پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا


سازمان های غیردولتی در سیاست


سازمان های غیردولتی در سیاست
امروزه ضرورت برنامه ریزی در هر كشور بیش از هر زمان دیگری آشكارتر شده است، برداشت های متنوعی به تناسب شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در هر جامعه از مشاركت صورت گرفته و اختلاف نظرهایی را در تعریف مفهوم توسعه و به كار گرفتن تعابیر متفاوت در ضرورت استفاده از مشاركت های مردمی در فرآیند توسعه اجتماعی به و جود آورده است.مشاركت مردم و جوامع در روند توسعه پایدار هنگامی تحقق می یابد كه مردم در كلیه مراحل تصمیم گیری، برنامه ریزی و اجرا حضور موثری داشته باشند. سازمان های غیردولتی به عنوان یكی از محورهای ارتقای مشاركت در جوامع در حال توسعه، نقش اساسی در شكل دهی و تحقق دموكراسی مبتنی بر مشاركت برعهده دارند تا حدی كه از نقش این سازمان ها به عنوان «محور توسعه پایدار» نام برده می شود.حضور سازمان های غیردولتی به عنوان شركای توسعه پایدار حكایت از حضور بازیگران جدیدی در عرصه مدیریت جهان دارد، این در حالی است كه جامعه ما در مسیر تحول، تكامل و گذر خاص خود است. در این شرایط حساس است كه سازمان های غیردولتی، در حال طی مسیر شكوفایی به دنبال رشد و تثبیت خود هستند.
NGOها با دسترسی وسیع به آحاد مردم و جلب اعتماد آنان از جهت رفع معضلات و كاستی های جامعه در كنار دولت و به عنوان مكمل طرح های توسعه ای فعالیت می كنند. این نهادها با شناختی كه از مردم دارند، می توانند سطح آگاهی های عمومی را در زمینه های اجتماعی، فرهنگی، حقوقی و... بالا برده و در عین حال به پیشبرد برخی برنامه های دولت و یا جلوگیری از برخی برنامه های بدون توجیه، با رعایت موثرترین شیوه اقدام كنند. در جامعه در حال گذار ما، مسائل سیاسی و كلان، اذهان جامعه ما را مشغول كرده است كه باید نابالغی سیاسی را نیز به آن افزود كه شاخصه های سیاست ،زندگی مفرط، رقابت و چالش های غیر قاعده مند را به همراه خود آورده است. مدتی است كه احزاب و گروه های سیاسی با جلب و جذب NGOها به عنوان شركای انتخاباتی وارد فعالیت شده اند. این در حالی است كه با شفاف نبودن مرز فعالیت ها و تعهد غیرسیاسی بودن سازمان های غیردولتی عملاً این سازمان ها در یك فضای بلاتكلیفی قرار گرفته اند كه چگونه از جریان تاثیرگذاری خود حمایت كنند و در تصمیم گیری ها و شكل دهی نظام سیاسی كشور نقشی را عهده دار شوند، در حالی كه به تعهد غیرسیاسی بودن مجموعه خود نیز پایبند باشند؟
در اساسنامه NGOها بارها از جمله غیرسیاسی بودن سازمان های غیردولتی نام برده شده است اما در مورد این كه واژه غیرسیاسی به چه معنا است اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد. واژه سیاست را یونانی ها علم حكومت به شهر معنی كرده اند ولی امروز مفهوم اساسی سیاست را قدرت می دانند. در دانشنامه سیاسی داریوش آشوری به دو معنا از واژه سیاست برمی خوریم:
۱- در معنای عام، هرگونه راهبرد و روش و مشی برای اداره یا بهكرد هر امری از امور، چه شخصی و چه اجتماعی «سیاست» گفته می شود، همان طور كه از سیاست اقتصادی، سیاست نظامی و سیاست آموزشی سخن می گوییم.
۲- در معنای خاص، هر امری كه مربوط به دولت و مدیریت در تعیین شكل و مقاصد و چگونگی فعالیت دولت باشد، از مقوله امور «سیاسی» است. بنابراین هرگاه از «سیاست» به معنای خاص سخن می گوییم، همواره با دولت یعنی سازمان قدرت در جامعه كه نگهبان نظم موجود یا پیش برنده آن است مواجه می شویم. امور سیاسی شامل مسائل مربوط به ساخت دولت، ترتیب امور در كشور، رهبری طبقات، مسائل كشاكش بر سر قدرت سیاسی میان حزب ها و گروه های بانفوذ و غیره است. همچنین روابط میان ملت ها و دولت ها از این مقوله است (سیاست خارجی) كه مطالعه آنها موضوع «علم سیاست» است. مهمترین عنصری كه در تحلیل امور سیاسی به كار می رود قدرت است. به عبارت دیگر، امر سیاسی عبارت است از كوشش برای نگهداری یا به دست آوردن عنصر قدرت در ساخت دولت كه این امر تا به آن اندازه اهمیت دارد كه ماكس وبر، جامعه شناس آلمانی، دولت را دستگاهی تعریف می كند كه «حق مشروح و انحصاری» كاربرد قدرت را در قلمرو معین دارد.
با توجه به تعاریفی كه ارائه شد، تعریفی كه از معنای خاص سیاست صورت گرفته موردنظر است، اینك با این تعریف آیا NGOها می توانند در انتخابات، شركت مستقیم داشته باشند و در انتخاب شدن نماینده و كاندیدای خود در جامعه نقش ایفا كنند؟
شاید به دلیل این كه كاركرد و ماهیت این سازمان ها به صورت شفاف مشخص نشده و تئوری پردازی مناسبی هم در این امر صورت نگرفته است را می توان از علل گرایش سازمان های غیردولتی به سوی احزاب قلمداد كرد. این در حالی است كه مهمترین عامل شكل دهی به جامعه مدنی وجود قوانینی دقیق و شفاف درخصوص نقش ها و جایگاه نهادهای مدنی است و با قبول این نكته كه در دموكراسی معاصر حزب مهمترین سازمان سیاسی است اما كار ویژه حزب در حوزه اجرایی، تصمیم گیری درباره سیاست های حكومتی، اجرای آن سیاست ها و استخدام نیروهای سیاسی است تا از طریق برنامه های مشخص و پیگیر در سلسله مراتب قدرت برای خود جایی بیابند و از طریق مجاری قدرت ایده ها، اهداف و نظرات خود را تحقق بخشند. به این خاطر است كه خیلی از احزاب در مقاطع انتخاباتی فعال شده و رخ می نمایند. این در حالی است كه NGOها در جهت كسب كرسی های حكومتی به وجود نیامده اند. سازمان های غیردولتی اشتراكات اجتماعی دارند نه حزبی و سیاسی و در همین راستا سازمان های غیردولتی باید متوجه باشند كه در یك جامعه سیاست زده فعالیت می كنند كه همه چیز رنگ و بوی جناحی به خود گرفته است.
به این دلیل باید بسیار مواظب باشند كه گرفتار بازی های حزبی و جناحی موجود نشوند، البته نگاه ابزاری احزاب نیز این فرآیند را تشدید می كند، در حالی كه اعتماد به نخبگان سیاسی و یا سازمان های سیاسی رو به كاهش است وارد نمودن NGOها در عرصه انتخابات منجر به سلب اعتماد عمومی از این نهادها و در حقیقت متضرر شدن كل جامعه مدنی می شود. رو آوردن احزاب به سازمان های غیردولتی ضمن این كه امكان رشد و توسعه یافتگی صحیح این نهادها را می گیرد موجب وارد كردن خدشه های جبران ناپذیری به این سازمان های مدنی می شود.
احزاب و گروه های سیاسی به دلیل ضعف نیروها و نبود تشكیلات منسجم به دنبال پوشاندن نقاط ضعف خود هستند كه عملاً در حال قربانی كردن بخشی از جامعه مدنی در جهت تثبیت تعاملات سیاسی خود هستند.
سازمان های غیردولتی نباید به جای نقش بازیگری برای توسعه و كاهش آلام جامعه، نقش سربازان جناح های سیاسی كشور را به گردن بگیرند و متوجه باشند كه نگاه احزاب سهم خواهی از قدرت و حاكمیت است كه این نگاه ماهیتاً با حركت انسان دوستانه NGOها منافات دارد.
