پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا
یک تکه پیتزا پر از حسرت
پیرزن بیچاره تنها در صندلی پارک با چشمان پر اشک به ته مانده پیتزای زوجی نگاه می کرد که چند لحظه ای بود، رفته بودند. حس می کرد هیچ کس نمی فهمد که گرسنه است. با خودش درشیش وبش بود که برود سمت صندلی و کلک ته مانده پیتزا را بکند اما تا به خودش آمد، دید که از او گرسنه تر پسرکی بود که با ترازویی در دست به سمت ته مانده پیتزا رفت و دخل آن را آورد. پیرزن بیچاره حالا باید تا شب صبر کند تا شاید خدا روزیش را جای دیگر حواله کند.
نویسنده : سحر ناصربخت
منبع : روزنامه مردمسالاری
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
ایران توماج صالحی امام خمینی سریلانکا حجاب دولت پاکستان کارگران رهبر انقلاب مجلس شورای اسلامی رئیسی سید ابراهیم رئیسی
کنکور هواشناسی سیل تهران اینترنت زنان شهرداری تهران پلیس سلامت فراجا قتل قوه قضاییه
قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار خودرو دلار بازار خودرو بانک مرکزی قیمت سکه ارز ایران خودرو سایپا بورس
تلویزیون سحر دولتشاهی سینمای ایران سریال مهران مدیری ترانه علیدوستی کتاب تئاتر شعر سینما رادیو
کنکور ۱۴۰۳
اسرائیل غزه آمریکا رژیم صهیونیستی فلسطین روسیه جنگ غزه چین اوکراین اتحادیه اروپا طوفان الاقصی ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال فوتسال بازی تیم ملی فوتسال ایران باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس تراکتور بارسلونا رئال مادرید والیبال
هوش مصنوعی همراه اول ناسا مریخ اپل فیلترینگ فناوری تبلیغات ایلان ماسک سامسونگ
سلامت روان فرونشست زمین استرس داروخانه پیری سرکه سیب دوش گرفتن