پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

قله زیر پای توست


قله زیر پای توست
یک زره محکم از جنس اراده، با آستر مقاومت تنت می‌کنی و یک سپر از شجاعت و ایثار هم به دست می‌گیری و با توشه‌ای از یقین و تیر و کمانی که فقط هدف را نشانه می‌گیرد، رهسپار می‌شوی...
از قبل به خودت نهیب می‌زنی که این راه مملو از پستی و بلندی و آکنده از فراز و فرودهاست. با خودت زمزمه می‌کنی که، از هیچ یک نه بسیار مسرور و نه بسیار بیم‌ناک شوی چرا که معتقدی: ازدیاد فرح، موجب غرور کاذب و فزونی یاس باعث چشیدن طعم تلخ شکست است. نقشه را به نظاره می‌گیری، گر چه نقصان علمت، نیاز به یک راه بلد را گوشزد می‌کند، ولی حس گرم صعود زیر پوستت جریان دوانده و می‌خواهی برای رسیدن به این عروج، از استقامت و تلاش خودت مایه بگذاری.
راه افتاده‌ای، به دو راهی می‌رسی نمی‌ترسی؛ مواجهه با دو راهی را از قبل به خودت هشدار داده‌ای. نمی‌ترسی؛ چون تو آماده‌ای! و میدان جنگ؛ گرز و سپر نمی‌خواهد. دفاعت همه با نیروی باطن است. هرچه هست همه صلح و بزم است و اگر این‌گونه نیست با یک عینک بزرگ خوش‌بینی این گونه خواهی نگریست و بعد از اندکی گذشت زمان این داستان رنگ واقعیت به خود می‌گیرد. مصایب مسیر را به جان خریدی؛ آسیب می‌بینی، می‌افتی ولی خیلی سریع به پا می‌خیزی پیچ و تابی به جسم و صفایی به روان می‌دهی. باکی نیست، این جراحت احتمالی برایت شیرین است.
تو به صعود فکر می‌کنی و از هم‌اکنون ژست پس از پیروزی را تمرین می‌کنی، چرا که موفقیت پیش روی تو است. زره ‌اراده با بدنت خویشاوند شده، توشه ایمان و یقینت برای مدت مدیدی کفاف می‌دهد و کوله‌باری از تجربه به عنوان ره‌آورد خواهی داشت. لبخند می‌زنی، با گام‌های آهسته اما مداوم، خیز بر می‌داری و با اندیشه بخشش سهم هریک از دوستانت قله را زیر پای خود احساس می‌کنی. تو به مقصد رسیده‌ای، با زره اراده و آستر مقاومت و توشه یقین!

هاله گلشنی
منبع : روزنامه سلامت


همچنین مشاهده کنید