جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا


جاذبه مس وکهنه کاری مدرن


در این گیرودار كمبود اشتغال ، برخی افراد به اهتمام پشتكار و خلاقیت برای خودشان كاری دست و پا می كنند. معمولا در هر جامعه، كسانی هستند كه تولیدكننده شغل به حساب می آیند. این اشخاص به بهینه سازی وضعیت اشتغال كمك زیادی می كنند.
كار معرف امروز، هنر یا صنعتی است به نام پتینه. پتینه به معنی كهنگی است. كهنگی نه به معنای فرسودگی، بلكه اصالت وریشه داشتن است. كم كم این حرفه در جرگه شغل های هنری، صنعتی وارد شده و نظر بسیاری را به خود جلب كرده و پوششی شده برای قاب های فلزی یا نمای ساختان.
بهتر است معرفی پتینه را با مس آغاز كنیم. این فلز افزون بر كارآیی در صنعت و تكنولوژی به خاطر قابلیت های ویژه، در هنر ایرانی نیز جایگاهی خاص دارد. فلزی كه بر اثر خلاقیت هنرمندان ایرانی، اینك گوشه ای از هنر مرز و بوم را منعكس می كند.
حسن فراهی، جوان 35 ساله توانست پس از انجام تحقیقات و آزمایش های مختلف، هنر مهجور پتینه را رونق بخشد. نمونه آثارش بر پیشانی چند نما در این شهر دیده می شود. دكتر اسماعیل طلایی- فارغ التحصیل معماری از آمریكا و استاد دانشگاه- بارها از هنر پتینه برای پوشش چهره بناهایی كه بالا می برد استفاده كرده است. فراهی از روزهای سختی برآمده است، با مشكلات زیادی پنجه انداخته و با صبوری و پشتكار موانع پیشرفت را یكی یكی پشت سر گذاشته است. او مراحل آشنایی با كارش را چنین واگویه می كند:
ابتدا طراحی و حجم، مرا مجذوب خود كرد. پس از تحقیق و جست وجو متوجه شدم، ورق های فلزی پرس می شود و بعد به صورت یك پوسته نازك در می آید؛ پوسته ای كه رنگ آمیزی و زیبایی حاصل از آن، آدمی را به تفكر وامی دارد.در آن هنگام با كار قلم و چكش و مس دست اصفهان آشنا نبودم. در بازار تهران نیز، تنها دو رنگ آبی فیروزه ای و سبزیشمی را از پتینه دیده بودم و ذهنم پر از سوال بود كه چگونه می توان رنگ های دیگری به وجود آورد؟
یك ورق نازك مس خریدم و چند خط روی آن كشیدم. متوجه شدم ازطرف دیگر، برجسته می شود. این امر ذهن مرا به كنكاش بیشتر درباره مس واداشت. هر روز باید از روز قبل بهتر باشد و این برتری برای من همان است كه هر روز ضمن یافتن پاسخ پرسش های قبلی، پرسش های جدیدی در ذهنم شكل بگیرد. از این رو، مس مرا مجذوب كرد و به واسطه انعطاف و نرمش فلز، از بازی و اجرای فرم های متنوع روی آن خسته نمی شدم. هر حالتی كه فكر می كردم به مس می دادم، آن هم شكل مورد نظر را به خود می گرفت. حس جالبی پیدا كرده بودم. مشعوف شده بودم. هر چه بیشتر می رفتم، بیشتر به گمشده ام نزدیك می شدم. آنقدر كه حس شادی عجیبی داشتم. احساس می كردم به خلق كردن نزدیك شده ام. من در مس و پتینه، خود را یافتم و فكر كنم اگر هر كس خود درونی اش را بیابد، گامی به سوی خودشناسی برداشته است. زمان ومكان و دیگر مسایل روزمره زندگی را درك نمی كردم. برایم بی مفهوم بود. آنچه ذهن مرا به خود وامی داشت، كار و ارتباطم با مس بود. هیچ چیز به اندازه آزمایش تنوع در انعطاف مس لذت بخش نبود.
فراهی وقتی از روزهای نخست كارش می گوید، همانطور هیجان زده می شود. قضیه هنوزبرایش تازگی دارد. می گوید همه را مدیون دوستم هستم كه تشویقم می كرد. از من و كارم چیزی ننویسید، ولی او انسان بزرگی است.
دوست دانشمندم علی اكبرجعفرزاده وقتی عطش و اشتیاق مرا نسبت به شناخت مس دید، به ادامه كار ترغیبم كرد وبا تشویق های خود به من دلگرمی داد و بدین ترتیب بود كه روش های اصولی تحقیق را آموختم. برای شروع، نمادهای مختلف مانند: رتیل، كمان سنبل و... را بر مس حك كردم. پس از آن سراغ طرح تخت جمشید رفتم وبعد به كار و تحقیق درباره نقاشی و مینیاتور روی آوردم. در این بین نماهای ساختمانی را نیز با پتینه مس انجام دادم كه به نتایج جالبی دست یافتم.
