پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

رعایت اصولی در درمان عقب‌ماند‌ه‌ها


اصولی که رعایت آنها در درمان و آموزش و پرورش عقب‌مانده‌ها لازم و ضروری به نظر می‌رسد عبارتند از:
۱. تشخیص نارسائی فعالیت‌های قوای ذهنی و هوشی، علت آن بررسی تمام امکانات و یافتن بهترین راه‌حل درمانی و جلوگیری از مشکلات بعدی.
۲. صبر و حوصله و مقاومت از شرایط ضروری و لازمهٔ توفیق درمانی است. نباید از پیشرفت کُند و تدریجی این افراد مأیوس شد و آنها را به حال خود رها کرد. تجربه ثابت کرده است که کودک هر چه قد عقب‌مانده باشد باز هم می‌تواند کارهائی را یاد بگیرد و انجام دهد. پیشرفت این کودکان کند ولی غالباً نتیجه بخش است. از هر پیشرفت باید خوشحال شد زیرا ممکن است پیشرفت‌های دیگر را به‌دنبال داشته باشد.
۳. تا آنجائی‌که ممکن است باید با کودک عقب‌مانده رفتاری مشابه کودک عادی داشت ولی نباید توقع داشت که واکنش‌ وی شبیه کودک عادی باشد.
۴. همان طور که قبلاً ذکر شد عقب‌مانده‌ها تمرکز حواس و دقت ندارند و خیلی زود از کار خسته شده یا سراغ کار دیگر می‌روند. وظیفه مربی ایجاب می‌کند دقت کودک را به موضوع متمرکز نماید.
دقت و توجه کودک بیشتر از طریق نشان دادن یا ترسیم اشکالی که دربارهٔ آنها تدریس می‌شود یا تدریس موضوعاتی که بدان‌ها علاقه دارد تقویت می‌شود.
۵. اکثر عقب‌مانده‌ها حساس‌ هستند و از بی‌مهری یا تحقیر اطرافیان و کم استعدادی خود رنج می‌برند و از عدم پیشرفت خود خیلی زود مأیوس می‌شوند. وقتی کاری انجام می‌دهند چون از نظر شخص عادی ناچیز است تشویق نمی‌شوند در مواقع شکست مورد تسمخر قرار می‌گیرند. همین امر باعث تزلزل عاطفی و رکود فعالیت‌های ذهنی بیشتر و تأخیر مجدد در یادگیری و پیشرفت کودک می‌شود. در حالی‌که تشویق و مراقبت و کمک به این افراد استعدادهای خفته ایشان را بیدار کرده و موجب تحریک و پیشرفت می‌شود.
۶. کودک را باید آزاد بگذارید تا تنهائی کارهایش را انجام دهد و فقط موقعی به او کمک کنید که احساس می‌کنید کمک و راهنمائی شما ضروری است. ادمه راهنمائی و حمایت از طرف والدین ضروری و اساسی است.
۷. هر بار که کودک کاری را به پایان می‌رساند او را تشویق کنید زیرا این کودکان به تشویق و تأیید نیازمند هستند و تشویق باعث می‌شود که توانائی‌های کودکان به حد اعلای رشد خود برسد.
۸. هرگز کودک عقب‌مانده را به‌علت نارسائی نتیجه کار و بدی اجراء آن ملامت و سرزنش یا احیاناً تنبیه نکنید. خیال نکنید که کودک به‌علت لجبازی از انجام دادن کار طفره می‌رود یا آن را عمداً بد انجام می‌دهد.
۹. چون هدف از آموزش و درمان این افراد رشد خوشی، شخصیتی، سازش آنها با محیط و توانائی رفع احتیاجاتشان می‌باشد، لذا لازم است آنها را وادار کنید که به آموزش شغلی و حرفه‌ای بپردازند. در بیمارستان‌های روانی و مراکز کودکان عقب‌افتاده بخش‌های کار درمانی به همین منظور وجود دارد تا کودکان بتوانند بر حسب استعداد و علاقه‌ای که دارند به‌کار گمارده شوند تا ضمن یادگیری کارهای عملی، روابط اجتماعی خود را تقویت کرده و حتی با فروش محصولاتی که خود ساخته‌اند ارزش و اعتمادی برای خود قائل شوند.
۱۰. چون همهٔ کودکان عقب‌مانده برای یادگیری استعداد مشابه ندارند لذا موارد برنامه باید با میزان رشد و استعداد کودک سازگار باشد و تمرین‌های لازم و تکرار آن در برنامه به قدر کافی پیش‌بینی شود. اگر موضوعی به کودک یاد داده می‌شود از وی بخواهند که آن را به‌طور مرتب انجام دهد. با سؤالات مرتب از کودک، توضیح و تصحیح اشتباهات نارسائی کودک را تشخیص و آن را اصلاح کرد. شرح و توضیح و مثال‌های زیاد تا اینکه شاگرد مطلب را درک کند و به خاطر بسپارد ضروری است.
۱۱. رعایت اصول بهداشتی از نظر بدنی: تغذیه و دارو باید جزء برنامه‌های ضروری و اجباری باشد. اصلاح نقایص عضوی تا حدی که کودک امکان آن را داشته باشد که به یادگیری‌های لازم بپردازد.
۱۲. در مورد آزمایش عادات و رفتار اجتماعی آنچه مربیان و والدین مایل هستند که کودک انجام دهد باید خودشان به‌طور مکرر اجراء نمایند تا کودک با استفاده از مشاهده و یادگیری قادر باشد آن را انجام دهد، زیرا کودکان اکثر فعالیت‌های خود را از راه عادت فرا می‌گیرند.
۱۳. رفتار درمانی برای تغییر رفتار ناپسند و ایجاد رفتار طبیعی و پسندیده به طریق شرطی کردن و اقتصاد ژتونی که در نوع اخیر در ازاء رفتار مطلوب و پسندیده ژتونی به کودک داده می‌شود که با آن می‌تواند هر چه مایل است بخرد یا آن را تبدیل به پول کند. این ژنون‌ها به رنگ‌ها و ارزش‌های مختلف تهیه شده و باعث تشویق کودک می‌شود.
۱۴. روان درمانی برای رفع اختلالات هیجانی و عاطفی والدین و خانوادهٔ بیمار برای آنکه بتوانند با واقعیت عقب‌ماندگی کودکانشان روبه‌رو شود لازم و ضروری است.
۱۵. چون در کودکان عقب‌مانده به‌علت اختلال در کنترل دستگاه عصبی انجام دادن حرکات دقیق عضلات و اندام‌ها میسر نیست، لذا باید برای برطرف کردن آن با انجام دادن حرکات بدنی و کارهای دستی یا کار کردن با وسایل مختلف اقدام گردد. کار در زمینهٔ هنرهای دستی صرف‌نظر از اینکه به یادگیری حرکات عضلانی کمک می‌کند باعث تشویق کودک نیز می‌شود. تمرین‌های عملی با استفاده از وسایل فیزیوتراپی جهت آمادگی بدنی برای مشاغل بعدی ضروری است.
۱۶. آموزش حرفه‌ای و شغلی به مراتب مهم‌تر از آموزش خواندن و نوشتن است. آموزش مشاغلی متناسب با ذوق و استعداد کودک، نحوهٔ استفاده از وسایل کار، پیگیری دائم آموزش و راهنمائی شغلی و ادامهٔ خدمات درمانی و بهداشتی نقش مهمی در درمان عقب‌ماندگان ذهنی ایفاء می‌کند.
۱۷. کار کردن با عقب‌مانده‌های ذهنی نباید مانند تصور عمومی بی‌فایده تلقی شود بلکه همان‌طور که یادآور شدیم این افراد می‌توانند با تعلیمات معین اقدامات مؤثری نسبت به فراخور حال خود انجام دهند. طبق عقیده کسانی‌که با انواع روش‌های آموزشی اینگونه کودکان سر و کاری دارند کودکان عقب‌مانده ذهنی در بعضی از شرایط خاص تا حد کودکان عادی پیشرفت نشان داده‌اند و این مطلب نشان می‌دهد که شاید استعدادهای یادگیری خاصی در کودکان عقب‌مانده وچود دارد که هنوز نسبت به آنها آشنائی نداریم. با در نظر گرفتن اصولی که پیش از این گفته شد دو نوع آموزش برای این دسته از کودکان در نظر گرفته می‌شود:
- آموزش برنامه‌ای: روشی است که مطالب و قسمت‌های مختلف برنامه از ساده به مشکل با نظم و ترتیب معینی تعیین شده‌اند. کودک به همان نحوی که یاد می‌گیرد پیشرفت می‌کند و از گروه‌های پائین به گروه‌های بالا مانند کلاس‌های درسی ارتقاء می‌یابد. روش مذکور مطابق اصول و نظریه‌های یادگیری به مورد اجراء گذشته شده است.
- آموزش آزاد و بدون درجه: در این روش حد و حصر و یا گروه و کلاس پائین و بالا وجود ندارد بلکه برنامه‌های آموزشی از ساده به دشوار تهیه شده‌اند. در حقیقت این روش نیز با روش فوق یعنی روش برنامه‌ای مشابهت کامل دارد ولی در روش برنامه‌ای موقعی که کودک به حد اعلا‌ پیشرفت در یک گروه یا کلاس برسد به گروه یا کلاس بالاتر می‌رود ولی در روش آموزش آزاد بین دو کلاس از نظر زمانی حدی وجود ندارد و کودک هر درسی را یاد گرفت به درس بعدی می‌پردازد. امتیاز روش آموزش آزاد این است که اگر کودک به کلاس بالاتری نرفت دچار اضطراب و نگرانی نمی‌شود و همچنین رقابت و هم‌ چشمی بین شاگردان به‌وجود نمی‌آید به‌علاوه بر حسب احتیاچ هر کودک وقت اضافی وجود دارد و شاگردان کم هوشتر بهتر می‌توانند مطالب را یاد بگیرند و چون وقت برای تمام کردن برنامه‌ها محدود نیست لذا در این روش یادگیری به‌نحو مطلوب‌تری انجام می‌پذیرد. در این روش استعداد و توانائی و همچنین ضعف و عدم توانائی کودکان بهتر شناخته شده به‌علاوه به احتیاجات عاطفی روانی آنها بهتر پاسخ داده می‌شود.
در پایان یادآور می‌شویم که مهم‌ترین عامل موفقیت در تدریس کودکان عقب‌مانده ذهنی، کاردانی، علاقه، درک و شخصیت مربیان است. داشتن تخصص در آموزش و پرورش این کودکان به تنهائی کافی نیست بلکه آموزگار باید دارای رشد عاطفی باشد و بتواند خود را در وضعیت‌های غیرمرقبه کنترل کند و به مسئولیت خود آگاه باشد تا بدین وسیله بتواند در آموزش این گروه نقش مؤثری داشته باشد.
متأسفانه والدین کودکان عقب‌مانده ذهنی همیشه فقط در جستجوی داروئی معجزه‌آسا هستند که کودکانشان را درمان کند و روش‌های دیگر را قبول نکرده و از دستورهای داده شده پیروی نمی‌کنند غافل از اینکه با آموزشی به‌جا و مخصوص اغلب می‌توان به نتایج مطلوب رسید.
مسلماً ایجاد مدارس استثنائی و اجراء برنامه‌های آموزشی و تربیتی ویژه، انتظاراتی را برای خانواده‌ها ایجاد می‌کند ولی باید به خانواده‌ها گوشزد شود که اولاً کودک در حد توانائی خود پیشرفت می‌کند و بدون کمک خانواده‌ها به نتیجه مطلوب نخواهد رسید.


همچنین مشاهده کنید