سه شنبه, ۲۸ فروردین, ۱۴۰۳ / 16 April, 2024
مجله ویستا


غول‌ تلخ‌


غول‌ تلخ‌
در اولین‌ سالگرد مرگ‌ مارلون‌ براندو، اخیرا در یك‌ حراجی‌ و بهتر بگویم‌ حراجی‌ مشهور كریستی‌ نیویورك‌ ۳۲۰ كالا و متاع‌ و اجناس‌ باقیمانده‌ از این‌ بازیگر افسانه‌یی‌ هالیوود با بهای‌ كلی‌ ۴۲ میلیون‌ دلار به‌ فروش‌ رسید و هرچند پیترمانسو بیوگرافی‌نویس‌ آن‌ هنرپیشه‌ مشهور سینما گفت‌ اقدامی‌ تبلیغاتی‌ و سودجویی‌های‌ صرف‌ از این‌ دست‌ باعث‌ لرزیدن‌ براندو در قبرش‌ شده‌ است‌، اما همین‌ حراجی‌ و عكس‌العمل‌ مردم‌ نیز نشانگر آن‌ بود كه‌ وی‌ تا چه‌ حد در یاد آنان‌ هست‌ و اعتبار و طرفدار دارد و منزوی‌ بودن‌ و عزلت‌ گرایی‌ مطلق‌اش‌ در ۳۰ سال‌ آخر حیات‌ تاثیری‌ بر این‌ موضوع‌ ننهاده‌ و او هنوز نهایت‌ هنر بازیگری‌ محسوب‌ می‌شود.
جملات‌ و دیالوگ‌های‌ او بسیار ساده‌ بود.«من‌ می‌توانستم‌ یك‌ مدعی‌ اصلی‌ باشم‌.» یا «وحشت‌...وحشت‌.»اما كافی‌ بود این‌ لاین‌ها را براندو برزبان‌ آورد و در آن‌ صورت‌ تبدیل‌ به‌ خطوطی‌ به‌ یادماندنی‌ می‌شد.همان‌ امر سبب‌ شده‌ بازیگران‌ نسل‌های‌ مختلف‌ هالیوود براندو را الگوی‌ خود قراردهند و به‌ وی‌ بنگرند و تلاش‌ كنند كه‌ مثل‌ او شوند.از نظر آنها براندو به‌ بهترین‌ شكل‌ مقابل‌ دوربین‌ می‌ایستاد. تسلیم‌ آن‌ نبود، اما مانعی‌ هم‌ در برابرش‌ نبود.او می‌توانست‌ احساسات‌ درونی‌ یك‌ بازیگر را براحتی‌ بر روی‌ پرده‌ جلوه‌گر سازد و از تضاد آن‌ با حالات‌ برونی‌ و ظاهری‌ سخن‌ گوید.
مرد شورشی‌
براندو كه‌ اواسط‌ تیرماه‌ سال‌ پیش‌ در ۸۰ سالگی‌ چشم‌ از جهان‌ فروبست‌، تمام‌ تصاویر قبلی‌ موجود از یك‌ بازیگر مطرح‌ و درجه‌ اول‌ هالیوود را عوض‌ كرد.او با بازی‌ در «اتوبوسی‌ به‌ نام‌ هوس‌» و «در بارانداز» كاری‌ كرد كه‌ ستاره‌ اول‌ یك‌ فیلم‌، آدمی‌ یاغی‌ و شورشی‌ و مخالف‌ ضوابط‌ نامنصفانه‌ حاكم‌ نشان‌ بدهد و مظهر آدم‌هایی‌ باشد كه‌ همیشه‌ برای‌ بهروزی‌ خود در جامعه‌ كوشیده‌اند اما ضوابط‌ و البته‌ روابط‌، آنها را از رسیدن‌ به‌ حق‌شان‌ بازداشته‌است‌.براندو سبك‌ و روال‌ خاص‌ خود را داشت‌ و غیبت‌ها و بازگشت‌های‌ او نیز همین‌ توجیه‌ و توصیف‌ را دربرداشت‌.براین‌ اساس‌ وی‌ در سال‌ ۱۹۷۲ با بازی‌ در نقش‌ دن‌ ویتو كورلئونه‌ سركرده‌ یك‌ باند بزرگ‌ مافیایی‌ در امریكا برنده‌ دومین‌ اسكار خود شد و آن‌ را ضمیمه‌ اسكارش‌ در فیلم‌ «در بارانداز» كرد و البته‌ در اعتراض‌ به‌ سركوب‌ سرخپوستان‌ امریكا در مراسم‌ مربوطه‌ حضور نیافت‌.
یكی‌ از نوابغ‌
در تمام‌ دهه‌های‌ اخیر اكثر بازیگران‌ مشهور هالیوود به‌ صراحت‌ اعتراف‌ كرده‌اند كه‌ هنرپیشه‌ محبوب‌شان‌ كسی‌ جز براندو نبوده‌ و او برایشان‌ یك‌ هدف‌ جلوه‌ كرده‌است‌ و این‌ حتی‌ شامل‌ جك‌ نیكولسون‌ بزرگ‌ هم‌ می‌شود.آل‌پاچینو كه‌ در قسمت‌ اول‌ تریلوژی‌ «پدرخوانده‌» با «براندو همبازی‌ بوده‌، گفته‌ است‌:«براندو از نوابغ‌ هنر بازیگری‌ بوده‌ و یك‌ سالی‌ است‌ كه‌ از خود می‌پرسم‌ چطور می‌توانیم‌ بدون‌ او زندگی‌ و كار كنیم‌?»
ال‌ مارتینو كه‌ در «پدرخوانده‌ یك‌» خواننده‌یی‌ است‌ كه‌ كاراكتر براندو به‌ او گوشمالی‌ می‌دهد، می‌گوید:«براندو لطف‌ لازم‌ را به‌ من‌ داشت‌ اما حین‌ فیلمبرداری‌ من‌ اصلیت‌ و حالات‌ حقیقی‌ او را می‌دیدم‌، انگار كه‌ دایما از وجود وی‌ بیرون‌ می‌زند، او یك‌ بازیگر سبك‌ متد اكتینگ‌ بود كه‌ همیشه‌ این‌ وجه‌ از حضور و بازی‌ وی‌ بر سایر نقاط‌ و وجوه‌ او می‌چربید.وقتی‌ مقابل‌ او ایستاده‌ بودم‌ تمام‌ دندان‌هایم‌ به‌ هم‌ برخورد می‌كرد.»
پل‌ ارتباطی‌
براندو را باید پل‌ ارتباطی‌ و «نسل‌ میانه‌» بین‌ ستاره‌ها و قهرمانان‌ «سنتی‌» و ظاهرا بی‌شیله‌وپیله‌ و قدیمی‌ سینما مثل‌ كری‌ گرانت‌، گری‌كوپر، هنری‌ فاندا، و جیمز استوارت‌ و ضد قهرمانان‌ سه‌ دهه‌ اخیر به‌ سركردگی‌ رابرت‌ دنیرو، آل‌ پاچینو و داستین‌ هافمن‌ دانست‌.جیمز كان‌ دیگر همبازی‌ مشهور براندو در «پدر خوانده‌ یك‌» می‌گوید:«براندو بیش‌ از هر بازیگری‌ برسایر افراد در این‌ حرفه‌ و دیگر بازیگران‌ تاثیرگذار بوده‌ است‌ و هركس‌ كه‌ این‌ را انكار كند، دروغ‌ می‌گوید یا اصلا نمی‌داند این‌ حرفه‌ چیست‌.»كاپولا كه‌ خاطره‌ كار با براندو را روی‌ قسمت‌ اول‌ تریلوژی‌ به‌ یاد ماندنی‌اش‌ از خاطر نبرده‌است‌، می‌گوید:«مارلون‌ می‌گفت‌ بدش‌ می‌آید از اینكه‌ مردم‌ بعد از مرگ‌ او گردآیند و از وی‌ تعریف‌ كنند و به‌ اظهار نظر در این‌خصوص‌ بپردازند.در نتیجه‌ بهتر است‌ من‌ نیز در سالمرگ‌ او چیز زیادی‌ نگویم‌ و فقط‌ این‌ را بگویم‌ كه‌ دنیای‌ سینما پس‌ از مرگ‌ براندو دیگر به‌ غنای‌ گذشته‌ نیست‌.»
عشق‌ یا نفرت‌؟
برای‌ هزاران‌ سینما دوست‌، براندو همیشه‌ استنلی‌ كووالسكی‌ است‌.
همان‌ یاغی‌ و كاراكتر مركزی‌ «اتوبوسی‌ به‌ نام‌ هوس‌» كار سال‌ ۱۹۵۱ الیا كازان‌ كه‌ معلوم‌ نیست‌ ارتباط‌ و حرف‌هایش‌ با استلا(با بازی‌ ویوین‌ لی‌) نشانه‌ عشق‌ است‌ یا نفرت‌ و هر لحظه‌ از او یك‌ احساس‌ تند و حرف‌ پرخاشگرانه‌ بیرون‌ می‌زند. كووالسكی‌ در این‌ فیلم‌ تمامی‌ مظهر نارضایتی‌ جوانان‌ زمانه‌ از قواعد و ضوابطی‌ است‌ كه‌ او را به‌ آن‌ نقطه‌ كشانده‌ و استلا را دربه‌در كرده‌ و از شهری‌ فراری‌ داده‌ و به‌ شهری‌ دیگر سوق‌داده‌ است‌.سپس‌ نوبت‌ نمایش‌ پرشكوه‌ بعدی‌ براندو در نقش‌ یك‌ بوكسور ناامید و به‌ جان‌ زده‌ و مغشوش‌ به‌ نام‌ تری‌ مالوی‌ در فیلم‌ «در بارانداز»، شاهكار سیاه‌ الیاكازان‌ در سال‌ ۱۹۵۴ رسید.او در بخشی‌ از فیلم‌ با عصبانیت‌ از اینكه‌ مجبور بوده‌ است‌ تعدادی‌ از مسابقاتش‌ را به‌ خواست‌ برادرش‌ مخصوصا ببازد یاد می‌كند و خطاب‌ به‌ كاراكتر اوا مری‌ سنت‌ می‌گوید: «من‌ می‌توانستم‌ مدعی‌ و صاحب‌ مقام‌ قهرمانی‌ باشم‌.من‌ می‌توانستم‌ برای‌ خود كسی‌ شوم‌....»كلید توفیق‌ براندو را در این‌گونه‌ نقش‌ آفرینی‌ها همان‌ سبك‌ متداكتینگ‌ بدانید كه‌ پیش‌تر نیز از آن‌ یادكردیم‌.او این‌ روش‌ را در كلاس‌ معروف‌ استلا ادلر و بهتر بگوییم‌ اكتورز استودیو در نیویورك‌ فراگرفت‌. این‌ روش‌، احساسات‌ غلیظ‌ و غلو شده‌ بیرونی‌ جایش‌ را به‌ عواطف‌ درونی‌، بازی‌ چهره‌ و حركات‌ روانی‌ و درون‌گرایانه‌ می‌دهد و هدف‌، برخورد عمیق‌تر با مسائل‌ انسانی‌ و نه‌ بروز توام‌ با اغراق‌ رویدادها است‌.از بازیگران‌ این‌ سبك‌ می‌خواستند كه‌ حتی‌ در ساعاتی‌ كه‌ فیلمبرداری‌ جریان‌ ندارد یا تئاتر بر صحنه‌ نیست‌، در نقش‌ زندگی‌ كنند و آن‌ را كنار نگذارند و در پوسته‌ و جلد آن‌ نقش‌ بمانند. با این‌ حال‌ روحیه‌ تعارض‌جویانه‌ و همیشه‌ مخالفت‌گرای‌ براندو هم‌ با پا به‌ سن‌ گذاشتن‌ و مسن‌ شدن‌ او رو به‌ فزونی‌ گذاشت‌. حتی‌ در ابتدای‌ راه‌ نیز نوعی‌ تعارض‌ و پرخاشگری‌ كنترل‌ نشدنی‌ و ظاهرا بی‌منطق‌ در وجود یاغی‌ بزرگ‌ سینما دیده‌ می‌شد كه‌ نشان‌ می‌داد فقط‌ اصل‌ ستیز و مخالفت‌ برای‌ او مهم‌ است‌ و نه‌ دلایل‌ آن‌. در «وحشی‌» فیلم‌ سال‌ ۱۹۵۳ براندو كه‌ وی‌ در آن‌ سركرده‌ یك‌ گروه‌ خلافكار موتوسیكلت‌ران‌ است‌، در قبال‌ این‌ سوال‌ كه‌ به‌ مقابله‌ با چه‌ چیزی‌ برخاسته‌ است‌، می‌گوید: «با هر چیزی‌، با هر چیزی‌ كه‌ شما دارید!»وقتی‌ پیری‌ از راه‌ رسید
در سال‌ها و دو دهه‌ نخست‌ كه‌ براندو جوان‌ و خوش‌سیما بود، وی‌ می‌توانست‌ دایما به‌ حریفان‌ و دشمنان‌ خود روی‌ پرده‌ سینما بتازد و در یك‌ موقعیت‌ دست‌ نیافتنی‌ قرار داشته‌ باشد، اما هر چه‌ بیشتر زمان‌ گذشت‌ و او پیرتر شد، عزلت‌ و دوری‌جویی‌ از مردم‌ نیز نزد او فزونی‌ گرفت‌ و او كه‌ در جوانی‌ هم‌ مردم‌ را قبول‌ نداشت‌، به‌ درجه‌یی‌ رسید كه‌ انگار قادر به‌ تحمل‌ هیچ‌ چیز و هیچ‌ كس‌ و حتی‌ خودش‌ نیست‌. او بدرفتار، تندخو، احساساتی‌ و ستیزه‌جو شده‌ بود و دایما می‌خواست‌ كه‌ یك‌ نما چند بار امتحان‌ و گرفته‌ شود و به‌ یك‌ برداشت‌ اكتفا نشود و این‌ لزوما طبق‌ خواست‌ كارگردانان‌ نبود و برای‌ استودیوها گران‌ تمام‌ می‌شد و پروسه‌ تهیه‌ فیلم‌ را طولانی‌ می‌كرد. اینچنین‌ بود كه‌ استودیوها در ابتدای‌ دهه‌ ۱۹۷۰ از او قطع‌ امید كرده‌ و وی‌ را نیرویی‌ تمام‌ شده‌ و غیرقابل‌ همكاری‌ می‌دانستند، اما او در همان‌ زمان‌ نقش‌ به‌ یاد نرفتنی‌ دن‌ كورلئونه‌ را در «پدرخوانده‌ یك‌» كه‌ كارشناسان‌ در جدیدترین‌ نظرسنجی‌ نشریه‌ معتبر سایت‌ اندساوند آن‌ را دومین‌ فیلم‌ برتر تاریخ‌ سینما توصیف‌ كرده‌اند، بازی‌ كرد و تصویری‌ را به‌ جا گذاشت‌ كه‌ ۳۳ سال‌ پس‌ از خلق‌ آن‌ هنوز بدیع‌ نشان‌ می‌دهد.این‌ نقش‌ یك‌ زندگی‌ دوباره‌ و فروغ‌ هنری‌ جدید را به‌ براندو بخشید و وی‌ را از نو و پس‌ از چند سال‌ ركود به‌ اوج‌ رساند.با این‌ حال‌ موضع‌گیری‌ منفی‌ او در قبال‌ اسكار تعلق‌ گرفته‌ به‌ وی‌ بخاطر ایفای‌ این‌ نقش‌ كه‌ قبلا نیز از آن‌ یاد كردیم‌ و غیبت‌ در جلسه‌ و فرستادن‌ یك‌ زن‌ سرخپوست‌ به‌ جای‌ خود به‌ صحنه‌ و قرائت‌ بیانیه‌یی‌ از جانب‌ وی‌ بر روی‌ صحنه‌، استودیوها را بیش‌ از پیش‌ با براندو بد كرد و متقاعد ساخت‌ كه‌ او همچنان‌ از نحس‌ترین‌ غول‌های‌ هالیوود است‌ كه‌ به‌ هیچ‌ روی‌ نمی‌توان‌ با وی‌ كنار آمد. او حتی‌ به‌ اینكه‌ چرا استودیوها در فیلم‌های‌ خود این‌ همه‌ سرخپوست‌ها را افرادی‌ بد و قاتل‌ و بی‌اصل‌ و نسب‌ معرفی‌ و توصیف‌ می‌كنند، اعتراض‌ داشت‌ و هالیوود را از این‌ بابت‌ محكوم‌ می‌كرد.