شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

عشق و تسلیم شدن


عشق و تسلیم شدن
زمانی را به یاد بیاورید که سرشار از عشق بودید . حال چه به لحاظ فیزیکی – جسمانی ، احساسی – عاطفی یا روحی – معنوی . هنگامی که این لحظه را مجددا در ذهن خود زنده می کنید و آن عشق را مجددا با تمامی شدت و قدرت آن تجربه می نمایید ، به یاد آورید که در آن زمان و به موازات آن ، احساسی از تسلیم ، وادادن و رها کردن را همزمان در خود ، تجربه کرده بودید .
بدین معنا که در آن لحظه هیچ گونه تسلط ، نفوذ و کنترلی بر روی آن تجربه نداشتید . گویی چیزی به مراتب نیرومندتر از شما اوضاع را به دست گرفته بود و شما فقط تسلیم آن شده بودید و "وا داده بودید" ؛ به عبارتی دیگر رها کرده بودید و به خود اجازه داده بودید که از خود بی خود بشوید تا آن احساس ، شما را با خود به هر کجا که می خواست ببرد . می توان گفت که تنها با تسلیم و وادادن بود که عشق زاده شده بود ...
چنانچه عشق و شوری را که در خود تجربه کرده بودید ، از نوع فیزیکی – جسمانی بود ، به آنچه یک لحظه پیش از آن اتفاق افتاده بود ، فکر کنید . امواج لذت را که مدام بزرگ و بزرگتر می شدند در سرتاسر بدن خود احساس کردید به نحوی که در یک لحظه نیروی آن امواج از نیروی کنترلی که بر روی آنها اعمال می کردید ، بزرگتر شدند و شما دیگر نتوانستید جلوی خود را بگیرید و خود را تمام و کمال تسلیم آن احساس نمودید . در مقابل چنانچه مقاومت می ورزیدید یا می ترسیدید که تمام و کمال خود را وا دهید و رها کنید یا مایل نبودید که تسلیم شوید ، از اینکه لذت جسمانی شما به نقطه ی اوج خود برسد ممانعت کرده بودید .
شاید خاطره ای از عشق و شور احساسی و عاطفی عمیق را در ذهن خود مجسم کرده باشید . مثلا تولد فرزندتان یا دیدار مجدد با یکی از اعضای خانواده تان آن هم پس از سالیان طولانی جدایی یا ملاقات با کسی که تاثیر عمیقی بر روی شما بر جای گذاشته .
خود را به آن لحظه ببرید و احساسات و عواطفی را که هر لحظه در شما قوت می گرفتند به طوری که احساس می کردید قلبتان می خواهد منفجر شود ، مجددا تجربه کنید . لحظه ای فرا رسید که این اتفاق افتاد و سرانجام قلبتان از شادی ، شعف و سرور لبریز شد . چنانچه دقت کنید ، در این فرآیند شما تسلیم احساسات خود می شوید و برای یک لحظه فراموش می کنید که تا چه حد شما را آسیب پذیر می سازند ، و سپس به آن ها اجازه می دهید تا در لحظه ای از اوج عشق و شور و احساسات به شکل یک لذت عظیم روحی منفجر شوند . چنانچه با احساسات خود می جنگیدید ، احتمالا موفق می شدید در قلب خود را ببندید و احساسات خود را فراموش کنید . در این صورت آن عشق و مسرت روحی – عاطفی را هرگز تجربه نمی کردید .
بسیاری از مردم معنای واقعی تسلیم شدن و رها کردن را درست درک نمی کنند . تسلیم شدن هرگز به معنای جازدن ، دست شستن ، از موضع ضعف برخورد کردن یا از دست دادن یک چیز با ارزش نیست . تسلیم شدن در اینجا هرگز به معنای تسلیم شدن در یک جنگ یا نبرد نیست . تسلیم شدن در اینجا به معنای کنار زدن خود ، نقش یا همان ضمیر و سپس همسو شدن با نیروی برتر از خواست ، اراده یا تمایل شخصی است .
هنگامی که تسلیم می شوید و رها می کنید ، تمامی آنچه را که شما را با لجاجت تمام در بند نگه داشته است ، رها می کنید و همسو با رودخانه ی زندگی و همگام با آن به پیش می روید تا شما را به جایی بزرگتر و بالاتر ببرد و چیزی والاتر و متعالی تر از خودتان را به شما نشان بدهد .
چنانچه فکر تسلیم شدن ، وادادن و رها کردن شما را بیمناک می کند ، احتمالا در تمامی نواحی زندگی خود عشق و شور زندگی کافی را تجربه نخواهید کرد . سعی کنید هر بار که در برابر تسلیم شدن از خود مقاومت نشان می دهید ، تلاش کنید تا مواضع خود را محفوظ نگه دارید ، به قلمرو ذهنی خود بچسبید و آن را مشاهده کنید . حال چه در طول یک مکالمه ، چه عشق بازی و چه پیاده روی . چه قدم زدن در پارک و چه به هنگام روبرو شدن با احساسات و عواطف خودتان . به خود اجازه دهید که - هر بار تنها اندکی - نفس عمیق بکشید و بگذارید نیرویی که احساس می کنید از درون ، شما را می کشد ، شما را با خود به هر جا که می خواهد ببرد . سپس خواهید دید که درست در همان لحظه که تسلیم می شوید موجی از عشق و شور زندگی شما را در خود غوطه ور خواهد ساخت .
تسلیم عشق خود شدن ، تسلیم شدن به چیزی یا کسی بیرون از شما نیست .
بلکه تسلیم شدن در برابر قدرت عشق و شور و شعف درونی خود شماست .
این نوع از تسلیم شدن همان تسلیم شدن در برابر خود واقعی تان است .

http://delsoookhte.blogfa.com/cat-۲.aspx
توسط پویا روحی علمداری
منبع : مطالب ارسال شده


همچنین مشاهده کنید