جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

۱۶سپتامبر سال ۱۹۴۱ ـ رضاشاه کناره گیری کرد


۱۶سپتامبر سال ۱۹۴۱ (۲۵ شهریور ۱۳۲۰) در زمانی که نیروهای شوروی و انگلستان به تهران نزدیک شده بودند محمد علی فروغی نخست وزیر وقت به اتفاق علی سهیلی وزیرامور خارجه کابینه اش به دیدار سفیران انگلستان و شوروی شتافت و به آنان اطلاع داد که رضا شاه همچنان که آن دو دولت خواسته بودند کناره گیری کرده و رهسپار اصفهان شده است. همسر و فرزندان رضا شاه قبلا به اصفهان رفته بودند و تنها محمدرضا در تهران مانده بود.
به احتمال زیاد در همین دیدار، موافقت دو دولت انگلستان و شوروی با شاه شدن محمدرضا به فروغی ابلاغ شده بود، زیرا که فروغی پس از آن دیدار، مستقیما به بهارستان رفت و نمایندگان مجلس را از کناره گیری رضا شاه و بر جای او نشستن محمدرضا آگاه کرد. قبلا قرار بود که پس از برکناری رضا شاه، دولت های اشغالگر ترتیب دیگری برای ایران بدهند و کشور ما تا چند سال توسط یک هیات مدیره موقت اداره شود و سپس نوع حکومت تعیین گردد. برخی از مورخان جنگ جهانی دوم نوشته اند که چون مقامات لندن و به ویژه چرچیل نگران بودند که پس از انقضای حکومت هیات مدیره (هیات موقت پیشنهادی حاکم بر ایران)، استالین کمونیستها را بر ایران مسلط کند و به علاوه، بررسی خصوصیات محمد رضا پهلوی، او را فردی مطیع و علاقه مند به تفریح و ورزش (بیش از سیاست) نشان داده بود اصرار بر شاه شدن فوری او کردند.
در آن روز پس از این که فروغی مجلس را از کناره گیری رضا شاه و خروج او از تهران آگاه ساخت، نمایندگانی که از رضا شاه راضی نبودند (و یا به اشاره سفارت انگلستان) بر ضد او نطقهای تندی ایراد کرده و به فروغی هشدار دادند که سریعا جواهرات سلطنتی صورت برداری کند تا ببیند که رضا شاه بخشی از آنها را با خود نبرده باشد!.قرار شد مجلس برای ادای سوگند شاه تازه یک جلسه فوق العاده فوری تشکیل دهد.
اتفاقا، سوگند وفاداری لوئی شانزدهم شاه وقت فرانسه هم به قانون اساسی در ۱۶ سپتامبر سال ۱۷۹۱ میلادی بعمل آمده بود و هر دو پادشاه با دو انقلاب به فاصله ۱۸۸ سال از یکدیگر برکنار شدند.
از بررسی خاطرات ، اسناد و نوشته ها چنین بر می آید که دلیل عمده موافقت دو دولت متجاوز به ایران ،مخصوصا انگلستان با سلطنت محمد رضا این بود که وی را فردی ضعیف و حرف شنو یافته بودند که فاقد جاه طلبی های پدرش است و قدرت حکومتی را از دست «رجال مورد نظر!» خارج نخواهد ساخت.
رضا شاه با این که با حمایت انگلستان روی کار آمده بود در ۵ ـ ۶ سال آخر سلطنت خود برای خارج ساختن خود از دست انگلیسی ها به آلمان که دم از همبستگی نژاد آریایی (آرین ها) می زد و ایتالیای ناسیونالیست نزدیک شده بود و قراردادهای متعدد با آنها امضاءکرده بود و در نظر داشت به محور (آلمان و متحدانش) به پیوندد، به قفقاز حمله نظامی برد و به سلطه انگلستان در منطقه خلیج فارس پایان دهد و .... رضا شاه غافل از این بود که تا «رجال مشکوک و یا پوسیده !» را کنار نگذارد به هدف نخواهد رسید. همین رجال باعث اشغال نظامی ایران و تغییر رئیس کشور شدند و عقربه ساعت را در ایران به عقب باز گردانیدند.
رضا شاه در پی امضای قرارداد عدم تجاوز میان مسکو و برلن، به شوروی نیز نزدیک شده بود و قراردادهای متعدد با مسکو امضاء کرده بود. هدف رضا شاه این بود که مسکو را از مشارکت در هرگونه توطئه انگلیسی ها بر ضد خود دور سازد. جانشین رضا شاه هم از لحاظ سیاسی تا حدی زیاد مسیر وی را پیمود ؛ با رجال معینی کارکرد و درسالهای آخر سلطنت خواست که کمتر از گذشته دیکته دیگران را بنویسد و راه استقلال در پیش گیرد که سرانجامی مشابه پدرش داشت.
بگیر و ببندها و خلع درجه و عزل و نصب های برق آسای رضا شاه در طول سلطنت مخصوصا دهه دوم سلطنت، جز افزودن بر دشمنانش سودی عایدش نکرد. باوجود این، چون رضا شاه از میان مردم عادی کشور برخاسته بود دردها را می شناخت و ضعف ها را می دانست و تردید در میهندوستی او نمی توان کرد. برای مدرنیزه کردن ایران و به پیش بردن کشور تلاشهای چشمگیری به عمل آورد. در زمان او، ایران هرسال دهها دانشجو به اروپا می فرستاد که در بازگشت عمدتا بکار تدریس می پرداختند حال آن که لازم بود اداره سازمانهای کشور به دست آنان سپرده می شد و مقامها و مدیریت ها از دست "دوله ها" و "سلطنه ها" ، نزدیکان قدرتهای خارجی، و انحصار افراد معین بیرون می آمد و ... .
بزرگترین ضعف شخصی رضا شاه علاقه او به گرد آوردن هرچه بیشتر مال و اموال بود که برایش هم باقی نماندند.
منبع : تاریخ ایران و جهان در این روز


همچنین مشاهده کنید