جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

زندگی بازی است


زندگی بازی است
گاهی ما ناخودآگاه از قدرت تجسم خلاق علیه خود استفاده می کنیم. در یکی از کتاب هایم به نام «قدرت هدیه خداوند به انسان» که گزیده ای از الهامات و تفکرات خانم فلورانس اسکادل شین می باشد داستان دو زن چاپ شده که همانند بسیاری از ما ناخودآگاه از قدرت درونی خود در جهت منفی استفاده کرده اند.
۱) زنی با مردی ازدواج کرده بود و هر شب باید با او به میهمانی می رفت. زن که از این مهمانی ها به تنگ آمده بود، هر شب بی صبرانه آرزو می کرد که ای کاش می توانست در خانه بماند و کتاب بخواند. این آرزو چنان نیرومند بود که برآورده شد همسرش در پی زن دیگر رفت و در نتیجه زن مجال یافت در خانه بماند و کتاب بخواند ولی حمایت شوهرش را از دست داد. در زندگی، هیچ رویداد دعوت نشده ای به سراغ تان نمی آید. آدمی فقط آنچه را که می دهد باز می ستاند.
بازی زندگی بازی بوم رنگهاست و پندار کردار و گفتار انسان ، دیر یا زود با دقتی حیرت انگیز به خود باز می گردد .
۲) زنی را می شناسم که در کودکی همیشه «وانمود» می کرد که بیوه است. سراپا سیاه می پوشید و تور بلند سیاه برسر می نهاد. اطرافیانش تصور می کردند که دخترک بسیار باهوش و با نمک است تا این که کودک بزرگ شد وبا مردی عروسی کرد که از جان و دل دوستش می داشت. اما چندی نگذشت که شوهرش مرد و زن سالیان سال، لباس سیاه به تن کرد و تور سیاه بر سرگذاشت. آدمی همواره در درون، همان را درو می کند که در دنیای اندیشه خود کاشته است.
تحلیل را قیچی ذهن خوانده اند. این قیچی شبانه روز در حال بریدن تصاویر است. آدمی در ذهن خود، تصاویری می بیند ودیر یا زود در دنیای بیرون با آفریده های ذهنش رویارو می شود.
«از کتاب قدرت، هدیه خداوند به انسان»
منبع : روزنامه مردم‌سالاری


همچنین مشاهده کنید