جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

وقتی از قرض دادن حرف می‌زنیم، از چی حرف می‌زنیم؟


وقتی از قرض دادن حرف می‌زنیم، از چی حرف می‌زنیم؟
● اندر آخر و عاقبت کسانی که به مردم وام می‌دهند
«قرض» هم بخشی از زندگی است ــ مثل خیلی چیزهای دیگر: آدم‌ها وقتی خوابشان بیاید، می‌خوابند؛ وقتی خوابشان نیاید، نمی‌خوابند؛ وقتی که موقعیتش جور بشود، ازدواج می‌کنند؛ کثیف که بشوند می‌روند حمام؛ و هر وقت کمیتشان لنگ باشد، از همدیگر قرض می‌کنند. به هر حال همیشه که آدم اوضاعش روبه‌راه نیست؛ گاهی هم کم می‌آورد و باید از این ور و آن ور جور کند. «قرض» را مثل تابلو ورود ممنوع یا کوچه بن‌بست است یا گردش به چپ ممنوع نباید دید! البته اگر خیلی آدم محتاط یا دقیقی باشید، شاید بتوان شباهت‌هایی بین آن و تابلو جاده لغزنده است یا جاده باریک می‌شود یا پیچ خطرناک پیدا کرد؛ اما این به آن معنا نیست که باید از قرض گرفتن یا قرض دادن ترسید! گیریم که قرض‌بده‌ها قدری باید حواسشان به سرعت مجاز باشد و قرض‌بگیرها به چراغ‌های چشمک‌زن و دور زدن ممنوع‌ها توجه کنند!
● قرض‌بده‌ها به بهشت می‌روند
یکی می‌گفت جان که نیست آقا به این راحتی‌ها بشود داد؛ پول است! بد نمی‌گفت؛ خوب که فکر می‌کنیم می‌بینیم شاید به همین دلیل بعضی‌ها خیال می‌کنند وقت پول قرض دادن قرار است کار خیلی بزرگ یا سختی بکنند! من‌ومن کردن و دست‌دست کردن و هزاربار سرتابالای کسی را که می‌خواهند به‌ش قرض بدهند برانداز کردن و آخر سر هم با کلی اما و اگر و شرط و شروط، پول را به بنده خدا دادن، شاید به همین علت است که بعضی‌ها جانشان بدجور به «چرکهای کف دستشان» وصل است! البته ما منظورمان این نیست که قرض‌بده‌ها به برگشتن یا برنگشتن پولی که به مردم می‌دهند، اصلاً توجه نکنند و کارشان حساب و کتاب نداشته باشد؛ منظور ما این است که اگر جماعت اهل مایه بدانند با قرضی که به ملت شریف می‌دهند، چه نصیب‌ها که می‌برند، خیلی آسوده‌تر از اینها دست توی جیب یا گاوصندوق مبارک می‌کنند و گره از کار مردم باز می‌کنند. برای همین پیشنهاد می‌کنیم اگر اهل مایه‌ای الآن دارد این پنجره را می‌خواند، همچنان به خواندن ادامه بدهد؛ این پنجره فقط برای او نوشته شده است!
● قرض‌بده‌ها چطوری به بهشت می‌روند؟
۱) قرض‌بده‌ها به خدا قرض می‌دهند! عین اتفاقی که می‌افتد، این است: کسی که مشکلی دارد، پیش شما می‌آید و شما مبلغی را که نیاز دارد می‌شمارید و ــ بدون هیچ شرط و شروط باطلی ــ دستتان را دراز می‌کنید که به او بدهید؛ دقیقاً در این لحظه، به جای دست طرف که باید دراز شود و پول یا چک را از شما بگیرد، دست خدا دراز می‌شود و پول را می‌گیرد و زیر بار قرض شما می‌رود! این عین اتفاقی است که می‌افتد. و خدا ــ چنانکه خودش گفته ــ وامی را که به او داده‌اید، دو برابر پس می‌دهد. این‌طوری‌هاست که قرض‌بده‌ها به خدا وام می‌دهند و عوضش، به بهشت می‌روند!
۲) خدا کنتور قرض‌بده‌ها را صفر می‌کند! پای غصه‌های مردم که وسط می‌آید، خدا خودش دست توی جیب می‌کند و حساب می‌کند! اگر مردم را غصه‌دار کنی یا برعکس، غصه‌هاشان را کم کنی و ببینی که لبخند می‌زنند، طرف‌حسابت خداست که کم‌لطفی یا لطفت را هیچ وقت فراموش نمی‌کند و به کامل‌ترین شکل، جبران می‌کند. قرض‌بده‌ای که قدم جلو بگذارد و به مال‌باخته‌ی دست‌ازهمه‌جاکوتاهی که غصه‌ دارد می‌کشدش، وام بدهد و در پس گرفتنش هم مراعاتش را بکند، خدا برایش «ویندوز» جدیدی نصب می‌کند و بی‌خیال همه‌ی آن «دیتا»های منفی‌ای می‌شود که در این بین از وجودش پاک می‌شود!
۳) قرض‌بده‌ها حواسشان هست که ممکن است آنها هم روزی وام بخواهند! چه کسی خبر دارد؟ پای صحبت پیرترها اگر بنشینید، تا دلتان بخواهد حکایت‌های مستند برایتان تعریف می‌کنند از فلان ثروتمندی که رفیق گرمابه و گلستانشان بود و بدجوری ورشکست شد یا بهمان تریلیاردری که یک‌شبه همه چیزش را از دست داد و حالا به سختی زندگی می‌کند. در این بالا و پایین‌های دنیا، مهم این است که قرض‌بده‌ها وقتهایی که دور روزگار به مرادشان نیست، تنها نمی‌مانند و حتماً کسانی برایشان چک خواهند کشید!
۴) قرض‌بده‌ها بیشتر از صدقه‌بده‌ها ثواب می‌کنند! وام جز به دست کسی که به آن محتاج است، نمی‌رسد اما صدقه معلوم نیست؛ شاید به دست غیرمحتاجش هم برسد. این جمله را ننوشتیم که از فردا همان پول خردهایی را هم که برای صدقه کنار می‌گذاشتید، دیگر کنار نگذارید! این را نوشتیم که بدانید وامی که به کسی می‌دهید، با اینکه همه‌اش به‌تان برمی‌گردد، اثرش و ثوابش بیشتر از بخششی است که می‌کنید!
۵) قرض‌نده‌ها بوی بهشت به دماغشان نمی‌رسد؛ چه رسد به خود بهشت!
منبع : ۵ روز


همچنین مشاهده کنید