پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

نیاز تهران به نگرش های جدید


نیاز تهران به نگرش های جدید
همانطور که می دانیم جامعه امروز ما دچار یک بیماری حاد به نام عدم پذیرش تغییر و تحول و دگرگونی در اکثر بخشهای خود اعم از اداری- فرهنگی، شهری، اجرائی و... حتی شخصی شده است و این سکون و عدم موفقیت و عدم حرکت ریشه در بسیاری از عوامل مختلف دارد.
حرکت و پویائی عامل بقاء است و ایستائی و سکون باعث رخوت، سستی و نابودی است. در دنیای امروزی که همه چیز با سرعت و شتابان در حال حرکت، تحول نوآوری و تغییر می باشد دیگر جای هیچگونه درنگ و در جا زدن و فرصت سوزی باقی نمی ماند (نامگذاری سال نوآوری و شکوفائی توسط رهبر فرزانه دلیلی است بر این ادعا) و خداوند نیز وعده برکت را به حرکت کنندگان می دهد. در جا زدن تا کی؟ آزمون و خطا تا کی؟ بشود یا نشود تا کی؟ طرح های روی کاغذ قشنگ تا کی؟ طرح های ضربتی فوریتی تبلیغاتی تا کی؟ بازنگری و بازپیرائی تا کی؟
فکر می کنیم، طرحی می ریزیم، ناگهان چیزی به ذهنمان می رسد: شکلی، حجمی، بعدی، طرحی، سازمانی، سامانه ای، چشم اندازی، شیوه ای و بالاخره یک چیزی که از سکون و یکنواختی خلاصمان کند و به ما رهائی بخشد اما آیا این کافیست؟ بین تمام کسانیکه در این شهر پیر و رنجور و پردامنه و صدالبته پرمسئولیت در امر مدیریت و برنامه ریزی شهری فعالند چند شاخص اصلی وجود دارد که باقی وظایف و کارها را تحت شعاع قرار می دهد و آن خلاقیت، نوآوری، آفرینشگری، دانش فنی و شجاعت است.
آخر اینان طبیبان شهرند و این شهر بیمار با هزار توی پیچیده محتاج و نیازمند متخصصان واقعی و طبیبان حاذق با دانش یا بهتر بگویم نه عادی نه خوب و نه ممتاز بلکه خارق العاده می باشد.
زیرا امروزه باتوجه به دانش فوق مدرن و پسافراپست مدرنیسم در برنامه ریزی و مدیریت شهری تنها رسیدن ملاک نیست بلکه چگونه رسیدن، با چه سرعتی رسیدن، با چه هزینه ای رسیدن، با چه وسیله ای رسیدن، با چه آرامش و امنیتی رسیدن و از چه مسیری رسیدن و... مهم و حیاتی است.
امروزه در برنامه ریزی و مدیریت شهری پیشرفته و صحیح دیگر بازنگری ها باز پیرایی ها و طرح های ضربتی معنائی ندارد حتی در برنامه ریزی شهری پیشرفته و مدرن حوادث غیرمترقبه، غیرقابل پیش بینی و حوادث قهری طبیعت جزء ذاتی برنامه ریزی و عادی ترین جزء آن می باشد که دیگر به هیچ عنوان طرح های فوری و ضربتی و آنی را نمی طلبد. ما در این ابرشهر زندگی می کنیم شهری با انواع و اقسام مشکلات عدیده که بیان آن فقط و فقط تکرار مکررات است و از زبان هر کارشناس و غیرکارشناسی شنیده ایم که صد البته این تکرارها همه اش بیان درد است نه درمان آن و خلاصه اینکه این ابرشهر پیر و فرسوده و محبوب، محتاج تزریق دانش و تفکر مدیرانی باهوش و خارق العاده و جسور، حتی در پائین ترین سطوح می باشد و کم نیستند زنان و مردان ایرانی تحصیل کرده، باهوش، متعهد و خارق العاده ولی گمنام و بی ادعا.

حسین جعفریان
کارشناس ارشد جغرافیا
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید