پنجشنبه, ۳۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 18 April, 2024
مجله ویستا

حافظ غنیمتی تکرار نشدنی


حافظ غنیمتی تکرار نشدنی
وقتی می خواهیم از فردوسی و سعدی و مولانا بنویسیم کمی کار ساده تر است.آن بزرگ توس از هویت ایرانی مان گفت و زبان فارسی را پاسداری کرد و دانایی را- آن گاه که جهان کمترین بهره را از آن می برد- فریاد کرد. آن مرد نیک نهاد و آموزگار اخلاق سعدی شیرازی هم همان دغدغه های فردوسی را پی گرفت و زبان را تا جایی که توانست قوام داد و استوار کرد و حکمت عملی را به یادگار گذاشت.
مولانا هم ازچنان بخت بلندی برخوردار بوده است تا پس از قرن ها امروز خود را به این سو و آن سوی جهان برساند و چراغی باشد فرا راه بشر این روزگار.
بر همین سیاق می توان از عطار، خیام، نظامی و دیگر سرآمدان شعر فارسی سخن گفت. اما وقتی بناست از حافظ بنویسیم، کار کمی دشوار می شود چرا که این رند هوشیار هشت قرن شعر فارسی را یکجا در جام معرفت خویش ریخت و شاید بتوان با اشاره به این تعبیر خود او که گفت: «حافظ از چشمه حکمت به کف آور جامی» بهره گرفت و ادعا کرد او قرن ها حکمت ایرانی و اسلامی را در جام جهان بین دیوان خود ریخت تا در هماره تاریخ بجوشد و شاید به همین دلیل باشد که «دیرگاهی است کز این جام هلالی مستیم».
اینجاست که سخن گفتن از حافظ چونان خود او ظرافت می خواهد و نازکی.کلام او که «زیب فلک است و زینت دهر» در معنا پیچیده و گونه گون می نماید و البته پیچیدگی نه بدان معنا که «غامض» و سخت فهم باشد بلکه سخته و سنجیده و رمزآلود است و همین راز آلودگی کلام اوست که قرن ها او را هم نشین هر ایرانی کرده است و هر کسی آن قدر که بتواند جان خود را به شعر او پیوند می دهد. از این زاویه حافظ از خوش اقبال ترین شاعران است که عالم و عامی با او نسبتی معنوی دارند و شاید این ظرافت را خود او هم می دانست که می گوید: «قدسیان گویی که شعر حافظ از بر می کنند».جالب اینجاست که در یک پارادوکس عجیب این راز آلودگی کلام او همراه می شود با یک صراحت بیان تا جایی که بی محابا و بی پروا زمانه خویش را به نقد می کشد و چونان یک منتقد آزاده و آزادی خواه، مهم ترین آسیب آن روزگار را نشانه می رود و ریاکاران را به تیغ کلام خود می گیرد و شگفت که این دیو «ریا» و «تظاهر» چه موذیانه و سمج در هماره تاریخ ما حضور نکبت آمیزی داشته و گویا حافظ نیک می دانسته است که «ریا» و «تزویر» بدخیم ترین درد جامعه ایرانی است.
از این رو فریاد همیشگی او مبارزه با این دیو بدنهاد است.این خود بر پیچیدگی شخصیت و شعر حافظ می افزاید که او در عین حالی که نازکانه می سراید و نگارینه می خرامد، زمخت و زهرآگین بر گناهی بزرگ می تازد و چهره دژم می کند؛ چون می داند «ریا» نه گناهی است که فقط دین مردمان روزگار او را به یغما می برد بلکه «دایم با کمان اندر کمین است» تا عرض و دل و دین را به یک جا بر باد دهد.پس باور داریم وجود حافظ در فرهنگ و ادبیات ما غنیمتی بزرگ و تکرار نشدنی است و شاید به همین دلیل باشد که او خود می گوید: «حافظ از منتقدان است گرامی دارش».
منبع : روزنامه خراسان


همچنین مشاهده کنید