درباره تهیه نخستین قلم كارش می گوید:نخستین قلم كارم را، خودم ساختم. ابتدا از قاشق و چنگال غذاخوری استفاده كردم و بعد با كارد كره خوری كه اتفاقا خیلی خوب هم توانستم با آن، هر چه می خواستم بر مس حك كنم. بقیه ابزار خودم بودم. تنها حركات دست و رقص مچ، روی مس مهم بود. آن هم با پشتكار به وجود می آید. پیشرفت و ارتقای كارم وقتی حاصل شد كه هم مقدار فشار و حركت دست را شناختم و دیگر اینكه نیازی به بازبینی روی دیگر ورق مس نداشتم.
از آن روز لحظه به لحظه تكنیك های جدیدتری پیدا كردم. بیش از 180 تابلو ساختم كه دوتای آنها را توانستم برای خودم نگه دارم. بیشتر تابلوها را به خارج از كشور بردند. از این رو نقش های ایرانی را بر مس حك كردم و رنگ پاشیدم. البته من رنگی در دست ندارم. این فلز است كه رنگ می بازد و تغییر چهره می دهد. هنوز آرشیو كردن كارها آنقدر برایم اهمیت پیدا نكرده كه از پرداختن به ادامه مسیر و كشف های تازه تر باز بمانم. هر چه با كار بیشتر ور می رفتم، پیچیده تر می شد و هیجان من بیشتر.
فكر می كنم تلفیق پتینه و مس كاری را بتوان در زمره هنرهای پست مدرن برشمرد. یكی هنر و صنعتی قدیمی و دیگری تازه و نو.
آغاز ماجرای پتینه
طی كار متوجه شدم، مس به دلیل برودت هوا سیاه می شود. برای تمیز كردن آن اسیدی را تهیه كرده و فلز را با آن شست و شو دادم. مس رنگ زرد به خود گرفت. برایم جالب بود كه این فلز سرخ، بن مایه رنگ دیگری نیز دارد. از این رو، چندین نوع اسید تهیه و روی مس آزمایش كردم. حین كار، هفت رنگ اصلی و سه رنگ مادر را در آن مشاهده كردم و با تلفیق اسیدها توانستم، رنگ های متفاوت و جدیدی بیابم. از سویی به خاطر بوی تند اسید، كارهایم را در فضای باز- روی بام منزل- انجام می دادم و در این میان متوجه شدم تاثیر دما و چگونگی پخش و تابش نور در زمان های خاص روی فلز متفاوت است.پس از شناسایی رنگ ها، با ریختن اسید روی مس دریافتم كه هر قسمت از طرح با استفاده از خطوط طراحی ایجاد شده و زاویه شیبی كه به ورق داده می شد، رنگ متفاوتی به خود می گرفت و اینگونه بود كه بر اثر تجربه و اثرگذاری متنوع آن، پتینه را با رنگ های جدید كشف كردم.
شبیه سازی اشیای تاریخی
ابتدا یك كاسه مسی سولفاته قدیمی، نظرم را جلب كرد و در پی یافتن آن رنگ به آزمایش پرداختم و این رنگ را نیز با اسید دیگری تجربه كردم، به طوری كه اكنون دریافته ام می توان با اسیدهای خاص، فلزهای مختلف را تغییر رنگ داد. به جز مس، پتینه را روی برنج، برنز و استیل انجام دادم و به نتایجی رسیدم. اینك نیز روی آلومینیوم تحقیق می كنم. نتوانستم به این بسنده كنم. شاید یك تصادف بود كه نمای ساختمان نیز مورد توجهم قرار گرفت.دكتر طلایی كه به معماری كلاسیك ایرانی بسیار علاقه مند است، برای نمای ساختمانی در منطقه ولنجك از من خواست پتینه به رنگ كپك را روی مس اجرا كنم!چند بار آزمایش كردم تا سرانجام رنگ دلخواه را تهیه كردم و مورد تایید وی قرار گرفت. فكر می كنم كار خوبی از آب درآمد. پس ازآن چند نمای دیگر نیز اجرا كردم. آخرین كارنما مربوط به موزه موسیقی است. آنچه كار را جالب می كند تنوع رنگ است. تاكنون بیش از بیست رنگ از دل فلزات در آورده ام.امروزه نمای بسیاری از ساختمان ها را با شبكه های خارجی اجرا می كنند كه هزینه بالایی دارد. ضمن اینكه فاقد زیبایی و روح هنر است. پتینه یك هنر تولیدی است كه می تواند به زیبایی ساختمان بیفزاید. مواد و ابزار لام برای اجرای آن تولید داخل است و از سویی چون یك اثر هنری محسوب می شود، دارای روح است و می تواند در نشاط و شادابی شهر نقش بسزایی ایفا كند.
منبع : مجله پرواز


همچنین مشاهده کنید