شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


نقش مطبوعات در پاسداری از میراث فرهنگی


بحث میراث فرهنگی جهان در شمار اجزای مهم پدیده كلیت بخشی است. با این همه و به رغم چنین مقوله فراگیری كه تبلور رشد آگاهی بشر و روزنه ای برای تماشای سراسر جهان به شمار می رود، مردم اگر نگوییم در برابر میراث فرهنگی مقاومت می كنند، دست كم نسبت به آن ازخود بی تفاوتی نشان می دهند. مردم به ندرت از مسائل مربوط به میراث فرهنگی آگاهی كامل دارند. این ناآگاهی از نبودن نشریات تخصصی درزمینه میراث فرهنگی سرچشمه نمی گیرد بلكه علت اصلی آن، اختصاص فضا و زمان بسیاراندك از سوی رسانه های ارتباط جمعی به ارائه اطلاعات درباره مسائل میراث فرهنگی و فرهنگ درمعنی عام آن است.پخش سریال های بی محتوا، اخبار، مسائل مذهبی، هواشناسی، رویدادهای اجتماعی و مسائل مالی، تمامی وقت رسانه های گروهی را می گیرد و وقت و فضای اندك باقیمانده نیز بیشتر به هنرهای نمایشی اختصاص دارد تا هنرهای تجسمی، ادبیات و میراث فرهنگی. تا این شرایط دگرگون نشود،نشریات تخصصی درانجام مسؤولیت خود برای برقراری ارتباط با توده مردم و تضمین ادامه حیات میراث فرهنگی بشر، همچنان با محدودیت های شدید روبرو خواهندبود. درعین حال در شرایط حاكم بر دوره بعد از نوگرایی ظهور فرهنگ جهانی یا دقیق تر بگوییم همزیستی فرهنگ های متفاوت، این احساس ناخوشایند را پدید آورده است كه تمدن غرب با بحران اقتدار فرهنگی روبه رو گردیده و به پایان نوعی ازانحصار فرهنگی، نزدیك شده است. گرایش ناگهانی به شكل های متفاوت منطقه گرایی كه ریشه و منشأ فرهنگ ها را درخود جای داده، تنها یك كنجكاوی یا تدبیری تدافعی نبوده، بلكه ابزاری جهت تشدید حساسیت ما به بی تفاوتی ها محسوب می شود. به همین دلیل امروزه حفظ یك خانه ساده روستایی در آمریكای شمالی درنظر بسیاری ازمردم به اندازه بازسازی ونیز اهمیت دارد. مقوله میراث آمریكایی به شدت با هویت جویی عجین شده و دامنه آن بسیار فراتر از اشتیاق به حفظ آثار و نشانه های برجای مانده از ادوار گذشته گردیده است. پاسداری از میراث فرهنگی، درگذشته تحت تأثیر دیدگاه عامیانه مبتنی بر ارزش های منسوخ قرارداشت، درحالی كه امروزه میراث فرهنگی به واقعیت نزدیكتر شده و شكلی از زندگی است كه در برابر افراط كاری های شهرنشینی مقاومت می كند. رویكرد تازه به پاسداری از میراث فرهنگی، تلاش می كند تا گذشته دورادور را در بطن تحولات تاریخی و جامعه بازسازی كند.رسانه های گروهی نقش مهمی در شكل گیری گروههای فشار كه به منظور افزایش آگاهی اجتماعی مردم از ضرورت حفظ و بازسازی میراث فرهنگی تلاش می كنند، ایفاكرده اند. این گروهها توانسته اند علاقه خاصی درمیان ساكنان محله های قدیمی به ویژه در پی متقاعدساختن آنها به بهبود شرایط زندگیشان پس از مرمت و بازسازی این گونه محله ها ایجاد كنند. با وجود این، مطبوعات و دیگر رسانه های گروهی دركاهش بی تفاوتی توده های مردم به مسائل عمده حفظ و بازسازی میراث فرهنگی از قبیل احیای تأسیسات بندری، تغییر الگوی محله های قدیمی شهرها یا رخنه معماری نوین در بافت قدیمی شهرهای بزرگ، چندان موفق نبوده اند. نیاز به آ گاهی بیشتر و بهتر كه می تواند دسترسی به منشأ تمدن