شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

مریخی‌ها و ونوسی‌ها


برتری طلبی و رقابت نه تنها وجه تاریخی و روند زمانی دارد بلكه از نخستین روزهای حیات با ترشح غدد مربوط به زنان و مردان شكل می گیرد. هورمون تستوسترون در مردان تمایل اصلی به كسب قدرت، مقام و در واقع برتری طلبی را پایه گذاری می كند و ترشح هورمون زنانه به مقدار زیاد زنان را به ازدواج زودرس، كار اجتماعی و داشتن فرزند ترغیب می كند. شاید تركیبات زیاد شیمیایی در دوران بلوغ در زنان احساس ارتباط و همكاری را افزایش می دهد و به همین دلیل استروژن با رفتارهای تغذیه كردن و پرورش دادن فرزندان مرتبط است. وكلای ستیزه جو، ورزشكاران و هنرپیشه های مرد و كسانی كه بازی های كامپیوتری رقابتی یا شطرنج می كنند و در واقع مردان به مقدار زیادی تستوسترون در خون آنها دیده می شود. ترشح زیاد این هورمون در زنان باعث تصاحب مشاغل تخصصی، فنی و مدیریتی می شود.
براساس تحقیقات جانت لور پسران در گروه های بزرگ تر، نامتجانس تر و دختران در خانواده مشاركت می كنند.پسران به بازی های پرجمعیت و توام با رقابت و مبارزه علاقه دارند و دختران به بازی های آرامی مثل
طناب زنی.دختران كمتر به بازی هایی روی می آورند كه مبتنی بر برنده شدن یكی و بازنده شدن دیگر باشد، در نتیجه به بازی می پردازند كه نیاز به سایرین و حقوق برابر در آن رعایت شود. در روند بازی پیشنهاداتی می دهند و طرف مقابل را با گفت وگو به كاری كه راغب هستند رهنمون می شوند و در صورت بروز اختلاف شرایط بازی را تغییر داده و استثنا قائل می شوند.
رفتارهای آموخته شده در فرآیند جامعه پذیری در نحوه مدیریت و تصمیم گیری پسران و دختران موثر است. سن، طبقه اجتماعی، ثروت، منزلت و سنت فرهنگی آموزش داده شده تعیین كننده شناخت و تفاوت در برداشت افراد از جامعه است و بر این اساس دانشمندان معتقدند كه تفاوت رفتاری در اجتماع از تفاوت در آموزش سنین كودكی ناشی می شود. طوری كه پسران برای رقابت، برقراری ارتباط براساس سلسله مراتب و دختران به سوی یافتن همكاری و ارتباط با دیگران هستند و این یادگیری طی سالیان به طرز نامحسوسی در نقش افراد تاثیر می گذارد. همچنین پسران مهارت های رقابت سالم، سازماندهی كردن و استقلال را یاد می گیرند.
در نهایت دختران به دلیل درستكاری، مطیع بودن، تواضع و احترام گذاشتن مورد تمجید قرار می گیرند و اگر در حین كار دستور دهند، انسان های مستبد و جاه طلبی به نظر می آیند. در نهایت دختران و پسران از كودكی از طریق بازی، قوانین والدین، معلمان و مدرسه، برقراری ارتباطات اجتماعی و نوع برخورد افراد جامعه ریزترین تفاوت های وابسته به جنسیت را می آموزند.
• روند تاریخی ورود زنان به اجتماع
دورانی كه زنان مقام سروری در اجتماع داشتند و یا آنچه به مادرشاهی معروف بوده است دوره طولانی از عصر حجر تا آهن است. این امر تا عصر یكجانشینی- كشاورزی- ادامه داشته است. زنان از لحاظ اقتصادی و اجتماعی صاحب قدرت بودند. از زمانی كه مردان متوجه تقسیم كار و مالكیت خصوصی بر ابزار و وسایل تولید می شدند كم كم قدرت زنان رو به افول نهاد، حتی در مورد انسان بودن زنان ایجاد شبهه شد.
با وقوع انقلاب صنعتی زنان به كارهای اجتماعی درآمدزا روی آوردند هر چند طی جنگ جهانی اول و دوم شاهد بازیافتن نقش زنان در جامعه آن هم براساس فشار بازار كار بر روی سطح دستمزد و بهبود شرایط كار هستیم. اما در روند توطئه در خانه نشین كردن زنان بعد از جنگ نه پدرسالاری بلكه سنت هنجاری محیط كار در حال تكوین بود.
