جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

جشن سده


جشن سده را در دهمین روز بهمن ماه به هنگام شب برگزاز می کردند .در توجیه این جشن افسانه های گوناگونی آمده:
۱- روزی هوشنگ با یک صد تن از یاران به کوه رفت. ماری عظیم الجثه به سوی او و یارانش رفت ، هوشنگ سنگی به سوی مار پرتاب کرد . سنگ بر سنگ آمد و از برخورد آن ها آتش پدید آمد و مار سوخت . آنها پدید آمدن آتش را جشن گرفتند و آن را سده نامیدند.
۲- چون کیومرث را یک صد فرزند آمدو ایشان به خورشید رسیدند جشنی بر پاشد که آن را سده نامیدند . برخی این داستان را به حضرت آدم نسبت داده اند.
۳- چون جمع مشی و مشیانه و فرزندان آنها ، به صد رسید آن واقعه را جشن گرفتند و آن را سده نامیدند
۴- یادگار پیروزی زو تهماسب بر افراسیاب .
۵- از جشن سده تا نوروز ۵۰ روز و ۵۰ شب است که روی هم صد می شود .
این جشن را به هنگام شب برگزار می کردند . همگان به صحرا می رفتند و کومه هایی از خاشاک فراهم می آوردند و آن را می افروختند و شادی و پایکوبی بر گزار می کردند و معتقد بودند که بازماندۀ این آتش سرما را نابود می کند گردآوری این بوته ها فریضیه ای عمومی محسوب می شود .
ملوک و سلاطین ، مرغان و جانوران صحرایی راگرفته آنها را به نفت می آغشتند یا برپای آنها گیاه خشک می بستند و پرنده یا گیاه را آتش می زدند و در هوا رها می کردند . در جشن سده ، سپر و شمشیر چوبین و بوق سفالین می فروختند و صورتک بر چهره می زدند و چنگ می نواختند .
ابتدا باید گفت که جشن سده تا آنجاکه از اساطیر و متون ایرانی باستان و میانه بر می آید از آیین های کهن ایرانی نبوده است. در اوستا و نوشته های پهلوی ازآن ذکری نرفته و این جشن محتملاً از آیین های بومی غیر آریایی بوده است که در دین زرتشت رسمیت نداشته است . ولی میتوان باور کرد که خود آیینی بس کهن بوده است و اعتقادات و باودهای کهن موجود در آن نمی تواند متعلق به اعصار متأخر باشد.
جشن سده ار نظر تقویمی۴۰ روز پس از آغاز زمستان برگزار می شد . این جشن دقیقاً در پایان چلۀ بزرگ قرار دارد و به اعتقاد عوام با به سر رسیدن این چله زمین نفس می کشد.
در اینجا باید به جشن دیگری اشاره کرد که در ۱۰ دی ماه برگزار می شده و بسیار شبیه جشن سده بوده است و در آن آتش بر می افروختند .
اکنون باید به شب یلدا و آغاز زمستان توجه کرد روز اول زمستان در دیگر ماه پرستندگان خورشید در اعصار باستان روز مقدسی بوده است. از این روز که کوتاهترین روز در سال است هر چه جلوتر یا عقب تر برویم روزها بلندتر می شود . همچنین خورشید که در اول تابستان در اوج خود است آخر پاییز رو به زوال می رسد و روز کوتاهتر می شود و در درازترین شب سال (شب یلدا) تولدی دیگر می یابد و پس از این شب بار دیگر جوانی از سر می گیرد.
پس اگر ما نخستین روز زمستان را شب تولد خورشید در نظر بگیریم در واقع سال کهنه و خورشید کهنه در شب اول زمستان به پایان می رسد و جهانی نو و خورشیدی نو آغاز می شود و در دهم و چهلم زمستان آیینی برای تولد خورشید برگزار می کردند . تقریباً در همۀ مناطق ایران دهم و چهلم کودک را جشن می گیرند . از جمله در کرمان دردهمین روز تولد مادر و کودک را جمعی از خویشان به گرمابه می برند و در بازگشت جشنی بر پا می کردند . در آذربایجان تا ۴۰ روز زیر سر کودک قرآن می گذارند.
وجود این سن از سویی و خصوصیات خورشید در آغاز زمستان از سویی دیگر ما را طبعاً به این اندیشه می افکند که مراسم و اعیاد دهم و چهلم زمستان محتملاً با یک صد روز گذشتن از زمستان ربطی ندارد بلکه با دهم و چهلم تولد خورشید مربوط می شود.

شادی فروغی
منبع : مجله آینه


همچنین مشاهده کنید