بشری را سهولت بخشد و راه را برای تقویت سیاستهای مربوط به میراث فرهنگی هموار كند ، در سالهای اخیر باعث انجام پژوهش های عمده ای شده است كه درمیان آنها می توان به گزارش اپل بوم _ هبرت در كانادا و ماكس كوئرین در فرانسه اشاره كرد. در این گزارشها براهمیت حفظ میراث فرهنگی كه هدف عمده تدوین سیاستهای فرهنگی است، تأكید شده است. معماران ومهندسان شهرسازی هنوز هم در كارهای خود توجه چندانی به مسائل مربوط به حفظ میراث فرهنگی نشان نمی دهند.خوشبختانه در ده سال گذشته قشرهای مختلف مردم علاقه و توجه خاصی به میراث فرهنگی از خود نشان داده اند. امروزه كمتر می شنویم كه مردم بگویند «در حالی كه به سادگی می توان روی خرابه های یك ساختمان قدیمی بنای تازه ای احداث كرد، چرا بایدچنین بناهایی را حفظ نمود؟» نقش نشریات ادواری ویژه میراث فرهنگی و مجلاتی كه گهگاه مقاله ای دراین زمینه منتشر می كنند نیز بسیار با اهمیت است . این گونه نشریات كانون توجه خود را برمهمترین آثار تاریخی متمركز ساخته و درعین حال جوانان را به مسائل مربوط به میراث فرهنگی علاقه مند كرده اند. هفته نامه ها و دیگر نشریات ادواری ، مردم را به مسائل دیرینه شناسی، صنایع دستی و طراحی ملهم از اشكال و صور قدیمی، علاقه مند كرده اند. این نشریات به شكل گیری تلاش گروههای متعدد در زمینه احیای محله های قدیمی ، مدارس، كلیساها، انبارهای شیلات، كبوترخانه ها و چشم اندازهای طبیعی كمك كرده اند. تلاش به منظور ایجاد آگاهی بیشتر از میراث فرهنگی باید دروهله نخست در مدارس كه مناسب ترین مكان برای آشناكردن ذهن جوانان به واقعیت های تاریخی وفرهنگی به شمار می روند، متمركز شود. در بیشتر كشورها آموزش مسائل مربوط به تمدن و فرهنگ از همان سالهای دبستان آغاز می شود و حدود ده درصد از اوقات آموزشی، به تدریس این گونه مسائل اختصاص دارد.گفتنی است كه تدریس مسائل مربوط به میراث فرهنگی در مدارس باموفقیت همراه بوده است و به اندازه كافی كتاب و نوارهای ویدئویی در زمینه میراث فرهنگی در اختیار نوآموزان قرار می گیرد. لازم است تا به منظور آگاهی بزرگسالان وجلب مشاركت آنان در حفظ میراث فرهنگی نیز تلاش های بیشتری صورت گیرد. برای رشد آگاهی مردم از ذخایر فرهنگی ، تالارهای هنری و موزه های كوچك منطقه ای و موضوعی كافی نیستند. موزه زیست محیطی اروپا، پاركهای طبیعی و تاریخی آمریكا وموزه های میراث فرهنگی اونتاریو از جمله مؤسسات واماكنی هستندكه برداشت جامع و پویاتری از تاریخ ارائه كرده اند وآگاهی از میراث مشترك فرهنگی را هرچه مطلوب تر، برآورده می سازند.**
پی نوشت:
*Andree G.Paradis
**این گفتار ترجمه ای است از مقاله ای كه به سال ۱۹۸۴ در كنفرانس «تهدید میراث فرهنگی بشر و ضرورت حفظ این میراث» ارائه شد. اگرچه از آن زمان تاكنون نگاه مطبوعات در آمریكای شمالی و اروپا نسبت به مقوله میراث فرهنگی دگرگونی یافته و توأم با توجه بیشتر به این مقوله بوده ، اما به نظر می رسد كه مفاد مقاله پارادیس با شرایط كنونی ایران همخوانی بسیار داشته باشد. بدین سبب ترجیح داده شد بخش هایی از مقاله كه صرفاً به وضعیت آمریكای شمالی و خصوصاً كانادا می پردازد ، حذف شود
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید