پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

حجاب، چتر امنیت


حجاب، چتر امنیت
● فرهنگ، عفاف و پوشش
منشا اصلی پیدایش لباس نیاز به محفوظ ماندن، عفیف ماندن و زیبابودن است، امااشتباه است اگر تصور کنیم که می توانیم این همه اختلاف و تنوع راکه در لباس افراد در جوامع و دورانهای مختلف دیده می شود، تنهابا درنظر گرفتن این سه اصل توجیه کنیم. تاثیر فرهنگ بر لباس مهم تر و کلی تر از آن است که از آن در ردیف سایرتاثیرها گفتگو کنیم .
● رابطه لباس و فرهنگ
فرهنگ کلی ترین بخش و نگرشی است که یک جامعه نسبت به جهان دارد و اختلاف در لباس جوامع علاوه بر عوامل اجتماعی، اقتصادی و... ناشی از فرهنگ ها وبینش های مختلف آنان است .
نحوه لباس پوشیدن انسان بسته به این که برای جهان چه معنایی قائل باشد،خود را چگونه موجودی بشناسد، چه سرنوشتی برای خود تصور کند وسعادت خود را درچه بداند، تفاوت می کند.
اگر در جوامع غربی مذهب و قانون تعیین کننده نوع پوشش نیست، نباید تصور کرد که مردم در انتخاب لباس آزادند. جامعه غربی با لباسی که برتن دارد، با ما سخن می گوید اگر به این سخن گوش دهیم فلسفه و فرهنگ غرب را خواهیم شنید.
● رابطه لباس غربی با فرهنگ غربی
تمدن غرب، جلوه یک زندگی است که در آن دیگر معنویت و قدس اصالت ندارد و انسان موجودی نیست که حامل «روح الهی » باشد و بتواند خلیفه خدا در زمین شود. هیچ بهشتی او را به خود دعوت نمی کند، و ارزش زن به اندازه ارزش تن اوست. در چنین فرهنگی لباس وسیله ای برای پوشش تن نیست بلکه برای آرایش آن است و آنچه مدل لباس را تعیین می کند روانشناسی جنسی است و در حقیقت مبتکران مدهای تازه همواره در کار تنظیم نسبت میان برهنگی وپوشیدگی هستند تا بتوانند حداکثر جلوه و جاذبه را در این جنس وحد کثر اشتیاق را در آن حنس دیگر ایجاد نمایند.
● رابطه حجاب با فرهنگ اسلامی
محدودیت هایی که برای غریزه جنسی در اسلام معین شده برای هدایت و رساندن انسان به مقصد است. تن، تنها بخشی از وجود انسان است، و انسان وظیفه خود را خطیرتر از آن می بیند که تنهابه «بدن نمایی » و آرایش جسم بپردازد... لباس به تن نمی کند که تن را عرضه کند، بلکه لباس می پوشد تا خود را بپوشد.
لباس برای او یک حریم است به منزله دیواری و دژی است که تن را از دستبرد محفوظ می دارد و کرامت او را حفظ می کند.
لباس برای آن است که تحریک جنسی را کم کند نه آن که بر قدرت تحریک بیفزاید، لباس پوست دوم انسان نیست، بلکه خانه اول اوست.
● لباس و سر ضمیر
آرایش و نوع لباس از سرضمیرانسان خبر می دهد. همچنین لباس تحت تاثیر فرهنگ و معرف شخصیت افراد هست. میان شخصیت افراد وفرهنگ عمومی نیز ارتباطی قوی وجود دارد. نیاز به ابراز وجود خود به دیگران در جامعه فاقد ارزش های معنوی، به این دلیل است که تنها جامعه اصالت دارد و فرصت بودن و نشان دادن و لذت بردن تنها چند روزی است.
در جامعه های غربی که نظام اداری محکم و تسلط دولتها بر آموزش و پرورش ووسایل ارتباط جمعی، افراد جامعه را روزبه روز به هم شبیه ترمی کند...
فرد وقتی نتواند خود را از راههای منطقی ومعقول ممتاز و مشخص کند به هراقدام دیگری دست می زند و سعی می کند با ایجاد هرگونه تغییری در شکل لباس و نوع آرایش سرو صورت توجه دیگران را به خود جلب کند و خود را از گم شدن درجامعه نجات دهد.
چرا که او که به حقیقتی برتر از جامعه مثلا خدا معتقد نیست و گم شدن در جامعه را فنای شخصیت و مرگ خودمی داند.»
● منطق عفاف
۱) زنی که تن و اندام خود را در معرض دید می گذارد می خواهد به جای انسانیت، با زنانگی خود جایی برای خود در دل ها یاشخصیت ها بیابد. در ان زمان کار به اینجا می کشد که دیگر از زن نه به عنوان یک موجود دارای شخصیت و هویت بلکه ازاجزای بدن او صحبت می آید .
۲) بی بندوباری در پوشش، بی بندوباری در تحریک است وبی بندوباری در تحریک بنیاد خانواده را متلاشی می کند. غریزه جنسی یکی از علل مهم ازدواج و به وجود آمدن خانواده است. اماپس از ازدواج هرچه زمانی می گذرد، نقش غریزه جنسی در حفظ دوام خانواده کمتر می شود و به جای آن نقش عشق، تفاهم و وفاداری دربقای خانواده بیشتر می شود. هم در اینجا باید گفت که بی حجابی ریشه رخت خانواده را می خشکاند...
● سخن آخر
و اینک تمدن غرب، چنین وانمود می کند که می خواهد برای انسان لباس بدوزد... اما در حقیقت به جای آن که لباس برتن او کند، او را برهنه ساخته است. آیا در این جهان که همه اسیر و شیفته تبلیغات غرب شده اند مردمی پیدا می شوند که دلی به پاکی آن کودک داشته باشندو فریاد برآورند که آنچه به نام لباس در غرب به تن انسان می پوشانند، لباس نیست، بلکه برهنگی است.
چرا آن مردم، ما نباشیم ؟



منبع: مرکز امور زنان و خانواده
منبع : تبیان


همچنین مشاهده کنید