شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

وقت اضافه برای ایران


وقت اضافه برای ایران
اكنون پس از ماه ها مجادله دیپلماتیك، دیپلمات های اتحادیه اروپا قول داده اند ظرف دو ماه آینده، برنامه ای را به ایران ارائه دهند. سوالی كه اكنون مطرح می شود این است كه اروپا چه تضمینی به خصوص در سطح امنیتی، می تواند ارائه دهد كه هم ایران را آرام كند و هم ایران را از تلاش برای ادامه فعالیت های غنی سازی باز دارد؟ تاكنون، اروپا موفق نشده است تضمین های امنیتی لازم برای برآوردن بخشی از اهداف موافقتنامه پاریس را به ایران ارائه دهد. این اهداف، برای ایران اهمیت زیادی دارند و از سویی آمریكا هم برای اعمال قدرت بر آنها تلاش می كند. سیاست امنیتی اروپا در خاورمیانه، اكثرا ازطریق سازمان پیمان آتلانتیك شمالی (ناتو) و نیز سازمان امنیت و همكاری اروپا (OSCE) دنبال می شود. این سازمان ها در دو منطقه خلیج فارس و دریای خزر فعال هستند و از لحاظ لجستیكی، هم پیشنهادات اتحادیه اروپا برای شكل دادن به همكاری امنیتی ایران با این دو سازمان اهمیت زیادی دارد. رهبران ناتو در اجلاس اخیر خود در استانبول، گسترش همکاریهای امنیتی با خاورمیانه را مورد تأکید قرار دادند. اما این پیشنهاد، هنوز در سطوح اولیه قرار دارد و با توجه به گسترش آینده ناتو به سمت شرق و نگرانی ایران، چین و روسیه از این جریان، نمی توان مطمئن بود كه چنین پیشنهادی به مذاكره مستقیم ایران و ناتو منجر شود. در هر صورت، مذاكره كنندگان اتحادیه اروپا اكنون فرصت فوق العاده ای در اختیار دارند تا پیشنهاد این مذاكره را مطرح كنند و حتی عراق و افغانستان هم در این جریان می توانند مورد توجه واقع شوند. چنین پیشنهادی در سایه مشاركت رسمی ایران در جلسات ناتو در سال های گذشته، چندان دور از ذهن نیست و حتی واقع گرایانه هم به نظر می آید زیرا چنین شرایطی، ایران و آمریكا را در جریان مذاكره امنیتی مستقیم قرار می دهد و موقعیت چنین مذاكراتی، به علت شبكه گسترده منافع مشترك یا موازی این دو كشور در منطقه اهمیت خاصی می یابد. در همین حال، سه كشور اروپایی باید مذاكره جداگانه ای را بین ایران و سازمان امنیت و همكاری اروپا برقرار كنند زیرا پتانسیل قویتری برای رسیدن به نتایج مورد نظر در آن وجود خواهد داشت. همكاری ایران با این سازمان، بدون شك می تواند نتایج خوشایندی برای فضای امنیتی منطقه داشته باشد و معیاری برای اعتمادسازی ایران و اتحادیه اروپا هم باشد. چنین همكاری ای می تواند به بحث در مورد پارادایم امنیتی برای همكاری در خلیج فارس منجر شود و سنگ بنایی برای همكاری های امنیتی چند جانبه در آینده باشد؛ آن هم در منطقه ای كه در ربع قرن گذشته، شاهد جنگ بین كشورهای همسایه بوده است. با این وجود ،ناتو و سازمان امنیت و همكاری اروپا همچنان دو سازمان جداگانه باقی مانده اند كه منافع رقابتی زیادی نیز دارند. آمریكا در عین حال در تلاش است كه خود را به عنوان یك عضو مهم ناتو، از سازمان امنیت و همكاری اروپا جدا كند و بنابراین هرگونه همكاری ایران با این سازمان در خلیج فارس، مخالفت واشنگتن را به همراه خواهد داشت زیرا آمریكا سرمایه عظیم سیاسی خود را به منظور تأمین اهداف سلطه طلبانه اش در منطقه و به خصوص در ابعاد نظامی و امنیتی به كار گرفته است. با توجه به خصومت های موجود میان ایران و آمریكا، اتحادیه اروپا هم شانس چندانی برای ترغیب آمریكا به پذیرفتن مذاكرات ایران و ناتو در سطح امنیتی ندارد. بنابراین، احتمال آنكه اتحادیه اروپا بتواند ناگهان معجزه كند و «تضمین های امنیتی قطعی» مندرج در موافقتنامه پاریس را به ایران ارائه دهد، چندان زیاد نیست. از سوی دیگر، بدون وجود این تضمین، هیچ مشوق اقتصادی برای پاسخ دادن به دغدغه های ایران در خصوص تهدید دراز مدت آمریكا، كفایت نخواهد كرد. شاید اتحادیه اروپا بخواهد خود را واسطه ای موقتی بین ایران و آمریكا معرفی كند اما در واقعیت، چنین جریانی را می توان تلاشی ناامیدانه برای نجات كشتی شكسته اروپا در بازی دیپلماتیک با ایران دانست. در حال حاضر، بزرگترین امید اروپا، ارائه تلفیقی از موارد تشویقی مثلا پیوستن ایران به سازمان جهانی تجارت، یا موافقتنامه تجاری جامع میان ایران و اروپا است تا بتواند تا حدودی مقاصد ایران برای از سرگیری برنامه های غنی سازی اورانیوم را تغییر دهد. با این وجود، شواهد نشان می دهند كه محدوده زمانی تعلیق غنی سازی اورانیوم از سوی ایران به سرعت رو به اتمام است و حمایت عمومی زیادی هم برای ادامه این برنامه به عنوان حق طبیعی و مشروع ایران مطرح می شود. با توجه به این شرایط، پاییز آینده، زمانی است كه شورای امنیت سازمان ملل متحد به مسأله ایران خواهد پرداخت. چنین شرایطی، عواقب جبران ناپذیری برای هر یك از سه كشور اروپایی، به خصوص آلمان به همراه خواهد داشت زیرا انتخابات آلمان قرار است در ماه سپتامبر برگزار شود و هر اتفاقی، بر تصمیم مردم در این انتخابات تأثیر خواهد گذاشت و شرایط احزاب قرمز و سبز و نیز حزب دموكرات مسیحی را تغییر خواهد داد. البته حزب دموكرات مسیحی آلمان، پیشتر هم حمایت لفظی خود را از حمله آمریكا به عراق اعلام كرده و موضعی «آمریكایی» را در مورد ایران در پیش گرفته است كه موجبات آزردگی فرانسه و ایران را هم فراهم كرده است زیرا ایران پیشتر از شکاف سیاست خارجی آلمان و آمریكا سود جسته بود. اكنون اگر انتخابات آلمان طبق پیش بینی ها برگزار شود، شرایط بدی برای ایران به وجود خواهد آمد و در عین حال، آینده مذاكرات ایران و اتحادیه اروپا هم تحت تأثیر قرار خواهد گرفت زیرا در آن صورت ، تاكتیك ایران برای مانور دادن اتحادیه اروپا در مقابل آمریكا كاملاً خنثی خواهد شد. البته ایران همواره می تواند «برگ برنده اقتصادی» را در اختیار داشته باشد تا موضع اروپا را به عنوان مهمترین شریك تجاری خارجی خود، ملایم كند. با بررسی تأثیر چنین تاكتیك هایی ،می توان فشار مشتركی را برای ملایم كردن موضع سه كشور اروپایی در مورد ایران اعمال كرد و از فرصت سرمایه گذاری كه شركت های آمریكایی قبلا از آن محروم بودند استفاده كرد. اما همواره در آمریكا قوانینی وجود داشته است كه شركت های طرف قرارداد با ایران را جریمه می كند و به همین جهت، این تمایل هم محملی مناسب نیافته است. وضعیت این قوانین به مذاكرات ایران و اروپا بستگی دارد كه كاملاً هم شكننده است و در زمان رئیس جمهوری آینده ایران هم ادامه خواهد داشت.

