پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا

پیرمرد ،جوان افسرده و مرگ


پیرمرد ،جوان افسرده و مرگ
هر روز ساعت هشت و چهل و یک دقیقه ، جوانی تنها و افسرده از برابر پیرمردی بلط فروش می گذرد و در ساعت هشت و پنجاه و دو دقیقه نیز دختری از آنجا عبور می کند . پیر مرد می داند که اگر آن دو به یکدیگر برسند زن و شوهر خوشبختی خواهند شد اما پانزده دقیقه فاصله،آنها را از این سعادت محروم می سازد . سر انجام روزی از طبقه ششم عمارتی ،یک جای سیگاری بر سر پیر مرد می افتد و او را به قتل می رساند . پس از لحظه ای مرد جوان به کنار او می رسد و به اتفاق عده دیگری دور پیر مرد را می گیرند . در این میان پانزده دقیقه سپری می شود و دخترک نیز فرا می رسد و با مرگ پیرمرد بلیط فروش ماجرای آشنایی آن دو آغاز می گردد و ...........


مسعود رضایی نردین
منبع : مطالب ارسال شده


همچنین مشاهده کنید