بدیهی‌ بود كه‌ سران‌ هالیوود او و كارش‌ را بكوبند و نوعی‌ تظاهر بنامند و از ادامه‌ همكاری‌ با وی‌ پشیمان‌ شوند. با اینكه‌ براندو در سال‌های‌ بعدی‌ در برخی‌ فیلم‌های‌ خوب‌ مثل‌ Missovri bveaks ۱۹۷۶ روبروی‌ جك‌ نیكولسون‌ و شاهكار جنگی‌ بعدی‌ كاپولا یعنی‌ «اینك‌ آخر زمان‌» (۱۹۸۰) بازی‌ كرد اما یك‌ دلیل‌ جنبی‌ كم‌ شدن‌ چشمگیر شمار فیلم‌های‌ وی‌ و حالت‌ نیمه‌ بازنشستگی‌اش‌ از ابتدای‌ دهه‌ ۱۹۸۰ به‌ بعد همین‌ مساله‌ و پایگاه‌ منفی‌ وی‌ در اذهان‌ سران‌ استودیوها بود والبته‌ باید از تلخی‌ ذاتی‌ وی‌ و قطع‌ ارتباطش‌ با جهانیان‌ و سایرین‌ نیز به‌ عنوان‌ سبب‌ بزرگتر در این‌ ارتباط‌ یاد كرد.
كار نشدنی‌
در عین‌ حال‌ هیچ‌ چیز و هیچ‌ كس‌ نمی‌توانست‌ موضوع‌ و جایگاه‌ وی‌ را به‌ عنوان‌ استاد مسلم‌ هنر بازیگری‌ كلاسیك‌ و متد اكتینگ‌ زایل‌ كند و نسل‌ بازیگران‌ جدید هالیوود نه‌ وی‌ را كه‌ ناپدید شده‌ و در گوشه‌یی‌ می‌زیست‌ بلكه‌ تصاویر كلاسیك‌ وی‌ را به‌ عنوان‌ منبع‌ الهام‌ می‌نگریستند و می‌كوشیدند كه‌ مثل‌ او شوند و بدیهی‌ است‌ كه‌ در كوشش‌ خود ناموفق‌ باشند.مارلون‌ براندو كه‌ زاده‌ ایالت‌ اوماهای‌ امریكا بود، در ایام‌ جوانی‌ به‌ جاهای‌ زیادی‌ كوچ‌ كرد. در دوران‌ مدرسه‌ دایما تذكر و اخطاریه‌هایی‌ دریافت‌ می‌داشت‌ تا رفتارش‌ را درست‌ كند و مشهور بود به‌ اینكه‌ اهل‌ نمایش‌ و شلوغ‌ كردن‌ و به‌ هم‌ ریختن‌ محیط‌ است‌. ۱۹سال‌ بیشتر نداشت‌ كه‌ شروع‌ به‌ یادگیری‌ بازیگری‌ كرد و در تئاترهای‌ زیادی‌ شركت‌ جست‌. اولین‌ فیلم‌ بلند سینمایی‌ او «مردان‌»، كار سال‌ ۱۹۵۰ استنلی‌ كریم‌ بود و او برای‌ اینكه‌ نقش‌ سربازان‌ بیمار به‌ جای‌ مانده‌ از ایام‌ جنگ‌ را بدرستی‌ ایفا كند، یك‌ ماه‌ را در كلینیك‌ مربوطه‌ بسر برد و رفتار و حالات‌ آنان‌ را زیر نظر گرفت‌.
دوران‌ اوج‌
قدرت‌ او در كار بازیگری‌ در نیمه‌ اول‌ دهه‌ ۱۹۵۰ و به‌ واقع‌ در همان‌ اوان‌ كارش‌ جلوه‌ شدیدی‌ داشت‌ و به‌ نشانه‌ آن‌ وی‌ چهار بار پیاپی‌ كاندیدای‌ اسكار شد كه‌ برای‌ «اتوبوسی‌ به‌ نام‌ هوس‌»(۱۹۵۱)، «زنده‌ باد زاپاتا»(۵۲)، «جولیوس‌ سزار» (۵۳) و «در بارانداز» (۵۴) بود. او آخری‌ را به‌ اضافه‌ اسكار پدر خوانده‌ (۱۹۷۲) با ترتیب‌ و شرحی‌ كه‌ قبلا هم‌ آوردیم‌، تصاحب‌ كرد و برای‌ «سایوهارا» (۵۷) و «یك‌ فصل‌ سفید خشك‌» (۸۹) نیز نامزد این‌ جایزه‌ شد.شاید او یكسری‌ نقش‌ بد در تعدادی‌ فیلم‌ معمولی‌ در دهه‌ ۱۹۶۰ هم‌ بازی‌ كرده‌ باشد و جز این‌ هم‌ نبود، اما تك‌ رل‌های‌ بارز او چنان‌ می‌درخشند و ۵۰ سال‌ پس‌ از ارایه‌ آنقدر تازه‌ و چشمگیرند كه‌ خاطرات‌ كارهای‌ بد براندو را زیر سایه‌ می‌برند.او در دو دهه‌ آخر زندگی‌ اش‌ رنج‌ زیادی‌ هم‌ بابت‌ مصایب‌ خانوادگی‌اش‌ برد كه‌ روح‌ او را آزرد. از آن‌ جمله‌ بود بازداشت‌ و زندانی‌ شدن‌ پسر او به‌ نام‌ كریستین‌ براندو در سال‌ ۱۹۹۰ به‌ دلیل‌ كشتن‌ نامزد خواهرش‌ شاین‌. دختر براندو یعنی‌ همان‌ شاین‌ چنان‌ از این‌ موضوع‌ لطمه‌ روحی‌ خورد كه‌ هرگز قادر به‌ بازیابی‌ خود نشد و سرانجام‌ در سال‌ ۱۹۹۵ خودكشی‌ كرد.
چاق‌ و غیرقابل‌ تشخیص
این‌ وقایع‌ «براندو»ی‌ بزرگ‌ را كه‌ در ۳۰ سال‌ اخیر بشدت‌ چاق‌ شده‌ و باد كرده‌ و غیرقابل‌ تشخیص شده‌ بود، غمگین‌تر و منزوی‌تر كرد و از مردم‌ بیش‌ از پیش‌ دور ساخت‌.با این‌ حال‌ یك‌ سال‌ و اندی‌ پس‌ از مرگ‌ براندو او هنوز یك‌ غول‌ نشان‌ می‌دهد و همچنان‌ مظهر خواست‌های‌ یك‌ شورشی‌ و فراتر از جیمز دین‌ است‌ كه‌ با همین‌ خصایل‌ شناخته‌ می‌شد ولی‌ جوانمرگ‌ شد و هرگز قوت‌ بازیگری‌ استاد «هم‌ عصر» خود را نیافت‌.به‌ واقع‌ هیچ‌ كس‌ براندو نشده‌ است‌.

منبع‌: Washington Post
وصال‌ روحانی‌
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید