شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا


سقوط حباب ها


آنچه واضح است دلسردی و روگردانی بسیاری از فعالان بازار سرمایه و جو بی اعتمادی حاكم بر فضای بازار است چه اینكه در هر فرآیند سرمایه گذاری و اقتصادی ورود هر میزان سرمایه ای بدون تردید با انگیزه سود و بهره وری مادی انجام می پذیرد هرچند كه فلسفه وجودی چنین بازارهایی، چیزی به نام مشاركت بخش خصوصی در طرح های توسعه اقتصادی و اهداف شعارگونه دیگری از این دست باشد. سال ۱۳۸۳ با شعار محوریت توسعه طرح های اقتصادی و مشاركت بخش خصوصی در فعالیت های اقتصادی دولت و نیز واگذاری تدریجی سهام شركت های دولتی به بخش خصوصی آغاز شد و این ها همه زمینه ساز یك تفكر مثبت درباره رشد و رونق بورس به عنوان نمادی از اهداف یاد شده بود به خصوص كه حافظه بازار از تجربه خوب و دلچسب رشد ۱۲۷ درصدی بازار در سال گذشته خرسند بود.رخداد آغازین سال ارائه طرح تحقیق و تفحص از صنعت خودروسازی كشور و به طور اخص دو شركت بزرگ فعال در این صنعت بود. دو شركت بزرگ خودروساز كشور به عنوان شركت های بزرگ بورس و موثر بر شاخص كل بازار عملاً با مانع جدی برای ادامه رشد خود مواجه شدند. اگرچه هیچ گونه تغییری در آرایش داخلی این شركت ها رخ نداده و طرح تحقیق و تفحص هنوز هم كه هنوز است به اجرا گذاشته نشده اما این انگشت اتهام كه به سوی ایشان نشانه رفته بود و نیز زمزمه های آزادسازی واردات خودرو و كاهش چشمگیر تعرفه های وارداتی آینده رشد سهام این شركت ها را در هاله ای از ابهام فرو برد و بخش بزرگی از بورس را كه متشكل از سهام این دو شركت بزرگ خودروساز و شركت های سهامدار این دو بود با ركود مواجه كرد. بخشی كه سال گذشته نقش بسیار بزرگی را به تنهایی در افزایش شاخص بازار ایفا كرد.
از دیگر سو با ركود بازار مسكن و دوران افول این صنعت و نیز به تبع قوانین دست و پاگیری كه سر راه فعالیت شركت های سیمانی به وجود آمده بود بخش بزرگ دیگری از این بازار نیز عملاً در خواب فرو رفته و چه كسی است كه نداند این شركت ها همگی از خاطره انگیزترین شركت های حاضر در بورس تهران بوده و یادآور روزهای خوشی برای سهامدارانشان كه قشر بزرگی از طبقه كارگر و كارمند این صنعت بوده اند، هستند كه با واگذاری سهام ترجیحی این شركت ها باری از مشكلات اقتصادی شان برداشته شده بود و دعاگوی مدیران این صنعت بودند. اما امسال با وجود نسبت های پایین و وسوسه انگیز قیمت به سود سالیانه (E /P) این شركت ها، فعالان حقیقی بازار عملاً رغبتی به تملك سهام این شركت ها از خود نشان نمی دادند و همگی رشد این صنعت را منوط به بازنگری در قوانین قیمت گذاری سیمان می دانستند. چیزی كه اگرچه شاید دوای درد این صنعت باشد اما چالش های دیگری را در ابعاد دیگر اقتصادی پدید می آورد.بنابر این آهنگ رشد در دو صنعت بزرگ و موثر بازار از همان ابتدای سال رو به افول گذارد و همین امر باعث سرگردانی سرمایه در بازار شد و به اصطلاح، بازار در حال انتخاب صنعت برتر به سر می برد.واضح است كه در چنین شرایطی حجم عظیمی از سرمایه كه تا دیروز در عرصه بزرگ چندین شركت سیمانی و دو شركت بزرگ خودروسازی فعالیت می كردند در حوزه محدود چند شركت دیگر كه باید واجد شرایط لازم برای سرمایه گذاری منجمله همسویی با قوانین اقتصادی دولت، باشند عملاً فضای زیادی برای فعالیت نداشتند و رو آوردن آنها به شركت های كوچك به سادگی باعث رشد سریع قیمت سهام آنها شده و رونق را به وجوه دیگری از بازار منتقل كردند. به چنین حالتی رشد حباب گونه شركت ها اطلاق شد. مثالی كه شاید وجه دیگرش تركیدن حباب رویاهای سرمایه گذاران باشد. به اعتراف بسیاری از كارگزاران بورس، سهامداران امروزه نسبت به گذشته نه چندان دور بسیار آگاه تر و مسلح به ابزارهای بسیار قوی برای تشخیص سهام ارزشمند شده اند و روش های نوینی را برای فعالیت علمی خود به خدمت گرفته اند. چنین دیدگاهی باعث ایجاد اعتماد به تشخیص برآیند جمعی بازار شده و هر تقاضای خرید چشمگیری برای هر سهم صف طویلی از سهامداران خرد دیگر را در پی داشت و در ابتدای سال می دیدیم كه روزها و هفته ها انتظار برای خرید سهام شركت ها آن هم برای خرید سهام شركت های كوچكی كه گاهاً سهام شناور آنها در بازار از ارزش پول های صف كشیده به انتظار كمتر بود نتیجه ای جز اتلاف وقت و خواب سرمایه نداشت. در شرایطی كه در بورس تهران دامنه نوسان سهم ۱۰ درصد در دو جهت كاهش و افزایش است تا زمانی كه قیمت سهام رو به رشد دارد سود وسوسه انگیزی را نوید می دهد و سهامداران با پذیرش ریسك بالا حاضر به دستیابی به سود هستند. در ابتدای سال نیز فضای مثبت حاكم بر بازار ورود به صف خرید را منطقی جلوه می داد. اما تشخیص رشد حباب گونه از سوی ناظران بورس و تصمیم }آنها برای اطلاع رسانی شفاف به بازار منجر به انتشار اطلاعیه ای شد كه در آن نسبت به افزایش بی رویه قیمت یك سهم هشدار داده شده بود. سهمی كه حقیقتاً محبوب ترین سهم بازار بوده و صد البته بیشترین خریداران آن را سهامداران خرد و حقیقی تشكیل می دادند. اینكه تشخیص رشد بادكنكی قیمت سهام آن شركت بر چه مبنا و اساسی بوده، درخور بحث این نگاشته نیست اما نحوه اطلاع رسانی سازمان بورس اوراق بهادار حقیقتاً شوك بزرگی را به بازار وارد آورد و بسته شدن نماد معاملاتی این شركت به مدت طولانی اغلب سهامداران را با این حقیقت روبه رو كرد كه سود آنها در این بازار منوط به موافقت سازمان بورس اوراق بهادار نیز هست و نه فقط به میزان عرضه و تقاضا و اتفاقات داخلی شركت ها.
از این پس بود كه بازار به نوعی اعتماد خود را از دست داد و برای بسیاری شركت های دیگر شبهه ایجاد پدیده حباب قیمتی به وجود آمد. از میانه سال اتفاقات داخلی بورس به موازات رخدادهای سیاسی كشور رخ می داد و به تدریج شاهد خروج سرمایه از بازار و چرخش معاملات از برتری فروش نسبت به خرید بودیم. بی شك نمی توان نقش اتفاقات سیاسی و تنش های دیپلماتیك را بر بدنه لرزان بورس نادیده گرفت چون بدیهی است كه ثبات سیاسی اول شرط فعالیت اقتصادی در سطح كلان است آن هم در كشوری كه مردم عادی هم حتی خرید خانه و سرمایه گذاری های دیگر را منوط به داشتن خیال آسوده از امنیت مرزهای كشور می دانند. مذاكرات نفس گیر ایران با آژانس انرژی اتمی و تهدیدات نظامی مداوم آمریكا نوعی بی ثباتی در بازار سرمایه ایجاد كرد هر چند اغلب روند معاملات و رشد و كاهش شاخص در این مقطع برخلاف پیش بینی ها بود و این تصور را به وجود می آورد كه گاهاً با ایجاد جو مثبت، وسوسه خرید را در دل مردم زنده می كنند. حالا دیگر اغلب مراكز استان ها صاحب تالار شده بودند و ورود به دنیای بورس و سهام اصلاً كار سختی نبود. هیچ كس نمی تواند سیاست های جلب مشتری و بازاریابی بورس تهران را با افتتاح این تالارهای منطقه ای نادیده بگیرد اما آیا ورود این خیل عظیم سهامداران جدید، برنده ای جز شركت های كارگزاری داشته است؟ صد البته كه این نوعی داوری زودهنگام است و هنوز زمان كافی برای ارزیابی این عملكرد سازمان بورس دست نداده است اما آیا به این نكته توجه شده كه در تمام دنیا نحوه خرید و فروش سهام در بورس از طریق شبكه های الكترونیكی و اینترنت انجام می پذیرد و نه سیستم دستی رایج در ایران كه توام با بسیاری خطا ها و اشتباهات و پایمال شدن حق سهامداران خرد است. البته مدت ها است كه طرح ارائه سبد سهام از سوی شركت های سرمایه گذاری فعال بورس مطرح شده و شاید هنوز هیچ كس به اندازه كافی به نیاز بازار برای چنین رخدادی توجه نكرده است. سهامدار بودن در بورس تهران به یك عمل كاملاً حرفه ای و نیازمند آگاهی و استعداد بالا و داشتن جنبه های روانی زیادی تبدیل شده است. بررسی وضعیت صنعت، چشم اندازهای آتی، اشراف به قوانین اقتصادی، آگاهی های سیاسی و حتی دانش مالی و دانستن اصول حسابداری از ابزار و لوازم ضروری یك سهامدار موفق است. چیزی كه به هیچ عنوان در توان افراد عادی جامعه نیست و بی شك كسب چنین مهارت هایی مستلزم وقت و انگیزه كافی است كه مجال داشتن شغل دیگری جز سهامدار بورس بودن را نمی دهد اما این نباید به هیچ عنوان پایان تصمیم گیری اقشار مختلف جامعه برای سرمایه گذاری در بورس باشد. راه حل این مسئله در همان طرح سبد سهام است كه در همه جای دنیا Mutual Fund ها یا شركت های ارائه چنین خدماتی بار این مسئولیت را بر دوش دارند و به مردم كمك می كنند كه در كنار فعالیت های شغلی خود به اصل سرمایه گذاری به عنوان راهكار مهم ایجاد ثروت دست یابند. حال اینكه چرا در ایران این امر مهم تا بدین حد با تاخیر مواجه شده همچنان مبهم است.
اما در راستای جلب مشاركت عمومی برای سرمایه گذاری در بورس كه شاید می توانست پیش درآمدی بر معرفی سبد سهام نیز باشد بورس تهران تجربه تلخ دیگری را نیز برای سهامدارانش رقم زد و آن پذیره نویسی بزرگترین شركت سرمایه گذاری بورس اوراق بهادار از طریق شعب بانك ها بود كه با حجم وسیعی از تبلیغات رسانه ای نیز همراه شد. برای بسیاری از افراد این اتفاق به نوعی محك بازار بورس به شمار می رفت و به جرات می توان گفت از همان آغاز معلوم بود كه شكست یا موفقیت این طرح در وجهه عمومی بورس نقش بسزایی داشت. اگرچه بسیاری از فعالان بازار سرمایه سود چشمگیری را در این طرح مشاهده نمی كردند و به دلایل زیادی از جمله مانعی كه قانون حجم مبنا برای رشد شركت های با سرمایه بالا ایجاد می كند آن را فرصت خوبی به حساب نیاوردند اما حقیقتاً هیچ كس باور نمی كرد كه گواهی خرید سهم با قیمت مصوب آن روز پس از غریب سه ماه كه به سهم قابل معامله تبدیل شده با ضرر حدود دو درصد بدون احتساب كارمزد فروش كارگزاری مواجه شود. سهمی كه به نوعی دماسنج بورس به شمار می رود.ورود پرسروصدای سهمی به بازار كه خبرش از اواخر سال گذشته مطرح بوده و نوعی چشم انتظاری برای آن در بازار وجود داشت. اصولاً در بورس تهران نوعی چشم و هم چشمی و گونه ای حسادت در بین هم گروهی های یك سهم دیده می شود (البته از لحاظ علمی این مسئله مبنا قرار گرفتن قیمت یك سهم برای برآورد قیمت سهم دیگر معنی می دهد) كه دستاویز خیلی از افراد برای كسب سود شده است. عرضه این سهم با قیمت بالا كه به اذعان خیلی از آگاهان جایی برای رشد نداشت تجربه گرانی برای بسیاری از ناآگاهان (هرچند خرید سهام در عرضه اولیه نیاز به آگاهی بالایی ندارد) و تجربه شیرینی برای كسانی بود كه از اصل حسادت در بین سهام بازار استفاده كرده بودند و از مدت ها قبل با پیش بینی این رخداد اقدام به خرید سهام شركت رقیب كرده بودند. به مجموعه وقایع تلخ امسال بایستی انتظار فرسایشی رشد قیمت سهام برخی شركت های خدماتی اشاره كرد كه سهامداران زیادی دارد و به امید انتشار اخبار مثبت درباره این سهم كه در نوسانات شدید و هیجانی با قیمت های بالا به سهامداران خرد عرضه شده بود، اشاره كرد. اما حتی انتشار این اخبار مثبت نیز نتوانست در سیر كاهشی قیمت این سهم وقفه ایجاد كند و ناخواسته وجود برخی دست های پنهان سیاسی را در این میان به ذهن می آورد، اگرچه گاهاً در توجیه این دست اتفاقات به عدم حمایت دولت و عدم واگذاری مناقصات دولتی به شركت های خصوصی شده اشاره می شود.در ادامه روند كار بورس تحركات جدید و نسبتاً بی سابقه ای در بازار مشاهده شد. از آنجا كه طی سال ۸۳ جزء معدود شركت هایی آن هم در مقاطع كوتاه سود مورد انتظار بسیاری از سرمایه داران را برآورده نكرده بودند ذهن خلاق ایرانی دست به ایجاد موقعیت هایی برای خلق ثروت با استفاده از فرصت ها و نقایص موجود در بازار زد. نگاهی به بازار در چند وقت اخیر رشد شتابزده شركت های كوچك را نشان می دهد. شركت هایی كه تا پیش از این بازار به آنها هیچ اقبالی نداشت و گاه هفته ها بدون انجام معامله ای برایشان سپری می شد. اما ناگهان موج اخبار مثبت و گاهاً پیش بینی رشد این شركت ها بدون اشاره به هیچ دلیلی در بازار اوج می گرفت و متعاقب آن صف های خرید سنگین برای سهام شركت هایی كه بزرگترین اشكال آنها درجه نقد شوندگی پایین این شركت ها بود تشكیل می شد. جالب است كه بسیاری از شركت های دارای زیان انباشته نیز در این گروه جای گرفتند. این شركت ها بدلیل داشتن سرمایه كم، مكانیسم حجم مبنا را به سادگی پشت سر گذاشته و رشد سریع در زمان كوتاه را تجربه می كنند اما سود واقعی در این میان نصیب كسانی می شود كه به عنوان طراحان این سناریو از مدتی قبل بی سرو صدا اقدام به جمع آوری سهام شركت ها كرده و در زمان مناسب با طرح شایعات زمینه ساز تقاضای بازار می شوند. هر چند بورس تهران برای مقابله با این اقدامات مبارزاتی را آغاز كرد اما به دلیل شرح وظایف نظارتی سازمان بورس اقدام عملی در این جهت خلاف مقررات بازار سرمایه است. به این نكته نیز باید اشاره كرد كه رشد این شركت ها به دلیل حجم پایین سرمایه این شركت ها تاثیر چندانی در شاخص بورس تهران نداشته است.از دیگر معضلاتی كه به لحاظ تكنیكی در بازار رخ می دهد این است كه اصولاً اخبار مثبت درباره شركت ها بسیار سریع و در عرض مدت كوتاهی تاثیر چشمگیری بر قیمت سهام شركت ها می گذارد و از آنجا كه در اینگونه مواقع رشد ۵ درصدی روزانه قیمت به سادگی تكمیل می شود گاهاً در طی چند روز قیمت سهم به ارزش واقعی آن با فرض تحقق اخبار مثبت می رسد و پس از آن سهم در بهترین حالت و با فرض صحت اخبار به صورت شناور با نوسانات جزیی باقی می ماند. به نوعی در این بازار همیشه قیمت آینده سهم مورد معامله مدنظر قرار می گیرد و این آینده گاه سال آینده را معنی می دهد. این روزها دلایل زیادی برای چیزی كه از سوی دبیركل محترم بورس اوراق بهادار، ركود بازار نامیده شده، اعلام می شود. منجمله می توان به عدم رشد شاخص دو صنعت بزرگ خودروسازی و سیمان اشاره كرد كه به تبع آن موانعی برای رشد ارزش سبد اغلب شركت های سرمایه گذاری دیگر كه مملو از سهام این شركت هاست ایجاد كرده است. دلیل دیگر پیش رو بودن انتخابات ریاست جمهوری و تغییرات وسیع در سطح وزارتخانه عنوان شده است.
منبع : باشگاه اندیشه


همچنین مشاهده کنید