شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

زیبایی و زشتی


زیبایی و زشتی
روزی «زیبایی» و «زشتی» در ساحل دریا به هم رسیدند و هر یک از دیگری پرسید: «می توانی شنا کنی؟» سپس هر دو لباسهایشان را کندند و خود را در امواج دریا رها کردند. اندکی بعد «زشتی» از آب بیرون آمد و جامه «زیبایی» را به تن کرد و به راهش ادامه داد. «زیبایی» نیز به ساحل بازگشت و لباسهایش را نیافت و از اینکه برهنه بود شرمگین شد پس ناگزیر جامه «زشتی» را در بر کرد و به راه افتاد.
از آن روز تاکنون مردان و زنان هرگاه به هم می رسند در شناخت یکدیگر دچار اشتباه می شوند. البته هنوز هم کسانی هستند که وقتی به چهره «زیبایی» خیره می شوند بر خلاف لباسی که بر تن دارد او را می شناسند و هرگاه به چهره «زشتی» می نگرند او را تشخیص می دهند و لباس زیبایش آنها را دچار اشتباه نمی کند.

نوشته ای از جبران خلیل جبران از، کتاب سرگشته، انتشارات نیک فرجام
تهیه و تنظیم: وحید بلندی روشن ۱۷ ساله از تهران
(عضو تیم ادبی هنری مدرسه)
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید