پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

روشنایی


روشنایی
سالها پیش در یک شب تاریک و سرد پائیزی با یک کرجی از روی رودخانه ترسناکی در سیبری عبور می کردم. از پیچ رودخانه که می گذشتم از ورای شبح مبهم کوههای اطراف نور خیره کننده ای به چشمم خورد.نور مسحور کننده، جذاب بود و کاملا نزدیک به نظرمی رسید.با خوشحالی فریاد زدم: «خدا را شکر ، به مقصد رسیدیم»
کرجی بان صورتش را بر گرداند، به نقطه نورانی خیره شد و با بی تفاوتی گفت: « خیلی دور است!» و سر گرم پارو زدن شد . بی تفاوتی کرجی بان آزارم داد. نمی توانستم حرف او را باور کنم ، زیرا رو شنایی بسیار نزدیک به نظر می رسید به طوری که تیرگی و ظلمت شب را شکافته و شعاع آن تا دل تیرگیها نفوذ کرده بود. اما بعد دریافتم که حق با کرجی بان بود. او درست گفته بود . در حقیقت روشنایی در فاصله ای بسیار دورتر از آن بود که که من پنداشته بودم.
این از ویژگیهای روشنایی های شبانه است که وقتی از میان تاریکی می در خشند شعاع نورانیشان نوید بخش و امیدوار کننده است . انگار به مقصد نزدیک شده ایم ! و وقتی با قایق سفر می کنیم انسان فکر میکند که مختصری تلاش کند و با سرعت بیشتری پارو بزند و به پایان سفر خواهد رسید . در حالی که روشنایی بسیار بسیار دور است و برای وصول به مقصد راهی طولانی در پیش است!
آن شب نیز سفر ما روی آبهای قیر گون رودخانه همچنان ادامه داشت؛ راهی بی پایان که گویی هرگز به انتها نمی رسد . پرتگاههای هولناک و صخره های عظیم از برابر چشمانمان رژه می رفتند. نزدیکمان می آمدند، دور میشدند و سپس پشت سرمان در ظلمت بی پایان سقوط می کردند و بلافاصله از نظر ناپدید می شدند. ولی نور خیره کننده همچنان می درخشید و پرتو در خشان آن به مسافران خسته بشارت میداد که مقصد نزدیک است. در حالی که در واقع هنوز راه درازی در پیش بود و این روشنایی قریب و در عین حال دلگرم کننده در ظلمت شب از مکانی دور دست همچنان پرتو افشانی می کرد.
اکنون نیز گاهی به یاد آن شب تاریک و آن رودخانه خطرناک می افتم . که در بستر صخره ای خود آرامیده بود و به یاد آن روشنایی دور دست که فریبم داده بود . در زندگی من و دیگران بسیاری روشنایی ها از این دست چه در گذشته و چه در حال و آینده، همه ما را با نوید نزدیکی مقصد امیدوار کرده و خواهد کرد. ولی زندگی ما مانند همان رود تیره در بستر ترسناک صخره ای خود جاری است و امید همان پرتو نوید بخش است که نزدیک می نماید و لی در دور دستهایی واقع است که برای رسیدن به آن باید راه دور و درازی پیمود و با تلاش و کوشش همچنان به پارو زدن ادامه داد.
و هنوز... هنوز هم روشنایی ها در آن دور دستها در برابر ماست!

نویسنده: ولادیمیر کارولنکو
منبع : آی کتاب


همچنین مشاهده کنید