شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

۱۵ مهر: در شهر چه گذشت؟!


۱۵ مهر: در شهر چه گذشت؟!
متاسفانه روال معمول در برخی واحدهای تولیدی بر این است که پس از مشهور شدن در بین مردم، به طور خود‌خواسته کیفیت محصولات خود را نسبت به روز‌های نخست تولید کاهش می‌دهند
تا از هزینه مواد اولیه کاسته شود و به سود بیشتری دست یابند. این در حالی است که اغلب مصرف‌کنندگان متوجه این تغییر می‌شوند و با هر بار خرید فریاد انتقاد آنها به هوا بلند می‌شود.
به عنوان مثال چندی پیش نوعی بستنی به بازار آمد که در آن تکه‌های شکلات و بیسکویت وجود داشت.
در ماه‌های نخست تولید، تکه‌های شکلات و بیسکویت به اندازه کافی در بستنی وجود داشت و مشتریان یکی پس از دیگری جذب کیفیت این محصول می‌شدند.
اما تنها پس از گذشت چند ماه میزان تکه‌های شکلات به نصف و حتی یک‌سوم کاهش یافت و این امر تا جایی پیش رفت که دیگر تفاوت محسوسی بین بستنی‌‌های عادی و این بستنی مخصوص به چشم نمی‌خورد.
● تبلیغات سیار
افرادی که اهل تجارت هستند و به قول معروف مغز اقتصادی‌شان خوب کار می‌کند از هر وسیله‌ای برای تبلیغ محصولات یا خدماتی که می توانند به مشتری ارائه کنند استفاده می‌کنند. یکی از این راه‌ها تبلیغات سیار است که شیوه‌های متنوعی دارد.
اما در تازه‌ترین شیوه برخی افراد تابلویی از نوع تابلو‌های دیجیتالی که در اماکنی نظیر بانک‌ها مشاهده می‌کنیم پشت شیشه عقب خودروشان نصب کرده‌اند که به طور مداوم اطلاعات را نمایش می‌دهد.
در این شیوه، هر اطلاعاتی که مورد نظر فرد باشد از طریق این تابلو برای مردم نمایش داده می‌شود.
از آنجایی که ترافیک مشکلی است که همیشه وجود دارد، این افراد می‌توانند از فرصت شلوغی خیابان‌ها و ترافیک برای جذب مشتری استفاده کنند،حتی برخی از این افراد از فرصت پارک بودن خودرو‌های مجهز به این تابلو‌ها نیز استفاده می‌کنند و اجازه می‌دهند اطلاعات روی تابلو‌ها توجه عابران را جلب کند.
درعین‌حال نباید این نکته را فراموش کرد که وجود همین تابلوهای اطلاع رسانی، باعث به‌هم‌خوردن تمرکز رانندگان پشت سری می‌شود.
● آگهی‌های ماندگار
به نظر می رسد، جنس آگهی‌هایی که مردم در این سو و آن‌سوی شهر نصب می‌کنند مانند خودشان، تفاوت‌های بنیادی با هم دارد.
برای نمونه برخی نصاب‌های آگهی‌های تبلیغاتی مجبورند چند روز یک‌بار در و دیوار‌های منازل و محل کار شهروندان را با آگهی‌ها و برچسب‌های زشت کثیف کنند.
زیرا شهروندان به محض دیدن این آگهی‌ها آنها را ازدرودیوارجدا می‌کنند. علاوه بر این، هیچ مغازه‌ای هم اجازه نصب چنین آگهی‌هایی راروی شیشه ویترین به آنها نمی‌دهد.
این در حالی است که حکایت آگهی‌های مربوط به پیدا شدن کیف پول، اشیای قیمتی، کارت شناسایی و حتی یک دستگاه دوچرخه به کلی فرق می‌کند.
نه تنها مغازه‌دارها اجازه نصب چنین آگهی‌هایی را می‌دهند بلکه این آگهی‌های ماندگار روز‌ها روی شیشه مغازه آنها می‌ماند تا شاید کسی گم‌کرده‌اش را به وسیله آن بیابد.
● تابلوی پفک فروشی
تابلو‌هایی که شاغلان برخی اصناف جلوی محل کسب خود نصب می‌کنند گاهی اوقات اعتراض شهروندان را در پی دارد.
برای نمونه فروشنده‌ای، کارتن پفک را به عنوان تابلو به علائم راهنمایی و رانندگی جلوی مغازه می‌آویزد.
دیگری جعبه‌های نوشابه را جلوی مغازه می‌چیند. برخی دیگر نیز به کارتن پفک و جعبه نوشابه رضایت نمی‌دهند و از هر جنسی چند قلم را جلوی محل کسب می‌چینند.
به دنبال این حرکت غیر مدنی،‌ فقط باریکه‌ای برای عبور رهگذران باقی می‌ماند و آنها مجبورند گاهی اوقات به صورت یکی در میان از این محل عبور کنند.
بدین معنی که نخست اجازه دهند فردی که از روبه‌رو می‌آید عبور کند، سپس از این باریکه بگذرند.
به هر حال در نزدیکی اغلب ما افرادی زندگی می‌کنند که در منزل هیچ بی‌نظمی را تحمل نمی‌کنند اما در بیرون از منزل به فرد جدیدی تبدیل می‌شوند که به تنها چیز ی که هیچ اهمیتی نمی‌دهند ، زیبایی شهر است.
منبع : همشهری آنلاین


همچنین مشاهده کنید