جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

ترانه صادقیان


ترانه صادقیان
▪ متولد ۱۳۳۵ تهران
نقاشی را در هنرستان هنرهای زیبای بهزاد تهران در سال ۱۳۵۱ شروع کرد. در دانشکده هنرهای تزینی تحصیل در نقاشی را ادامه دارم. در دانشگاه ازاد و الزهرا و کلاسهای خصوصی نقاشی و طراحی تدریس کرده‌ام.
از نمایشگاه هایی که بیشتر دوست داشته‌ام یکی نمایشگاهی در گالری انرند با نام صندوق که در حدود ۵۰۰ اثر را در گالری جا داده بودم و دیگر نمایشگاهی در گالری الهه با نام نقاشی در نقاشی که در آن با هنرمندان نقال آشنا شدم و کسانی که شاهنامه را دوست دارند و درباره آن تحقیق می‌کنند، نمایشگاهی گروهی در گالری لاله سال ۸۱ داشته با هانیبال الخاص ناصر محمدی، سیروس آقاخانی و رضا هدایت که کارگاهی بود در پنج روز در حضور تماشاگران موضوعهای شاهنام را کار می‌کردیم که چیزهای بسیاری به من یاد داد. و از آن به بعد شاهنامه از موضوع‌های اصلی کار من شد.
نمایشگاهی هم که به کویت بردیم با هانیبال الخاص هادی ضیا الدین و ناصر محمد برایم بسیار درسهای زیاد داشت. همچنین نمایشگاه کارگاهی دیگری که در آن ۳ تابلوی بزرگ تقریباً ۵ متر در ۲ متر را به اتفاق هانیبال الخاص و ناصر محمدی و شاگردانمان در نگارخانه شهر با کمک سیروس آقاخانی اجرا کردیم نمایشگاه پربار و زیبایی بود.
نمایشگاهی در ساری به همت آقای محسن‌پور موسیقدان توانا و نابینا بر پا کردیم. به اتفاق هانیبال الخاص احمد وکیلی، نیلوفر قادری‌نژاد که از بهترین نمایشگاههای گروهی ما بوده.
ما دنباله چه کسی هستیم؟ چه‌گونه تکامل پیدا می‌کنیم؟پدر و اجداد هنری مادر این زمینه‌ها کیستند؟بعد جای این‌ها را در تاریخ خود خالی می‌بینیم به خود می‌گوییم پس وظیفه و کار ما این‌است که این تاریخ و این دوره‌ها را خود بسازیم. در این قضیه هم همیشه به تضادهایی برخورد کرده‌ایم. چون آن دوره‌ها و آن شاهکارها جایی در تاریخ اروپا قاب شده‌اند و متعلق به گذشته سرزمینی دیگر هستند. لاجرم به خود می‌گوییم نه ما هیچ وقت نمی‌توانیم در نقاشی به پای اروپاییان و آمریکاییان ( که معلوم نیست تاریخ هنر آن‌ها کجا بوده) برسیم و حس می‌کنیم کلیدمان گم شده. من فکر می‌کنم آن کلید گم شده در بخش‌هایی از ادبیات ماست که شگفت انگیز است و پر راز و حکمت و پر تصویر است. اینجاست که ما آن تاریخ را پیدا می‌کنیم تاریخ هنر جایی که در آن زیسته‌ایم و نظم ویژه‌ای که را که از آن خود ما است،می‌توانیم لمس کنیم و جای خالی تصاویر گفته شده را ببینیم. چه خوشبخت بوده ایم ما نقاشان که این همه جای کار برای ما مانده است. و شاهنامه یکی از مهمترین بخش‌های ادبیات ما است. اما اهمیت شاهنامه برای من مرعوب کننده نبود. آنچنان بوده که من توانسته‌ام با آن زندگی کنم و در هر بیت و صفحه‌اش تصویری پیدا کنم و تلاش کنم آن را رسم و در همین حال ببینم که این منظومه حماسی چه زیبایی شناسی یگانه‌ای را طرح می‌کند . در آن اندیشه‌های والا چرخ می‌زند در آن روانشناسی هست، پر است، غنی است و جهانی.
دلم می‌خواهد به جای احساس غرور کردن کارم را به زیبایی شناسی شاهنامه و خودم را به آن انسان آرمانی فردوس نزدیک کنم.
چه معیارهای والایی را طرح می‌کند فردوسی. مثلا با همه تکیه بر وطن دوستی هشیار بوده که تا تعصب و نژاد پرستی را ترویج نکند. چنان که رودابه مادر رستم و همسر زال پسر در اصل فرزند مهراب کابلی است که او از بستگان ضحاک است. با این که طرح می‌کند شاهان دارای فره ایزدی هستند هنگامی که شاهی دچار غرور می‌شود حتی اگر شاه بزرگی چون جمشید باشدفره ایزدی او را ترک می‌کند به دست اهریمنی چون ضحاک کشته می‌شود و همه چیزش فنا می‌گردد.
منبع : گالری نقاشی الهه


همچنین مشاهده کنید