جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا


ژئوپلتیک انرژی دریای مازندران


پس از فروپاشی اتحادجماهیرشوروی در اوایل سال ۱۹۹۱ میلادی، به دلیل سلطه روسیه بر كشورهای تازه استقلال یافته این منطقه كمتر مورد توجه غرب و آمریكا قرارگرفته، ولی در سال های اخیر این منطقه توجه سیاست گذاران، پژوهشگران، رسانه ها و بخش خصوصی غرب را به خود جلب كرده است. یكی از دلایل اصلی این توجه كشف ذخایر قابل توجه نفت در حوزه دریای مازندران است. علاوه بر توان بالقوه این منطقه به عنوان تولیدكننده عمده نفت، موقعیت ژئواستراتژیك آن تنوع نژادی وقومی، منازعات درونی كشورها و اختلافات بین كشورها موجب آن می شود كه این منطقه در عین حال چالش برانگیز باشد.در چنین شرایط تازه ای این پرسش باقی می ماند كه آیا كشف منابع جدید نفت و تحولات آن موجب پیشبرد و همكاری های منطقه ای و انسجام كشورها خواهد شد و یا آن كه تشدید منازعات را دامن خواهد زد؟حوزه دریای مازندران حتی پیش از كشف نفت در خاورمیانه اهمیت داشت و براساس منابع موجود، شواهد مربوط به وجود نفت در این منطقه تا زمان ماركوپولو باز می گردد. در انتهای قرن نوزدهم میلادی، باكو پایتخت كنونی جمهوری آذربایجان كه در آن زمان بخشی از امپراطوری روسیه به شمار می رفت، یكی از منابع مهم نفت محسوب می شد كه توجه چند شركت نفتی غرب را به خود جلب كرده بود.این منطقه پس از سقوط امپراطوری روسیه در قلمرو اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفت و منابع نفتی آن به دلیل وجود ذخایر نفتی سیبری نادیده گرفته شد. در دهه ۱۹۹۰ میلادی و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، این منطقه باردیگر به سبب وجود ذخایر نفتی و موقعیت استراتژیك آن كه محل تلاقی دو قاره آسیا و اروپا است اهمیت فوق العاده ای برای سیاست گذاران و شركت های نفتی غربی یافت. البته وجود گروه های متنوع قومی و بی ثباتی در این منطقه، سیاست گذاران را با چالش های عمده ای مواجه ساخته است.برخی معتقدند حوزه دریای مازندران دومین منطقه از لحاظ ذخایر نفت و گاز در جهان به شمار می رود و ذخایر اثبات شده آن را حدود ۲۰۰ میلیارد بشكه برآورد می كنند اما در مقابل برخی دیگر معتقدند این ارقام بسیار خوش بینانه بوده و ذخایر این منطقه بسیار كمتر از میزان برآورد شده است. به علاوه به دلیل محصور بودن این منطقه در خشكی، عملیات اكتشاف، بهره برداری و انتقال نفت با مشكلات متعددی روبه روست. خطوط كنونی لوله های نفت همانند نووروسیسك (Novorossisk) نیز توان انتقال نفت این منطقه را ندارند.
ذخایرعمده نفت این منطقه در كشورهای آذربایجان، قزاقستان و تركمنستان قراردارد ولی مسیرهای نفتی را با مشكل مواجه می كند. سلطه سنتی و تاریخی روسیه بر این بخش از جهان، روابط و علایق فرهنگی و قومی تركیه با منطقه، خواست آمریكا برای درانزوا نگه داشتن ایران، پایین بودن قیمت های نفت و مسئله توجیه اقتصادی لوله های نفتی، منازعات حل نشده قومی در نطقه تاثیرگذار است. فقدان نهادهای دموكراتیك و حاكم نبودن قانون در كشورهای منطقه از جمله ملاحظاتی است كه در سیاست این منطقه تاثیرگذار است و روسیه، مسیر خط لوله نووروسیسك را ترجیح می دهد، ولی آمریكا با این پیشنهاد مخالف است زیرا آن را موجب تثبیت سلطه روسیه بر منطقه می داند و علاوه بر آن ظرفیت انتقال این خط را محدود می داند. از سوی دیگر، تردد گسترده نفتكش ها در دریای سیاه موجب به خطر افتادن عرضه نفت خواهد شد زیرا با وقوع كوچك ترین حادثه در تنگه سبزه جریان انتقال نفت قطع خواهد شد و مشكلات زیست محیطی، به دنبال خواهد داشت. مسیر دیگر، خط لوله باكو- جیحان است كه آمریكا و تركیه از آن حمایت می كنند. این خط لوله ظرفیت انتقال روزانه یك میلیون بشكه نفت را خواهد داشت و تركیه خواستار آن است كه به دلیل پذیرفته شدن در اتحادیه اروپا، از منافع و درآمدهای ترانزیت نفت منطقه بهره مند شود. تنها مشكل اقتصادی نبودن این مسیر است كه هزینه های بسیار زیادی دارد. اما آمریكا به خاطر محدود كردن سلطه روسیه و نفوذ ایران، این مسیر را دنبال می كند. به علاوه نفوذ تركیه نیز به واسطه خط لوله درمنطقه گسترش خواهد یافت.

منبع: عصراقتصاد، عظیم فضلی پور، شنبه ۳۰ آبان ۱۳۸۳
منبع : نمایشگاه بین‌المللی


همچنین مشاهده کنید