جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

دنیا ارزش نداره


دنیا ارزش نداره
ساعت ۱۰ و ۳۰ دقیقه صبح میدان شهید بجنورد:
آقا برو جلو، کار و زندگی داریم ها.
مگه نمی بینی راه بسته است پس بی خودی بوق نزن.
بووووق ....
ای بابا مگه نمی گم بوق نزن؟ وقتی راه بسته است چه طوری برم جلو؟
دلم می خواد بوق بزنم.
بی خود دلت می خواد، مگه دل بخواهیه؟
آره دل بخواهیه، حرفی هست؟ قلدری؟
برو بابا اعصابت از جای دیگه خرده سر ما خالی می کنی.
اعصاب خودت خورده اصلا بیا بیرون ببینم حرف حسابت چیه؟
ای آقا، برو بشین پشت فرمون ماشینت. الانه که راه باز بشه ها چرا بهونه میاری؟ بگو ترسیدی.
آره، من دنبال شر نمی گردم، هر طور دوست داری حساب کن. آها دیدی راه باز شد.
ساعت ۱۰ و ۴۸ دقیقه صبح، چهارراه مخابرات بجنورد:
باز که تو جلوی راه من سبز شدی؟ ... عجب روزیه امروز، همش باید قیافه زاقارت این آدم رو ببینم.با من بودی؟ به من گفتی زاقارت؟
آره دیگه با تو بودم اصلا چرا تو همش جلوی راه من سبز می شی؟
خب من چی کار کنم، راه بندونه، خودت که داری می بینی وگرنه خودم هم خیلی دلم می خواد از توفیق زیارت چهره مبارک شما راحت بشم!
آی ی ... حواست باشه داری چی می گی ها... هی من احترامتو نگه می دارم پررو می شی. اصلا پاشو بیا بیرون ببینم چی داری می گی تو؟
ای آقا، برو بشین سرجات، ما هم هرچی می گیم تو می خوای بیای پایین یقه مارو بچسبی. ببین راه داره باز می شه.
آره راست می گی، حیف که راه داره باز می شه و گرنه می اومدم پایین روشنت می کردم!
ساعت ۱۱ و ۱۷ دقیقه، چهارراه امیریه بجنورد:
بوووووق.... برو جلو، اعصاب معصاب ندارم ها. بووووووق
می بینی که جایی نیست برم جلو... بوووق
ادای منو درمیاری؟ مثل این که تا امروز یک فصل پذیرایی نشی دست از سر من برنمی داری
بووووق
بشین بابا، راه باز شد.
ساعت ۱۱ و ۲۵ دقیقه مابین چهارراه امیریه و بسیج:
بوق، بوق، بوق، بوق. از جلوی چشم من دور شو، حوصله تو رو ندارم.
حوصله داری یا نداری مثل این که تا آخر این راه هم مسیریم.
چیه؟ باز هوس کردی بیام ازت پذیرایی کنم؟
بیا ببینم چطوری می خوای این کار رو بکنی؟
ساعت ۱۱ و ۲۷ دقیقه صبح ۲ راننده خودروی شخصی باهم درگیر شده اند. چند راننده دیگر هم از خودروهایشان پیاده شده اند و سعی می کنند تا قائله را به نحوی ختم کنند.
آقا صلوات بفرستید، ۲ روز دنیا ارزش نداره ها.
۲ راننده با سلام و صلوات و پادرمیانی بقیه رانندگان سوار وسایل نقلیه خود می شوند و راه هم گویا کاملا باز شده. کمی جلوتر یعنی در چهارراه بسیج تعداد زیادی کله قندی نارنجی رنگ را دارند از وسط خیابان جمع آوری می کنند. ۶-۵ عدد سطل رنگ سفید هم در گوشه پیاده رو به چشم می خورد. تمام این مدت کارگران مشغول کشیدن خط کشی های عابر پیاده در خیابان های منتهی به چهارراه بوده اند. کله قندی ها با سرعت جمع و راه باز شده است. خیابان نمایی تازه به خود گرفته و از امروز به بعد خیال والدین دانش آموزان راحت تر خواهد بود چرا که فرزندانشان با اطمینان بیشتری از خیابان گذر می کنند.
دارم به این فکر می کنم که اگر خط کشی ها، شب گذشته یا در یک روز تعطیل کشیده می شد، سوژه ای برای نوشتن این مطلب نداشتم!
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید