شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

پول پس گرفتن، آداب دارد!


پول پس گرفتن، آداب دارد!
● آنها که پول به مردم قرض داده‌اند و الآن سررسیدش شده، بخوانند
کاملاً طبیعی است شما که پولی به کسی قرض داده‌اید، بخواهید دیر یا زود، بالاخره پولتان را پس بیاورد و تقدیم حضور شریف کند! تصدیق می‌کنیم که این ــ بی‌بر و بگرد ــ حق شماست؛ و ما اتفاقاً در این باره با شما توافق کامل داریم. ما خودمان هم که پولی به دیگران قرض می‌دهیم، توقع داریم روزی تمام و کمال برگرداندش؛ اما... لابد شما هم تصدیق می‌فرمایید که رعایت پاره‌ای آداب همیشه و همه در جا بد نیست؛ از جمله آداب پول پس گرفتن از مردم، که اگر نیازمند نبودند هیچ وقت پیش ما رو زمین نمی‌انداختند و از ما قرض نمی‌کردند.
● آداب پول پس گرفتن از مردم:
۱) اوضاع و احوال مردم را درک کن. حال مردم دنیا همیشه خوب نیست. گاهی وقتها بدجور اوضاعشان قمر در عقرب می‌شود؛ چنان کم می‌آورند که باورت نمی‌شود اویی که مدتها می‌شناختی‌اش، یکباره تا این حد کار و بارش از سکه افتاده باشد و رنگ و رویی برایش نمانده باشد. (حتم داریم همین شمایی که الان دارید این جمله‌ها را می‌خوانید، خوب یادتان است وقتهایی را که دماغتان چاق نبوده و کم یا زیاد، اسب مراد به‌تان لگام نداده و شارژتان شدیداً ته کشیده!) در چنین اوضاع و احوالی، اگر قرار باشد قرض‌بده‌ی لپ‌گلی مراعاتِ بدهکار رنگ‌پریده را نکند و اگر بنده‌خدا مهلت خواست، به هیچ قسم و رقمی رضایت ندهد، روی انصاف و مروت را سیاه کرده. جهان به خودش بسیار دیده طلبکارانی را که وقتی دیده‌اند بدهکار تنگدست واقعاً قدرت پرداخت قرضشان را ندارد، کل وامشان را به‌ش صدقه داده‌اند و در عوض، خدا چنان برایشان ریخته که نتوانسته‌اند جمع کنند. از آن طرف هم زیاد بوده‌اند طلبکارانی که مرغشان یک پا داشته و به نفرین بدهکاران دچار شده‌اند و به زمین گرم خورده‌اند. روز قیامت، مردم جهان چشمشان به عده‌ای می‌افتد که صورت‌هاشان می‌درخشد و در آن ازدحام صحرای محشر، بر تخت‌هایی از نور نشسته‌اند و انگار نه انگار که الان چرتکه‌شان را می‌اندازند و حسابشان را می‌رسند! مردم از هم می‌پرسند: اینها پیامبرند؟ صدا می‌آید که نه. می‌پرسند: شهیدند اینها؟ صدا می‌آید که نه. «پس کی‌اند اینها که خیالشان تخت تخت است؟» «اینها کسانی‌اند که به مردم قرض می‌دادند و برشان آسان می‌گرفتند و اگر نداشتند به‌شان مهلت می‌دادند.»
۲) احترامشان را داشته باش! جنبه‌ی قرض دادن داشته باش! یا همان اول بگو شرمنده‌ام و به مردم قرض نده؛ یا اگر دادی، آبروی مردم را سر چند چوق کم یا زیاد یا چند وقت دیر و زود شدن پرداخت قرضشان، نبر! تو بالاخره به پولت خواهی رسید؛ اما آن که آبروش را برده‌ای، بعید است به این آسانی‌ها به آنچه سالها بین مردم جمع کرده بود و تو به راحتی برایش ریختی، برسد.
۳) به‌شان وقت بده. نمی‌گوییم کارت حساب و کتاب نداشته باشد یا بی‌خیال پولی شو که به مردم قرض داده‌ای؛ اما بگذار آب خوش از گلوشان پایین برود! هولشان نکن! اگر بدهکار تنگدستی از تو مهلت خواست، به‌ش بده. هر روزی که از سررسیدش بگذرد، خدا تلافی می‌کند. فراموش نکن که قرض‌بده‌ها طرف حسابشان خداست؛ در حقیقت به او قرض داده‌اند.
۴) مته به خشخاش نگذار! از همان دست که می‌دهی، می‌گیری. با بندگان خدا راحت بگیر تا خدا هم با تو راحت بگیرد. اگر مته به خشخاش گذاشتن و مو را از ماست کشیدن خوب بود که این همه آدم در طول تاریخ از قیامت نمی‌ترسیدند. همین تو! نمی‌ترسی از قیامت؟ مگر خدا می‌خواهد به‌ت ظلم کند که می‌ترسی! خدا و ظلم؟! تو از حسابرسی کامل و دقیقش است که می‌ترسی. کلاهت پس معرکه است اگر بخواهد مثقال مثقال اعمالت را پای میزان و حساب و کتاب بیاورد ــ هرچند اگر هم بیاورد، حق اوست و اتفاقاً عدل کامل است. حالا درست است که حق توست سر وقت ــ بدون یک دقیقه کم و زیاد ــ تا شاهی آخر پولت را از بدهکارت بگیری، اما بهتر است با بدهکار مسکین دستش‌ازهمه‌جاکوتاه آن جوری رفتار کنی که آرزو داری خدا قیامت بات رفتار کند.
۵) هر وقت و هر جا دلت خواست، اراده نکن که بدهی‌شان را صاف کنند. بدهکار توست، درست؛ عبد ذلیلت که نیست! تو طلبکاری، باشد؛ مالکش که نیستی! پس هر جا یا هر وقت دلت خواست، در خانه‌ی طرف را نکوب یا شماره‌اش را نگیر یا جلو هر کس و ناکسی نگو که طلب من را کی می‌آیی صاف کنی؟!
منبع : ۵ روز


همچنین مشاهده کنید