جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

پنجره


پنجره
یک زوج جوان به خانه جدیدی نقل مکان کردند.
صبح اولین روز که از خواب بیدار شدند و سر گرم خوردن صباحنه بودند، زن جوان از پنجره به بیرون نگاه کرد و دید که همسایه شان لباس های شسته شده را روی بند آویزان کرده است.
زن جوان به همسرش گفت: ببین! لباس هایشان خوب تمیز نشده است. بلد نیستند لباس ها را خوب بشویند.
شاید بهتر باشد پودر یا صابونی که با آن لباس ها را می شویند عوض کنند.
شوهرش نگاهی از پنجره به بیرون انداخت ولی چیزی نگفت و ساکت ماند.
هر بار که همسایه لباس هایشان را روی بند پهن می کرد، زن جوان همین حرف ها را تکرار می کرد.
یکماه بعد، از تمیز بودن لباس های همسایه که روی بند پهن شده بودند شگفت زده شد و به همسرش گفت: ببین! بالاخره فهمیدند لباس ها را چه طور بشویند.
شوهرش گفت: من امروز صبح زود از خواب بیدار شدم و شیشه های پنجره مان را تمیز کردم!
زندگی هم همین طور است: هنگامی که به دیگران نگاه می کنیم، چیزی که می بینیم به تمیز بودن پنجره ای که از آن نگاه می کنیم بستگی دارد.
قبل از این که از دیگران انتقاد کنیم، بهتر است وضعیت خودمان را بررسی کنیم و از خود بپرسیم که آیا آماده دیدن خوبی ها هستیم و یا آن که در جستجوی چیزی در دیگران می گردیم تا آن را مورد قضاوت و داوری قرار دهیم.
و یادم رفت بگویم که...من امروز تو را شفاف تر و روشن تر از دیروز دیدم.تو چی؟
روز خوبی برایت آرزو می کنم.
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید