جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا
نیم نگاهی دوباره به «خانه ای در تاریکی»
بیشتر فیلمهایی که موفق بوده و تاثیر بسیاری روی مخاطب خود گذاشته اند، توانسته اند فیلمسازان خود را برای ساخت قسمتهای بعد یا حداقل ادامه کار در همان فضا و ژانر تشویق کنند ؛ اما در میان این فیلمسازان ، عده کمی توانسته اند قسمتهای بعد یا ژانر مورد نظر را با موفقیت ادامه دهند.
دو سال قبل سریالی از سیما پخش شد که توانست نظر مخاطبان را جلب و آنها را وادار کند پای گیرنده ها بنشینند و داستان سریال را پیگیری کنند.
سریال «پس از باران» با ساختاری منسجم ، شخصیت هایی مناسب و ارائه فضایی تاثیرگذار توانست یکی از سریال های بلندی باشد که اینچنین نظر مخاطب را به خود معطوف کند؛ اما هنوز این موفقیت از ذهن بینندگان محو نشده بود که سریال خانه ای در تاریکی ، تقریبا با همان تیم قبلی از سیما پخش شد.
گرچه فضا، ساختار و حتی زمان این سریال نیز شبیه سریال پیشین بود، اما توانست در مدت کوتاهی خود را از زیر سایه سریال پس از باران بیرون بکشد و شخصیت مستقلی را به بیننده ارائه کند.
این هنر سلطانی ، کارگردان این سریال است که توانست با همان شرایط سریال قبلی داستانی را در لوکیشن محدود و مدت زمانی طولانی بسازد که علاوه بر تاثیر بر تماشاگر، خود را به عنوان متخصص در خلق فضاهای معمایی در مکانی محدود معرفی کند.
همه وقایع و رویدادها قرار است در آن اتفاق افتد. بجز چند سکانس که نسبت به زمان طولانی سریال بسیار کم است ، صحنه های دیگر در این خانه به تصویر کشیده می شوند.
این خود، باعث می شود قدرت هرگونه مانور از کارگردان گرفته شود و او را محدود کند ؛ اما سلطانی با طراحی شخصیت های مناسب و متضاد توانسته وقایعی را در داستان قرار دهد که از یک طرف بیننده را ترغیب کند تا پایان روایت ، به انتظار نشسته و بی صبرانه سرانجام شخصیت ها را پیگیری کند و از طرف دیگر، فضایی کاملا متفاوت را با آنچه در سریال پس از باران شاهد بودیم در اینجا تماشا کنیم.
چنین شخصیت هایی این توان را دارند تا بتوانند هر لحظه مسیر داستان را عوض کند. شازده ، تاج الملوک ، ماه تابان و بهترین شخصیت سریال یعنی بازپرس با بازی فرهاد اصلانی ، شخصیت هایی هستند که می توانند داستان را در بالاترین سطح به پیش ببرند، حتی فریده سپاه منصور هم در نقش مادر بازپرس توانسته ، شخصیتی کاملا متفاوت و جذاب خلق کند که این خود نشان از تبحر کارگردان در هدایت بازیگران دارد.
اما با تمام نقاط مثبتی که این سریال دارد آنچه تا حدودی مخاطب را آزار می دهد فاصله زیاد بین وقایع داستان است که این شائبه را نزد بیننده تقویت می کند که قرار است صحنه هایی تنها به دلیل پر کردن زمان گنجانده شوند که گرچه تعداد این صحنه ها کم است ، اما می تواند به ریتم کلی و روند پیشروی داستان ضربه بزند.
این نکته در مقایسه با مدت زمان طولانی سریال که در تلویزیون ایران کم سابقه است می تواند قابل چشم پوشی باشد، اما در هر صورت برای آثار بعدی سلطانی و بهتر شدن چنین فضاهایی حتما باید مد نظر قرار گیرد.
دو سال قبل سریالی از سیما پخش شد که توانست نظر مخاطبان را جلب و آنها را وادار کند پای گیرنده ها بنشینند و داستان سریال را پیگیری کنند.
سریال «پس از باران» با ساختاری منسجم ، شخصیت هایی مناسب و ارائه فضایی تاثیرگذار توانست یکی از سریال های بلندی باشد که اینچنین نظر مخاطب را به خود معطوف کند؛ اما هنوز این موفقیت از ذهن بینندگان محو نشده بود که سریال خانه ای در تاریکی ، تقریبا با همان تیم قبلی از سیما پخش شد.
گرچه فضا، ساختار و حتی زمان این سریال نیز شبیه سریال پیشین بود، اما توانست در مدت کوتاهی خود را از زیر سایه سریال پس از باران بیرون بکشد و شخصیت مستقلی را به بیننده ارائه کند.
این هنر سلطانی ، کارگردان این سریال است که توانست با همان شرایط سریال قبلی داستانی را در لوکیشن محدود و مدت زمانی طولانی بسازد که علاوه بر تاثیر بر تماشاگر، خود را به عنوان متخصص در خلق فضاهای معمایی در مکانی محدود معرفی کند.
همه وقایع و رویدادها قرار است در آن اتفاق افتد. بجز چند سکانس که نسبت به زمان طولانی سریال بسیار کم است ، صحنه های دیگر در این خانه به تصویر کشیده می شوند.
این خود، باعث می شود قدرت هرگونه مانور از کارگردان گرفته شود و او را محدود کند ؛ اما سلطانی با طراحی شخصیت های مناسب و متضاد توانسته وقایعی را در داستان قرار دهد که از یک طرف بیننده را ترغیب کند تا پایان روایت ، به انتظار نشسته و بی صبرانه سرانجام شخصیت ها را پیگیری کند و از طرف دیگر، فضایی کاملا متفاوت را با آنچه در سریال پس از باران شاهد بودیم در اینجا تماشا کنیم.
چنین شخصیت هایی این توان را دارند تا بتوانند هر لحظه مسیر داستان را عوض کند. شازده ، تاج الملوک ، ماه تابان و بهترین شخصیت سریال یعنی بازپرس با بازی فرهاد اصلانی ، شخصیت هایی هستند که می توانند داستان را در بالاترین سطح به پیش ببرند، حتی فریده سپاه منصور هم در نقش مادر بازپرس توانسته ، شخصیتی کاملا متفاوت و جذاب خلق کند که این خود نشان از تبحر کارگردان در هدایت بازیگران دارد.
اما با تمام نقاط مثبتی که این سریال دارد آنچه تا حدودی مخاطب را آزار می دهد فاصله زیاد بین وقایع داستان است که این شائبه را نزد بیننده تقویت می کند که قرار است صحنه هایی تنها به دلیل پر کردن زمان گنجانده شوند که گرچه تعداد این صحنه ها کم است ، اما می تواند به ریتم کلی و روند پیشروی داستان ضربه بزند.
این نکته در مقایسه با مدت زمان طولانی سریال که در تلویزیون ایران کم سابقه است می تواند قابل چشم پوشی باشد، اما در هر صورت برای آثار بعدی سلطانی و بهتر شدن چنین فضاهایی حتما باید مد نظر قرار گیرد.
منبع : خبرگزاری دانشگاهی ایران
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
طالبان حجاب دولت توماج صالحی امام خمینی رئیسی رهبر انقلاب کارگران سریلانکا پاکستان مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم
کنکور تهران سازمان سنجش هواشناسی سیل آتش سوزی شهرداری تهران پلیس سلامت فراجا وزارت بهداشت قتل
قیمت خودرو خودرو سازمان هواشناسی دلار قیمت دلار بازار خودرو قیمت طلا بانک مرکزی ایران خودرو ارز مسکن قیمت سکه
ترانه علیدوستی تلویزیون گردشگری سینمای ایران مهران مدیری سحر دولتشاهی کتاب تئاتر موسیقی
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس
اسرائیل غزه رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه روسیه حماس چین اوکراین طوفان الاقصی اتحادیه اروپا ترکیه
فوتبال پرسپولیس سردار آزمون استقلال بارسلونا بازی باشگاه پرسپولیس باشگاه استقلال فوتسال تراکتور لیگ برتر انگلیس والیبال
همراه اول تیک تاک بنیاد ملی نخبگان فیلترینگ اپل ناسا وزیر ارتباطات نخبگان مایکروسافت
مالاریا کاهش وزن استرس پیری سلامت روان داروخانه