پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا
گمنام
سوار تاكسی شدم. در صندلی عقب، مرد نسبتاً جوانی پهلویم نشست. او از همان لحظات اول، مدام سرفه می كرد و امان مرا برید.
راننده هم ناراحت شد. هنوز به مقصد نرسیده بودیم كه ناگهان سرش روی شانه هایم افتاد. من دستپاچه شدم. راننده گفت: آقا! ببین در جیب هایش قرصی، دوایی، چیزی پیدا می كنی؟ من با اكراه دست در جیب بغلش كردم. قرص و دوایی نبود اما كارت ویزیتی را، در لای انگشتانم احساس كردم. آن را درآوردم. رویش نوشته بود: محسن... جانباز شیمیایی.
بیژن غفاری ساروی از ساری
راننده هم ناراحت شد. هنوز به مقصد نرسیده بودیم كه ناگهان سرش روی شانه هایم افتاد. من دستپاچه شدم. راننده گفت: آقا! ببین در جیب هایش قرصی، دوایی، چیزی پیدا می كنی؟ من با اكراه دست در جیب بغلش كردم. قرص و دوایی نبود اما كارت ویزیتی را، در لای انگشتانم احساس كردم. آن را درآوردم. رویش نوشته بود: محسن... جانباز شیمیایی.
بیژن غفاری ساروی از ساری
منبع : روزنامه کیهان
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران توماج صالحی سریلانکا کارگران حجاب رهبر انقلاب پاکستان دولت مجلس شورای اسلامی رئیسی سید ابراهیم رئیسی رئیس جمهور
کنکور هواشناسی سازمان سنجش تهران فضای مجازی اینترنت سیل شهرداری تهران پلیس سلامت فراجا قتل
قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار خودرو بازار خودرو دلار بانک مرکزی قیمت سکه ایران خودرو سایپا بورس ارز
تلویزیون سینمای ایران امیر تتلو ترانه علیدوستی کتاب سریال تئاتر شعر مهران مدیری
کنکور ۱۴۰۳ باتری
اسرائیل آمریکا روسیه رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه چین اوکراین اتحادیه اروپا ترکیه طوفان الاقصی
فوتبال استقلال لیگ برتر انگلیس فوتسال بازی تیم ملی فوتسال ایران تراکتور باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس پرسپولیس بارسلونا رئال مادرید
هوش مصنوعی همراه اول ناسا فیلترینگ اپل فناوری ایلان ماسک تبلیغات سامسونگ تیک تاک
سلامت روان فرونشست زمین استرس داروخانه پیری سرکه سیب دوش گرفتن