جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

جهان خانم مهدعلیا


جهان خانم مهدعلیا
جهان خانم فرزند محمدقاسم خان قاجار قوانلو در ۱۲۲۰ق متولد و در ۱۵ سالگی به حکم فتحعلی شاه و بنابه وصیت آقامحمدخان قاجار به عقد محمدمیرزای ولیعهد درآمد. حاصل این ازدواج ۲ فرزند یکی دختر به نام عزت‏الدوله و دیگری پسری به نام ناصرالدین میرزا بود که از سوی محمدشاه به ولیعهدی برگزیده شد. پس از فوت محمدشاه قاجار، جهان خانم که در تهران بود تا رسیدن فرزندش از تبریز به تهران قدرت را در دست گرفت و طی نامه‏ای به حکام ولایات اعلام کرد که تا رسیدن ناصرالدین شاه به تهران او حکومت می‏کند. فرامین این دوره با مهر وی تأیید می‏شد. عبارت یکی از مهرهای وی چنین است : « شه جم نگین را مهین مادرم».
او بلافاصله پس از در دست گرفتن قدرت، حاج میرزا آقاسی را از صدارت برکنار و به انتخاب خود صدراعظمی برگزید. پس از به سلطنت رسیدن ناصرالدین شاه جهان خانم ملقب به مهدعلیا شد و در دربار، صاحب قدرت بسیار بود. لیدی شیل، همسر وزرمختار انگلیس در ایران پس از املاقات با مهدعلیا چنین ترسیم می‏کند: « او خیلی باهوش است و در اغلب امور مملکتی دخالت دارد... مادر شاه از من سوالات متعددی درباره ملکه [ویکتوریا] نمود و ازجمله می‎خواست بداند که او چگونه لباس می‎پوشد و چند پسر دارد. از من خواست تصویری از ملکه را به او نشان دهم ولی من از اینکه تصویری از ملکه را به همراه نداشتم خیلی متأسف شدم. مادر شاه در ضمن در مورد وضع تئاتر در انگلستان نیز خیلی کنجکاوی کرد.» ۱ مهدعلیا نتوانست با داماد خود امیرکبیر رابطه مناسبی برقرار کند و دربار ناصری، عرصه مطلوبی برای جولان این دو نبود چرا که هر دو خواهان آن بودند که از اقتدار شاهانه استفاده کنند. این منازعه تا پایان صدارت امیر ادامه داشت و سرانجام تدابیر مهدعلیا بود که حکم مرگ امیر را صادر کرد.
او در نامه‎ای خطاب به شاه که عازم نخستین سفر خود به فرنگستان بود نوشت: « خداوند عالم ان شاءالله وجود مبارک شما را از جمیع بلیات حفظ کند. این روزها دیگر رسیدن انزلی و نشستن به دریا نزدیک است همه را به گرفتن ختم و دعا مشغولم، ان شاءالله به شما خوش خواهد گذشت، از تماشاها و سیاحتها، ولی ان شاءالله به فراموشخانه تشریف نخواهید برد اگر ببرید شیر هشت ماه داده را حلال نخواهم کرد. ان شاءالله فراموش نخواهید کرد». ۲
جهان خانم مهدعلیا در سال ۱۲۹۰هـ . ق. در تهران درگذشت. شاه در این خصوص نوشت : « امروز معلوم شد که بیچاره والده ما اوقاتی که من برلن بودم فوت شده‎اند و نعش هنوز در مسجد شاه است... دود از کله آدم برمی‏خیزد انا لله و انا الیه راجعون...» ۳

فاطمه معزی
۱. خاطرات لیدی میشل، ترجمه حسین ابوترابیان. تهران، نشرنو، ۱۳۶۲. صص ۷۴-۷۱ .
۲. روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفر اول فرنگستان. به کوشش فاطمه قاضیها. تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ص ۴۳۴ .
۳. همان، ص ۳۹۲ .
منبع : موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران


همچنین مشاهده کنید