بسیاری از كارشناسان معتقدند برای حل و فصل این جریان، هاشمی رفسنجانی می تواند به عنوان مناسب ترین رئیس جمهور آینده ایران مطرح باشد. وی در مصاحبه با نیویورك تایمز هم از مقاصد خود برای عادی سازی روابط با آمریكا سخن به میان آورده بود. رفسنجانی كه «واقع گرا» و «عمل گرا» خوانده می شود، شاید تنها سیاستمدار ایرانی باشد كه می تواند پیشرفتی در روابط ایران و آمریكا به وجود آورد زیرا این هدف، هم اكنون در سایه بحران هسته ای قرار گرفته است.
تا زمانی كه آمریكا و اروپا به توافقی در مورد حق ایران در اجرا برنامه اورانیوم با درصد غنی شدگی پایین برسند و به اجرای آن در چارچوب NPT و آژانس بین المللی انرژی اتمی هم عمل كنند، نمی توان انتظار داشت كه مقامات ایران به تعلیق فعالیت های غنی سازی ادامه دهند زیرا افكار عمومی در ایران هم خواهان از سرگیری این فعالیت هاست. از سوی دیگر، نظام جمهوری اسلامی ایران همواره خود را به عنوان یك حكومت پوپولیست معرفی كرده كه به احساسات مردم اهمیت می دهد و امنیت ملی ایران را نیز در سایه حوادث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی در خطر می داند. بنابراین تلاش ایران برای تبدیل شدن به عضوی از «كلوب هسته ای» و دستیابی به فن آوری هسته ای،عاملی است که در صورت لزوم برای تأمین امنیت ملی ایران به كار گرفته می شود. ممكن است این شرایط ،لزوما شامل اكثریت مردم ایران نشود اما اگر آمریكا و متحدان اروپایی اش، به فشاری كه از پایین بر ایران وارد می آید بی توجهی كنند و فقط به امور سیاسی در سطح بالا بنگرند، اشتباهی جبران ناپذیر را مرتكب خواهند شد.
منبع : خبرگزاری آفتاب


همچنین مشاهده کنید