پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

خیلی خجالت می کشم


خیلی خجالت می کشم
وای سرم. همه دنیا دارد دور سرم می چرخد. انگار سوار یک چرخ و فلک بزرگ شده ام. همه اش تقصیر این پسر بی نظم و شلوغ کار است. از بس من را به این ور و آن ور اتاقش پرت کرده، حالم دارد به هم می خورد.
راستش الان چند روز، نه چند هفته است که حالم خوب نیست.
حتما می گویید چرا پیش دکتر نمی روم؟ دکتر کجا بود من فقط یک دفتر مشق چهل برگم. کجای دنیا دیده اید که یک دفتر مشق برود دکتر؟ توی این دو سه هفته«ننه کتاب» برایم یک عالمه جوشانده درست کرده. اما فایده ای نداشته. راستش مشکل من که یکی دو تا نیست. همه برگه هایم کثیف و خط خطی شده. روی بعضی از ورقه هایم آب انار و چایی و خورشت ریخته. چند تا از برگه هایم هم حسابی تکه پاره شده و هیچ چسبی نمی تواند آن ها را به هم بچسباند. برای همین است که حالم این قدر بد است. این پسر بی نظم اصلا به فکر من نیست. انگار من اصلا دفتر مشق او نیستم. بعضی وقت ها توی دعوا با خواهرش من را مثل نیزه به این ور و آن ور پرت می کند.
وقتی هم میوه یا خوراکی می خورد از برگه هایم به جای پیش دستی استفاده می کند. تازه از همه بدتر وقتی بیکار است برگه هایم را جدا می کند و موشک درست می کند. من یک دفتر چهل برگم اما از دست او حالا فقط پانزده تا برگه دارم. چند جای صورتم هم کبود و زخمی است، چون بعضی وقت ها از من به جای مگس کش استفاده می کند و صورتم را روی در و دیوار می کوبد. فکرش را بکنید اگر خود شما را یک نفر با صورت، محکم به دیوار بکوبد، چه حال و روزی پیدا می کنید. راستش دیگر از قیافه ام خجالت می کشم و هر جا می روم خودم را قایم می کنم تا دفترهای دیگر من را نبینند.واقعا هم خیلی خجالت آور است که یک دفتر مشق این جوری باشد. چند روز پیش خانم معلم توی مدرسه وقتی من را دید، یک صفر کله گنده به پسر داد. همه دفترهای دیگر کلاس دلشان برای من سوخت و ناراحت شدند. خود من هم خیلی ناراحت شدم. یادش به خیر آن زمان ها تمیز و مرتب بودم و حتی یک دانه از برگه هایم خط خطی و کثیف نبود. اما حالا چی! کاش مثل اولم می شدم!
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید