فعالیت از نظر او ارزشمند باشد و احساس كنند با آن كار به دیگران نیز كمك می كنند. از این طریق خلقشان بهبود می یابد و حس بهتری نسبت به خود پیدا می كنند. مطالعات تأكید دارد كه رفتار نوع دوستانه، نواحی ای از مغز را كه مربوط به رفتارهای هیجانی است، تحریك و فعال می كند. درآینده ممكن است ضد افسرده های بهتری در دست داشته باشیم، از طریق وسائلی كه بتوانند دارویی هماهنگ و سازگار با نوجوانان را تشخیص و ارائه دهد.اما از سویی دیگر خود نوجوانان نیز می توانند با حفظ روابط اجتماعی خویش و حتی ارتقاء آن تفكراتی را كه عامل و باعث افسردگی است به عقب برانند. با دیگران مشاركت كنند، برای چیزی فراتر از خودشان. بر طبق این پژوهش با حمایت از كودكان می توانیم برای آنها عبور از كودكی را آسان كنیم و كمك كنیم در بزرگسالی بهتر از پس زندگی برآیند.
نیوزویك - آوریل ۲۰۰۵
ترجمه لیلا بیات
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید