جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا
اگر آتش نشان بودید
هر از گاهی باید حادثه ای مثل سوختن سینمای جمهوری رخ دهد تا نگاهها و نظرها به سوی سازمانی دوخته شود که به مصاف آتش میرود و حریقها را به زانو در میآورد و شعلهها را از تن شهر دور میکند.
هنگامیکه تصویرهای منتشر شده از سینمای سوخته جمهوری منتشر شدمی شنیدم که برخی از شهروندان گله میکردند :پس آتش نشانی در این میانه چه کاره بوده است،همه چیز سوخته است که!
کاری به ابعاد فنی فرآیند امداد رسانی و مهار آتش سوزی توسط آتش نشانان ندارم،این را باید اهالی آن سازمان پاسخ دهند.میدانم که در این سازمان هم مثل خیلی از جاهای دیگر مملکتمان،لنگیهایی هست و گلههایی...اصلا نمیخواهم وارد این مباحث شوم که سر دراز دارد.اما از شما میخواهم در نظر بگیرید که با اتومبیل شخصی تان چقدر طول میکشد که از جنوب تهران تا به شمال آن را طی کنید؟آن هم در یک غروب پر ترافیک با میلیونها آهن پاره ای که در شهر سرگردانند؟حال فرض کنید که شما به جای آتش نشانان باشید و بخواهید این راه پرترافیکی را که گاه موتورسیکلت سوارها را هم متوقف میکند را برای اطفای حریق و نجات جان جماعتی طی کنید،چه میکنید؟مگر در آن آژیر نشسته بر تارک ماشینهای آتش نشانی چقدر میتوان توقع داشت که به رانندگان هشدار و زنهار دهد و به باز شدن راه فرا بخواندشان؟
حالا فرض کنید که شما راننده یک دستگاه خودرو آتش نشانی هستید و توانستید با تکیه بر ویژگیهای شخصی خیلی خیلی ویژه خودتان از بالای ترافیک پرواز کنید و نقب بزنید به یکی از مناطق جنوبی تهران و به محل حادثه برسید.خوب حالا چه میکنید؟حتما میفرمایید که شلنگ آب را در میآوریم و به سمت شعلههای فروزان آتش،نشانه میرویم.اما پیش از آن که توسن خیال شما پیش تر بتازد صبر کنید،اول باید از کوچههای تنگ و تاریک جنوب شهر عبور کنید،همان کوچههایی که به کوچههای آشتی کنان معروفند.چگونه میخواهید خانه ای را که از دسترس شلنگهای آتش نشانان دورند و در کنج و عمق کوچههای تنگ خزیده اند از حریق نجات دهید؟حتما توقع ندارید که با سطل، سطل آب بتوان حریق به آن بزرگی را مهار کرد؟
من در یکی از آتش سوزیهای بزرگ یک انبار کاغذ دیدم که چگونه آتش نشانان از چند کوچه آنسوتر شلنگهای آب را از چند پشت بام عبور داده بودند تا بتوانند با حریق بجنگند.آن انبار تازه در نزدیکی خیابان اصلی بود دسترسی به آن از پشت بامهای همسایگان سهل و آسان بود؛با موارد دیگر که دشوارند چه باید کرد؟و تازه اگر بتوانید راهی به آن کوچههای تنگ باز کنید،چه مقدار از زمان را صرف این تقلا کرده اید؟۱۰ دقیقه؟۲۰دقیقه؟یا بیشتر؟
منصف باشیم،با این وضع ترافیک و کوچهها،ازاین بچههایی که جانشان را کف دست میگیرند و به دل آتش میروند،بیش از این نمیتوان توقع داشت.همین که آتش در چنین کوچههایی به ساختمانهای دیگر سرایت نمیکند،خیلی مهم است.همین که همسایگان را نجات میدهند،خیلی اهمیت دارد.
این بچههای از جان گذشته که مقصر بی برنامگی در شهر سازی کشور نیستند؟آنها که نباید پاسخ تولید سالانه یک میلیون خودرو و سرازیر کردن آنها را در خیابانهایی که فاقد زیر ساخت برای راندن این همه خودرو است را بدهند.
اصغر قاسمی
منبع : روزنامه سیاستروز
همچنین مشاهده کنید