به هر حال از قرن ۱۴ به بعد اعتبار زن سقوط كرد. حتی در فرانسه قانونگذاران قانون فرانك ها را تصویب كردند كه زنان حق دارا بودن املاك انحصاری را نداشتند. وضوح شرایط آن عصر در همخونی صحبت سقراط است كه گفت: «مردان، سیاست و زنان، كار در منزل.» با این مقدمه در فرآیند ذهنیت تاریخی هنگام ورود زنان به محیط كار براساس نحوه تربیت و آموزش به ویژگی های مردان و زنان در محیط كار می پردازند.
•نگرش زنان و مردان به قدرت
رسیدن به قدرت هم برای زنان و هم برای مردان لذت بخش است. اما نوع قدرت و توانایی رسیدن به آن متفاوت است. قدرت برای زنان شبكه ای ارتباطی با دیگران است. آنان شرایط حمایت گرانه، همكاری و هماهنگی را می پذیرند. این زنان باهوش و فراست، خود را به مراتب بالای قدرت می رسانند ولی اندكی از آنان قدرت را به خاطر قدرت می خواهند.
تلاش بی امان مردان برای كسب قدرت و پاسخ دادن به آن در جوامع سنتی بر سلسله مراتب تا حد زیادی تحت تاثیر هورمون تستوسترون است ولی در زنان شواهد علمی زیادی در دسترس نیست. قدرت برای مردان همان رسمی بودن و شأن اجتماعی بالا است. موقعیت های زیادی را فدای كسب پول، مقام و احترام اجتماعی می كنند و دنیای رقابت با دیگران و بیرون كردن رقبا از میدان بر آنان لذت بخش تر از زنان است.
با توجه به نكاتی كه در رابطه با نگرش زنان و مردان نسبت به قدرت ذكر شد باید اذعان كرد كه جدای از ۲۰درصد شخصیت هر فرد كه دارای خصلت جنس مخالف است، قسمت اعظم روحیات فرد مربوط به زنانگی و مردانگی او است. بدین ترتیب دو عالم كنار هم قرار می گیرند: یكی عالم خارجی و اجتماعی و مردانه كه در آن قدرت حكومت می كند و دیگری عالم داخلی، خانگی و زنانه كه در آن خدمت حاكم است. حتی وقتی «لنین» معتقد به بیرون كشیدن زنان از آشپزخانه بود تا آزادی تضمین شود در واقع در پی برداشتن موانع در راه ترقی مردان بود نه مشاركت دادن زنان در امور بزرگ.
• شیوه مدیریت
امروزه سیستم هرمی در مدیریت جای خود را به مدیریت شبكه ای و اقتضایی و... داده است، تفاوت در روال كاری نقش زنان و امكان دستیابی به موقعیت های بالاتر را ایجاب می كند. مدیریت غیرمتمركز، نظام امنیتی دستور و نظارت دنیای مردانه در هم ریخته است. یك دنیای تارعنكبوتی و شبكه ای و خودمختار، محصول تحول در نظام مدیریت سنتی است.
لازمه مدیریت اثربخش، برخوردار بودن از مدیریتی مردانه است كه با نرینگی مرتبط است اما عوامل دیگر در حیطه كاری براساس نیازهای جهانی به وقوع پیوسته است كه با جنسیت ارتباط ندارد.
جنس زن در مدیریت رفتار، خودمحوری را در زیردستان ایجاد می كند. اما پذیرش مدیریت مردان یعنی قبول نظرات یك نفر ارشد، وضع قوانین در حفظ موقعیت و تاكید بر نظم، رعایت آن و در نتیجه ترجیح مدیریت كارمحور در دنیای مدیریت است. در واقع زنان و مردان بازیگران كلیشه ای نقش هایی هستند كه از آنها مورد پذیرش است. این نقش ها به جنسیت آنها ربط زیادی ندارد بلكه در كشاكش رشد و چگونگی آموزش شكل می گیرد. این امر در نگرش افراد آنقدر عمیق شده است كه مردان و زنان موفق در مدیریت مشخصات اعتماد به نفس، قاطعیت در رهبری، رقابت، كارآمدی، جسارت و مسئولیت پذیری و به طور كلی خصوصیات مردانه را در دنیای كار ترجیح می دهند. اما براساس مطالعات خانم بروكس، زنانی كه در رده های بالای مشاغل كشوری قرار گرفته اند فقط ۳/۱ درصد دارای خصوصیات مردانه بودند و بقیه خصوصیات كاملاً زنانه دارند. تنها زنان باید بدانند كه چه موقع دنده عوض كنند و تغییر وضعیت بدهند و این امر اعتقاد به اینكه تصور از جنسیت نقش بیشتری از خود جنسیت دارد را تصدیق می كند.
همان قدر كه اگر مردان لطافت بیشتری داشته باشند، غیرجسور و بی شهامت نامیده می شوند، وقتی زنان جسارت نشان می دهند نق نقو و سمج تلقی می گردند. این امر انعطاف در استفاده از مدیریت «زنانه _ مردانه» در كسب موفقیت را ضروری می سازد.
سبك مدیریتی زنان بر پایه مشاركت، ارتباط با دوستان، مشورت و همكاری، در اختیار قرار دادن اطلاعات، تحسین دیگران و ارزشمند جلوه دادن رفتار آنان است. تقاضای پیشنهاد به جای امر و نهی كردن یكی از خصوصیات اصلی مدیریت آنان است. زنان نسبت به مردان احساس تعهد بیشتر و ارتباط برد- برد در محیط كار و سهیم كردن دیگران در تصمیم گیری را رعایت می كنند.
شیوه مدیریت مردان مبتنی بر برد- باخت است. بهترین راه انگیزه دادن به كارمندان از نظر آنان كمتر از حد نگه داشتن و ایجاد رقابت دائمی است. به همین دلیل مردان در دادن اطلاعات تعلل می كنند و بر حقوق و مزایا، شكل فیزیكی كار، مقام و سهامداران توجه می كنند. مردان بیشتر از زنان با دیگران و به خصوص با مدیران ارشد خود، افراد خارج سازمانی یا واحدهای دیگر سازمان ارتباط برقرار می كنند. البته مهمترین مشكل زنان برای تصدی مشاغل بالا یعنی اجتناب از واگذاری پست به دلیل عدم اطمینان در موفق بودن و ارجح دانستن مردان در هنگام بروز شایعات ارتباطی كمك شایانی در ابقای مردان است. مردان برای این امر دلایل از بین رفتن بنیان خانواده یا رها شدن فرزندان، تغییر نگرش و رشد فكری همسران خود را عنوان می كنند.
به هر حال زنان باید بدانند به دلیل اینكه شنوندگان بهتری نسبت به مردان هستند می توانند با جمع آوری اطلاعات به توسعه روابط شبكه ای و ارتباطی، مهارت هایی برای تصمیم گیری بهتر بیاموزند؛ هر چند آنها ترجیح می دهند با همتایان خود یك ارتباط رودررو داشته باشند و این امر بیشترین وقت زنان را می گیرد.
با این وجود درصد بسیار كمی از زنان وارد حیطه مدیران رده بالای شركت های تجاری می شوند و تبعیض های شغلی یكی از مهم ترین موانع است. شاید به میزانی كه ترشح هورمون مردانه آنها را به سمت ترقی حرفه ای می كشاند، نقش هورمون زنانه باعث ارجحیت پرورش فرزندان و زندگی بهتر در مقابل ترقی شغلی می شود و این پیروی زنان از قانون مشتركی به نام تعادل بین كار و زندگی است.
•نتیجه
بنابر شواهد ذكر شده تنها راه توسعه ملی و جهانی گام برداشتن در جهت حذف سدهای جنسیتی در جامعه است. گام هایی كه برخوردهای كلیشه ای زنانه- مردانه شكل گرفته طی قرون متمادی را چنان خواهد شكست كه هر فرد اول به دلیل انسان بودن مورد احترام باشد و دوم با شناخت نسبت به جنس مقابل در موقعیت های متفاوت محیط كار، اجتماع و خانواده، خودش باشد.
به خاطر داشته باشید كه موفق ترین افراد چه زن و چه مرد دارای خصوصیات زنانه- مردانه در موقعیت های متفاوت بوده اند. اما اكنون زمان تغییر نگرش جنسیتی فرا رسیده است. برای دیدن چیزها فقط یك راه وجود ندارد بلكه باید كل هر چیز را دید، به قول خانم زیگلو «ما به سكوت آنهایی كه در جامعه بی صدا زندگی می كنند توجه خواهیم كرد.»

فاطمه نعمتی سارخانلو
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید