شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


بازار انرژی از نگاه رئیس فدرال رزرو آمریکا


تخصص قوی او در اداره سیاست های پولی ایالات متحده سبب شده كه هر رئیس جمهوری و با هر گرایشی كه بیاید، او را بر مصدر كار نگه دارد.اقتصاد آمریكا طی بیست سال گذشته دو شوك مهم وارد شده بر بازار بورس را به خود جذب كرده است ،اول حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر و دوم رسوایی ناتوانی شركتها. اما به نظر می آید كه اكنون در معرض شوك دیگری هستیم و آن افزایش پیوسته قیمت های نفت و گاز در دو سال گذشته است. در حقیقت ، بسیاری از تحلیلگران، ضعف اقتصادی دو سال گذشته كشور را به شوك های انرژی نسبت می دهند. به همین خاطر، من بقیه سخنان رسمی ام را به توسعه بازار های نفت و گاز اختصاص می دهم. بازارهای جهانی نفت و گاز طبیعی در سال گذشته در معرض درجاتی از فشار قرار گرفته بودند كه در یك نسل گذشته هم تجربه نشده بود. تقاضاهای افزایش یافته و تأخیر در ایجاد ظرفیت مازاد تولید دست به دست هم دادند تا آن بخش از مازاد انرژی و البته مهم بازار را كه در سالهای ۱۹۸۵ تا ۲۰۰۰ در نگهداری قیمت های انرژی نقش مهمی داشتند را حذف كنند. كشش پایین كوتاه مدت تقاضا و قیمت های بالا در ماههای اخیر ، باعث كاهش رشد تقاضای نفت در حد بسیار پایینی شده بود. این كاهش همراه با توسعه تولید كه ثبات قیمت ها هم به آن دامن زده بود بازار را وادار كرد كه در بالا بردن حجم ذخایر، گام غیر عادی را بردارد. واكنش اولیه ، كاهش قیمت نفت خام تك محموله ای شیرین وسبك بود. اما این كاهش قیمت سبب شد كه قیمت های تك محموله ای بطور آرام به بالاتر از حد نرمال نرخ بازگشت نفت خریداری شده برای ذخیره ، حتی پس از محاسبه هزینه های انبارداری و بهره ، افزایش یابد. همانطور كه من در اوایل ماه آوریل هم خاطر نشان كردم ، این شرایط در حال ظهور می توانست برای پایین آوردن آشفتگی قیمتها ، مشوقی برای ساخت ذخایر باشد كه بطور ضربه گیر عمل كند. در حقیقت ، از اوایل ماه آوریل انباشت ذخایر نفت خام بخش خصوصی در آمریكا با میزان ۲۵۰ هزار بشكه در روز انجام می شد و در هفته گذشته به بالاترین میزان فصلی خود در سه سال اخیر رسید. نكته مهمتر آنكه انباشت نفت خام در دیگر كشورهای مهم كاملاً مشهود است. بطور حتم انباشت ذخایر تا زمانی كه تقاضا افزایش دارد یا تولید كاهش یابد و یا ظرفیت انبار ما پر شود ، ادامه دارد.
در آمریكا قیمت گاز طبیعی در هفته های اخیر كه از لحاظ فصلی تعدیل شده بود در اوایل ماه آوریل به بالاترین حد خود رسید. با این حال این قیمت ها هنوز بالاتر از میانگین سال ۲۰۰۴ خود است. سطح ذخایر گازی از لحاظ فصلی متوسط است ، اما تولید گاز خشك داخلی به اضافه واردات خالص در طول چند سال گذشته آنقدر توسعه نیافته كه مانع افزایش قیمت شود. افزایش بی رحمانه مصرف خانگی و جانبی باعث شده كه قیمت گاز مصرفی صنعتی ، خارج از حد تصور بازار افزایش یابد و همین موضوع سبب شده كه بازدهی مصرف گاز در بعضی از بخش های مصرفی گاز مانند پالایشگاههای نفت ، تولید فولاد ، و كاغذ سازی افزایش یابد. كل مصرف گاز صنعتی در ایالات متحده از سال ۱۹۹۸ به اینطرف ۱۲ درصد كاهش یافته است. بدون شك دورنمای تولید و ذخیره نفت و گاز و همچنین قیمت آن كه فراتر از پیشامدهای جاری است می تواند در نگرانی های درازمدت هم منعكس شود. بسیاری از اینها به واكنش تقاضا به قیمت آن هم در یك دوره دراز مدت بستگی دارد. در سال گذشته و در واكنش به انقباض عرضه و تثبیت تقاضا، قیمت های نفت خام تك محموله ای و گاز طبیعی افزایش یافت. اما اگر تاریخ را راهنما قرار دهیم مقاومت قیمت های بالاتر باعث خواهد شد كه نسبت استفاده از انرژی به تولید ناخالص داخلی در طول زمان كاهش یابد. به دنبال افزایش شدید قیمت ها ، شدت انرژی اقتصاد ایالات متحده از اوایل دهه ۱۹۷۰ به نصف كاهش یافت بطوری كه تا اوایل ۱۹۸۵ به بسیاری از اهداف آن رسیده شد. از آن زمان به بعد پیشرفت هایی در زمینه كاهش شدت انرژی بدست آمده است اما گام های برداشته شده نسبتاً پایین است. این كاهش با سرعت پایین در شدت انرژی نباید تعجب برانگیز باشد چون قیمت های واقعی نفت در بین سالهای ۱۹۸۵ تا ۲۰۰۰ نسبتاً پایین بوده است. بدیهی است با افزایش دوباره واقعی قیمت انرژی در سالهای اخیر كاهش سریع شدت مصرف دور از انتظار نیست. همچنان كه انتظار می رود، كشش تقاضای دراز مدت نسبت به كشش تقاضای كوتاه مدت كاملاً بالاتر است. تغییر مقدار و رفتار مصرف انرژی ایالات متحده در دراز مدت بر مسیر اقتصاد تأثیر عمده ای خواهد گذاشت. برای سالها ، دور نمای دراز مدت قیمت های نفت و گاز به ظاهر بی خطر و ملایم بوده است. زمانی كه یك پروژه سرمایه ای انتخاب می شود تجارت های قبلی را می توان از طریق نوسانات كوتاه مدت قیمت های نفت و گاز و با این پیش بینی كه قیمت های متوسط در یك دوره غالب می شود ، نگاه كرد. هرچند تغییرات انتظاری كه اخیراً رخ داده برای جهت دادن تصمیمات سرمایه گذاری های تجاری كه در آن كاهش هزینه های انرژی هم دیده شود به اندازه كافی بنیانی و تغییر ناپذیر بوده است. (برای مثال ) می توان به حیاتی ترین حوزه مصرف انرژی یعنی خودرو نگاه كرد كه ۲۰۰ میلیون خودروی سبك در بزرگراه های ایالات متحده تردد می كنند كه ۱۱ درصد كل تولید نفت دنیا را مصرف می كنند كه اكنون از لحاظ مصرف سوخت دارای بازده بهتری شده اند. چون خریداران خودرو ، خودروهایی را انتخاب می كنند كه هزینه های پایین سوخت داشته باشند و یا آنكه دو سوخته باشند. ما می توانیم در كشورهای آسیای جنوب شرقی نیز انتظارات مشابه ای را در افزایش بازدهی نفت و انرژی داشته باشیم چرا كه آنها هم به مجموعه مشابهی از انگیزه های بازار واكنش نشان می دهند. اما در حال حاضر ، مصرف هر دلار نفت چین به تولید ناخالص داخلی اش دو برابر ایالات متحده است و اگر همانطور كه برآورد شده مصرف نفت آن در جهان افزایش یابد میانگین بهبود شدت نفت جهان كمتر از بهبود تك تك كشورها خواهد بود. جدا از تقاضاهای بی ثبات ، بی ثباتی های ژئوپلتیكی در سالهای پیش رو بر قیمت های نفت تأثیر خواهد گذاشت. به نوبه خود تأثیر بر قیمت های نفت در دهه آینده بر سطوح سرمایه گذاری ظرفیت تولید نفت خام و اندكی كمتر بر سرمایه گذاری در تأسیسات پالایشی تأثیر بسزایی خواهد گذاشت. بخاطر موقعیت ژئوپلتیكی ذخایر اثبات شده ، بسیاری از سرمایه گذاریهای ظرفیت تولید نفت خام در كشورهایی باید صورت گیرد كه سرمایه گذاری خارجی یا منع شده، یا محدود شده و یا با خطرات سیاسی قابل توجهی مواجه است. تا زمانی كه این سیاست ها ، و یا نهادهای سیاسی و یا گرایشات سیاسی تغییر نكند ، برای اطمینان از نگهداری ظرفیت با تقاضای پیش بینی جهان باید سهم زیادی از جریان پولی كشورهای تولید كننده در نفت مجدداً سرمایه گذاری شود. نگرانی هایی كه نسبت به كاهش بالقوه سرمایه گذاری وجود دارد به افزایش قیمت های آتی دراز مدت نفت كمك كرده است . مطمئناً عرضه جهانی نفت و ظرفیت تولید به توسعه خود ادامه می دهند. علیرغم اكتشافات جدیدی كه در حوزه های نفتی رخ داده ، پیشرفت های مهم در نرخ بازیافت باعث تقویت ذخایر موجود نفت شده است. جدا از وحشتی كه نسبت به ظرفیت تولید نفت خام وجود دارد ، وضعیت ظرفیت پالایشی جهان هم نگرانی هایی را برانگیخته است. یكی از نگرانی های مهم ، افزودن به ظرفیت كك و سولفور زدایی برای تبدیل نفت خام به یك نفت خام شیرین است كه بازار به دنبال آن است.بی ثباتی های بیش از اندازه ای كه در حال حاضر نسبت به قیمت نفت وجود دارد یاد آور سالهای اولیه توسعه صنعت نفت است. طی چند دهه گذشته قیمت نفت خام عمدتاً از سوی بازیگران بازار بین المللی بویژه اوپك تعیین می شود. اما این همیشگی نبود.در اوایل قرن بیستم قدرت قیمت گذاری اساساً در دستان آمریكایی ها خصوصاً جان دی. راكفلر و استاندارد اویل بود. راكفلر با توجه به فرار بودن قیمت های نفت خام در سالهای اولیه صنعت نفت ، سعی كرد كه كنترل آن قیمت ها را در دست بگیرد كه موفق هم شد. بعد از شكسته شدن استاندارد اویل در سال ۱۹۱۱ ، قدرت قیمت گذاری در ایالات متحده باقی ماند _ این قدرت اول در دستان كمپانی های نفتی بود و سپس در اختیار كمیسیون راه آهن تگزاس قرار داشت. در اصل ، در اواخر سال ۱۹۵۲ تولید نفت ایالات متحده ( كه ۴۴ درصد آن در تگزاس تولید می شد) معادل نیمی از تولید نفت خام دنیا بود. با اینحال این نقش تاریخی در سال ۱۹۷۱ ، زمانی كه ظرفیت نفت خام ایالات متحده دیگر جوابگوی افزایش تقاضای خود نبود به پایان رسید. در آن مقطع ، قیمت گذاری حاشیه ای نفت كه برای مدت طولانی در ساحل خلیج تگزاس قرار داشت، به خلیج فارس منتقل شد. بسیاری از كشورهای تولید كننده نفت خاورمیانه برای سرمایه ای كردن قدرت قیمت گذاری ، كمپانی های نفت خود را ملی كردند. این قدرت عملاً پس از تحریم نفتی سال ۱۹۷۳ خود را نمایان ساخت. طی آن دوره ، قیمت های نفت خام «راس تانورا» عربستان سعودی كه از سال ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ در حد ۱‎/۸۰ دلار در هربشكه باقی مانده بود به ۱۱ دلار در هر بشكه افزایش یافت. افزایش قیمت بعدی نفت با انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹همراه شد. قیمت های بالای نفت در دهه ۱۹۷۰ به دوره رشد فوق العاده مصرف نفت ایالات متحده پایان داد و شدت مصرف آن را كه متعاقب جنگ جهانی دوم مشهود بود افزایش داد. بین سال ۱۹۴۵ و ۱۹۷۳ میانگین رشد مصرف سالانه فراورده های نفتی ۴‎/۵ درصد تولید ناخالص داخلی بود. اما بین سال ۱۹۷۳تا ۲۰۰۴ میانگین مصرف نفت به ۱‎/۲ درصد تولید ناخالص داخلی رسید. هرچند برای یك سوم قرن گذشته سهمیه بندی تولید اوپك فاكتور مهمی در تعیین قیمت بود اما این داستان از سال ۱۹۷۳ به «قدرت بازار» بر می گردد كه پیش از آن به «قدرت بر بازار» بر می گشت . علائم صادر شده از طرف قیمت های بازار نهایتاً مشكلات كمبود عرضه داخلی در ایالات متحده را كه به نظر غیرقابل حل می نمود حل كرد. شكافی كه بین عرضه و تقاضا در ابتدای دوره سال ۱۹۷۳ تصویر شده بود آنچنان ترسناك بود كه به نظر سهمیه بندی تنها چاره به حساب می آمد. اما این راه حل رخ نداد. مطمئناً استانداردهای دستوری ساخت خودروهای كم مصرف و كامیون های سبك ، رشد تقاضای بنزین را كاهش داد. هرچند كه بعضی ها بحث می كنند كه حتی بدون فشار دولت ، نیروهای بازار باعث افزایش بازدهی سوخت می شد. در حقیقت ، واردات خودروهای ژاپنی كوچك و كم مصرف در طول دهه ۱۹۷۰ و همزمان با افزایش قیمت نفت به شدت بالا رفت. علاوه بر آن انتظار می رفت كه قیمت ها در آن زمان بالاتر رود. برای مثال وزارت انرژی ما افزایش قیمت ها را در آن دوره در حد ۶۰ دلار به تصویر كشیده بود كه معادل دو برابر قیمت امروزی است. شكست صعود قیمت های نفت در اواخر دهه ۱۹۷۰ در اصل حكم قدرت بازار و فناوری هایی است كه آنها به بازار تزریق می كنند. امروزه علیرغم افزایش قیمت های اخیر میانگین قیمت واقعی نفت خام سه چهارم اوج قیمت فوریه ۱۹۸۱ است. علاوه بر این، اثر افزایش قیمت نفت (با آنكه قابل توجه است) بر رشد اقتصادی و تورم بسیار پایین تر از دهه ۱۹۷۰ است. از پایان سال ۲۰۰۳ به اینطرف افزایش ارزش واردات نفت خام _ كه اساساً مالیاتی بر شهروندان ایالات متحده است _ معادل سه چهارم تولید ناخالص داخلی است. این تأثیر در بحرانهای دهه ۱۹۷۰ بسیار بیشتر از این بود. اما مشخص است اگر افزایش قیمت های نفت همینطوری ادامه یابد خطر پیامدهای منفی آن جدی تر خواهد بود.


همچنین مشاهده کنید