تمام نقاط ضعفی كه مطرح شد به لحاظ عدم توسعه یافتگی جامعه مدنی و نشات گرفته از ضعف تئوریك فعالان سیاسی و سازمان های غیردولتی درخصوص مباحث مطروحه است. البته با توجه به تمام مطالب گفته شده یكی از مهمترین وظایف NGOها كه می تواند راهكاری برای برون رفت از این وضعیت باشد، تحقق «مسئولیت سیاسی» در جامعه مدنی است. در حقیقت به جای مواجهه مستقیم سازمان های غیردولتی با احزاب، آنها می توانند تاثیرگذاری خود را در جامعه حفظ كنند و ضمن استفاده از تمام ابزارهای اجتماعی و فرهنگی در جهت اهداف سازمان خود، نگران متهم شدن به فعالیت سیاسی نباشد، درست است كه NGO ها نمی توانند اعلام موضع كنند و معرفی كاندیدایی را برای انتخابات ریاست جمهوری و یا سایر انتخابات به عمل بیاورند ولی باعث نمی شود كه حق «مسئولیت سیاسی» آنها كه در جهت بسیج افكارعمومی در مسیر وارد كردن دولت با بخش هایی از جامعه با توجه به خواسته ها و نیازهای شهروندان از آنها سلب شود كه به طور حتم این یكی از كاركردها و وظایف سازمان های غیردولتی است كه بر مبنای آن شكل پیدا كرده اند، این بدان معنی است كه سازمان های غیردولتی بنا به حوزه فعالیت و تخصص خود به عنوان یكی از «گروه های مرجع» می توانند نقش اساسی در فرآیند های اجتماعی ایفا كنند.
به عنوان مثال در فرآیند انتخابات، پس زمینه هایی وجود دارد كه بر توده های افكار به شكل نامریی و ناآشكار تاثیر می گذارند كه همان گروه های مرجع هستند، اگر گروه ها و احزاب كه به صورت مستقیم از فرد و یا گروهی حمایت می كنند «رهبران افكار» باشند «پیام گیران» توده های جامعه هستند كه اطلاعات را درباره كاندیدای خود می گیرند و ترغیب به موافق و یا مخالف می شوند. در این مرحله وظیفه گروه های مرجع شكل می گیرد، این گروه كه مابین رهبران افكار و پیام گیران قرار می گیرند می توانند نقش اساسی در جهت گیری افكار عمومی برعهده گیرند كه هریك از سازمان ها به نسبت جایگاه اجتماعی و حوزه فعالیت خود می توانند تاثیرگذار باشند.
به عنوان مثال یك سازمان غیردولتی كه در مورد آسیب های اجتماعی فعالیت می كند، معتقد است كه فلان كاندیدا هیچ برنامه حمایتی در مورد آسیب دیدگان اجتماعی ندارد. این سازمان به هواداران و اعضای خود اعلام می كند كه فلان فرد و یا گروه دارای برنامه ای در زمینه حمایتی مجموعه آنها نیست و در مورد وی هشدارهای لازم را به آنها می دهد، بدون این كه به صورت مستقیم از حزب و یا فردی حمایت كند و فقط در راستای تحقق اهداف مجموعه خود فعالیت خواهد كرد كه در نهایت منجر به تقویت جامعه مدنی می شود.
در انتها نباید از یاد برد كه جامعه مدنی نیرومند، شرط اساسی دوام و استقرار دموكراسی است و جامعه مدنی خود مجموعه ای از نهادها، انجمن ها و تشكیلاتی است كه وابسته به دولت و قدرت سیاسی نیستند، ولی نقش تعیین كننده ای در صورت بندی قدرت سیاسی دارند. جامعه مدنی زمانی قوام می یابد كه نه تنها از قدرت سیاسی استقلال داشته و خودمختار باشد، بلكه بر نهاد دولت نیز اعمال قدرت و یا نفوذ كند.

محمدرضا نظری
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید