پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

حکایت عشق در یک نگاه


حکایت عشق در یک نگاه
● (نگاهی به فیلم جایی در دوردست)
«جایی در دور دست» در تلاش است تا عشقی بی‌بنیاد را كه در یك نگاه پدیدار شده را برای تماشاگر پررنگ جلوه داده و به آن پر و بال بدهد.
«كاظم معصومی»در دومین فیلم از تریلوژی خود كه پیرامون عشق ساخته است شیفته مفهوم عشقی است كه در فیلم او فراموش می‌شود. عشق در این فیلم در دو صورت انسانی و عشق به طبیعت به تصویر در آمده كه در بعد طبیعت آن با ارائه تصاویری از طبیعت بكر و نماهایی كه در آن سفیدی برف بر تمامی سیاهی‌ها غلبه می‌كند به زیبا‌ترین شكل گویا هستند.
فیلم سختی و خشونت پنهان در دستیابی به عشق را با زندگی در انبوهی از زیبایی‌های برف پیوند داده است و بار آن را بر شاخه نحیف درختان گذارده است. فیلم استعاره‌ای از زندگی طبیعی با ساختارهای واقعی بنا می‌كند تا تماشاگر را در زیبایی و سختی آن شریك كند.نماهایی چون گذر از راه‌های برفی به خصوص نمای پایانی فیلم عظمت این طبیعت را القاء می‌كند.
«جایی در دور دست» به رغم تلاشی كه در نمایش عشقی پاك و آرمانی دارد، عشقی مثله شده و پاره پاره را عرضه می‌كند كه در تنگنای تلاش برای زندگی و ادامه حیات فراموش می‌شود. فیلم داستان عشق بی‌بنیاد و بی‌ریشه‌ای است كه در یك نگاه برای تماشاگر تعریف می‌شود و فقط به همین دلیل ساده اما نه مبرهن بسنده می‌كند.
فیلم بیش از آنكه در پی حفظ یك عشق باشد در كنه خود نیازمند نوعی حیات و هراس حفظ آن است.
«معصومی» برای اولین بار تجربه تبدیل یك عشق را به جنجالی انسانی دارد كه در حد تهدیدها و تجاوزها باقی می‌ماند. جمال كه نقش عاشق سرسپرده‌ای را بازی می‌كند بیش از آنكه برای تماشاگر نمادی از یك اسب سوار از آسمان رسیده باشد، شكلی از ناپختگی و بزدلی را به نمایش می‌گذارد.او كه بیش از نیمی از بار عشق را به دوش دارد از حفظ زندگی خود ناتوان است و ناخواسته وارد بازی می‌شود كه شاید در میانه راه از پا گذاردن به آن پشیمان است. فیلم به گونه‌ای دایره‌وار از این درگیری ناخواسته آغاز می‌شود و به آن باز می‌گردد.این عشق در میانه راه فراموش می‌شود و موتورش رو به خاموشی سوق پیدا می‌كند.
شاید سردفتردار فیلم بیش از همه جمال را شناخته است كه پسرك توان تامین زندگی خود را ندارد چه برسد به اینكه پایش به قاچاق چوب باز شود و جا نزند.فیلم به بزرگ نمایی عشق و مسئولیتی می‌پردازد كه از حد توان قهرمانش فراتر است و تا آخر ماجرا نیز آن را پیدا نمی‌كند.
مشخص نیست چرا همه آدم‌های فیلم به این جوانك ساده دل انگ قدرت و جربزه می‌زنند.فارغ از این پرداختن به عشقی چنین در روزگار ما شاید بیش از آن كه دردی دوا كند، موجب ملال است.اگر معصومی داستان عشق را از محوریت به حاشیه می‌راند شاید به عشق رنگ و بویی واقعی‌تر می‌داد و شاید تمام آن درخت‌ها و طبیعت كه بی‌عشق بر زمین می‌افتادند كمی دل مخاطب را می‌سوزاند.
«جایی در دور دست» حكایت عشق «جمال» شاگرد عاقدی است كه در یك مجلس عقد با نگاهی عاشق «نیالا» دختر لال «گت آقا» در یك روستای حاشیه جنگل شده است.

نویسنده : آزاده كریمی
منبع : سایت خبری ـ تحلیلی سینمای ما


همچنین مشاهده کنید