پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

۱۳ بهمن: در شهر چه گذشت؟!


۱۳ بهمن: در شهر چه گذشت؟!
این روز‌ها همزمان با آغاز جشنواره فیلم فجر بازار سینما‌ها هم حسابی داغ شده و امسال نیز همانند رسم معمول خرید بلیت‌‌های جشنواره برای مردم عادی مانند گذشتن از هفت‌خوان رستم است
و وقت زیادی از آنها را می‌گیرد. این در حالی است که باز هم شاهد ایجاد بازار سیاه فروش بلیت در مقابل برخی از سینما‌ها هستیم که نقض آشکار حقوق تماشاگران است. با توجه به اینکه این مشکل هر سال تکرار می‌شود، خوب است اقدامات جدی‌تری در مقابله با این افراد صورت گیرد.
به عنوان مثال می‌توان فضای بیرونی سینما‌ها را تحت نظر قرار داد و در صورت مشاهده مواردی از این دست با آن برخورد کرد. البته محدودیت فروش بلیت در تعداد زیاد یکی از راهکارهایی است که معمولا در سینما‌ها به منظور جلوگیری از به راه افتادن بازار سیاه انجام می‌شود.
اما این عمل برخی از خانواده‌های پرجمعیت را دچار مشکل می‌کند. از سوی دیگر، افراد سودجو نیز با فرستادن چند نفر در صف، این روش محدودکننده را دور می‌زنند.
● شفاف‌سازی در دریافت شارژ
به دنبال گسترش آپارتمان نشینی، قواعد ویژه این نوع زندگی هم دامنگیر شهروندان شده و پیروی از آنها بهترین راه برای برقراری آرامش و نظم در ساختمان‌هاست. این در حالی است که گاهی ارائه نشدن اطلاعات کافی می تواند به زمینه‌ای برای مشاجره آپارتمان‌نشین‌ها با یکدیگر تبدیل شود.
به عنوان مثال یکی از وظایف مدیر ساختمان دریافت هزینه شارژ ساختمان است که بسته به تعداد واحد‌ها و امکانات موجود در ساختمان در نقاط مختلف شهر متغیر است.
رسم معمول هم بر این است که مدیر ساختمان ریز هزینه‌ها را از طریق تابلوی اعلانات به اطلاع ساکنان می‌رساند. اما گاهی کافی نبودن اطلاعات یا از قلم افتادن برخی هزینه‌ها در مقابل دریافت هزینه شارژ بیشتر موجب اختلاف بین ساکنان آپارتمان می‌شود.
این در حالی است که مدیر ساختمان‌با شفاف‌سازی در این مورد، می‌تواند از بروز مشکلات بعدی و ایجاد شک و تردید در بین اعضای ساختمان جلوگیری کند.
● آنها گورستان ندارند
شاید در زمانه‌ای که برخی می‌گویند « این روز‌ها آدم‌ها نیز ساعت‌ها کنار جاده افتاده و کسی برای بردن آنها نمی‌آید» بحث از لاشه خودرو‌هایی که گورستان ندارند کمی مشکل باشد.
اما همه ما می‌دانیم که نظرات این برخی‌ها زیاد هم بوی واقعیت نمی‌دهد و نه‌تنها این روز‌ها هیچ جنازه‌ای کنار خیابان نمی‌ماند، بلکه مرکب‌های آهنی اسقاطی و از رده خارج نیز پیش از بازیافت جا و مکانی دارند که برای آنها در نظر گرفته شده است.
البته بردن آنها کمی دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. اما بحث ما بر سر همین دیر و زود است که گاهی بخش دیر آن شامل چندین و چند سال می‌شود. باقی ماندن خودرو‌های اسقاطی در کوچه و خیابان‌های شهر، منظره بدی به شهر داده و گاهی اوقات در هوای سرد پناهگاه خطرناکی برای کارتن‌خواب‌ها می‌شود.
اما این تمام ماجرا نیست. هر روز چند ده نفر راننده‌ در جست‌وجوی جای پارک از کنار این جسد‌های آهنی می‌گذرند و به جایی که آنها اشغال کرده‌اند نگاه‌های توام با حسرتی می‌کنند. اگرچه تعداد این خودرو‌ها در بحث کمبود پارکینگ چیز دندانگیری نیست اما اشغالگری آنها فرهنگ استفاده بهینه از جای پارک خودرو را کمی کمرنگ می‌کند.
● کلنگ پر سر و صدا
در یک بعد از ظهر آرام یا ساعاتی پس از غروب آفتاب، هیچ چیز بدتر از صدای سبزی‌فروش و سمسار محل نیست مگر صدای کمپرسور حفاری.
این کلنگ‌های پرسر و صدای کارگران سازمان‌ها و اداره‌های آب و برق گاهی همزمان با کف کوچه و خیابان، اعصاب شهروندان را هم هدف گرفته و شلیک‌های مسلسل‌وار آنها باعث می‌شود ستون‌های دستگاه سنجش آلودگی صوتی خیالی سر محل سر به آسمان گذارد. خوب است برای این کلنگ‌های پرسر و صدا نیز ساعت کاری معقولی تعیین شود.
منبع : همشهری آنلاین


همچنین مشاهده کنید