شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

غذا حاضر است


غذا حاضر است
من هر روز می روم رستوران
هر ظهر می روم.هر شب.
من همیشه می روم به رستوران »غذا حاضر است«نگهبان غذا حاضر است خم می شود ومی گوید خوش آمدید.آشپزها ودیگر خدمه هم از آن پشت ها کمر، سر، گردن، چشم و ابرو خم می کنند ....یعنی که ما هم در خدمتیم !
قاشق، چنگال، دستمال کاغذی، فلفل و نمک پاش هم می گویند نوش جان کنید.حالا دیگه من خیلی محترم می شوم .من دستمال آویزان می کنم به یقه قشنگ و تماما انگلیسی ام !!من خط به خط منوی روی میز را از بر هستم ! منو به دو زبان فرانسه و انگلیسی نوشته شده!غذاها نوشیدنی های گرم و سرد ...... اما چقدر انتخاب کردن سخته!من همیشه مشکل دارم با این همه اسم.۵ دقیقه می گذرد انتخاب کرده ام .این قدرها هم که سخت می گیرم، سخت نیست.این بار برای این که تکراری نباشه از لیسیدنی ها شروع می کنم !!
»گارسون لطفا یک پارچ آب«
آخر بعد از لیسیدنی ها ؛فقط آب می چسبد.
»بفرمایید این هم آب خنک.سفارش دیگری ندارید؟ «
»فعلا ....نه! «وبند کفش هایم را باز می کنم .
پایم رامی کشم بیرون
جورابم را در می آورم
اول از شست پایم شروع می کنم .
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید