چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

فضای شهری و عصر ارتباطات در رویکردی به تغزل و تکنولوژی


فضای شهری و عصر ارتباطات در رویکردی به تغزل و تکنولوژی
رابطه دوگانه فضاـ زمان بیانگر این حقیقت است که تجربه فضایی در پروسه زمان رخ می نماید. از این رو ضرورت تبیین مسایل زمان حاضر در رابطه با ادراک شهر از سوی شهروندان با ظهور تکنولوژی اطلاعات شدت یافته است. پیدایش تکنولوژی نوین یا متا تکنولوژی (Meta Technology) درون سیستم شهری با تغییر در ساختار درونی و کالبد بیرونی شهر بر طریق زندگی (Virtual Community) بشری که خود را هنوز مدرن می شناسد، تأثیری شگرف گذارده است. شهر به عنوان موجودیتی زنده که ماهیت و هویت خویش را همواره از زندگی انسانها در فرایندی پویا و جاری طلب می کند، امروزه در تعرضی مداوم از سوی تکنولوژی بر هنر، فرهنگ و تفکر ساکنان خویش واقع گردیده است. حضور انسان عصر تکنولوژی در میان شهر، به مثابه پدیده ای اجتماعی، به دگرگونی روابط شهری و ادراک فضایی (Spatial Perception) او منجر می شود. ماهیت تکنولوژی از یک سو و نمود بیرونی آن در قالب ابزارهای تکنولوژیکی از سوی دیگر بر ذهن و رفتار فضایی ساکنان شهری و کالبد شهر اثر گذار بوده است. از این پس این سئوال بار دیگر در ذهن نقش می بندد که برای دستیابی به ابزاری جهت شناخت ماهیت فضای شهری در عصر تکنولوژی از کدام دریچه باید نظر نمود و بر کدامین وادی قدم گذارد؟
تفحص در ماهیت فضای شهری در عصر کنونی با گذار از مباحث کاربردی، فرمال و کالبدی و رسیدن به تجربه ای جاری و سیال در حقیقت درونی زندگی شهری آشکار می گردد. از آنجا که شهر دارای ماهیتی حقیقی بوده که پیوسته در جریان زندگی خود دستخوش دگرگونی می شود لذا نیاز به تبیین ماهیت درونی آن در هر عصری احساس می شود. آن زمان که ابزار شناخت شهر از قالب های شکلی و کالبدی خود به در آید، ماهیت زیستی در فرایندی انکشافی(Revealing) متجلی می گردد. از آنجا که شهر به واسطه ساکنان آن از موجودیتی پنهان شده به آشکاری می رسد، از این رو حضور انسانها در شهر به منزله ایجاد رابطه می باشد. فضاهای شهری به عنوان مکانهایی که رفتار فضایی انسانها را درون خود جای داده و سامان می بخشد با حضور تکنولوژی شکل تازه ای به خود می گیرد. فضای شهر که در تقابل با ذهن انسان در طول یک پروسه کشف می گردد باید توسط ساکنان آن زندگی شود. از این رو در بستری از تعامل مابین شهروند و فضای شهری ماهیت زندگی تجلی می یابد.
پرداختن به ماهیت فضای شهری با گذار از قلمرو هنر و تغزل در حقیقت حضور در فرایندی انکشافی است که به دنبال آن ماهیت و حقیقت هنر(Alethia) به واسطه ابداع شاعرانه (Poiesis) جلوه گر شده و منکشف می گردد[۲]. تفکر در باره ماهیت هنر در واقع شناخت از پروسه کشف و شهود (Intuition) و کسب بصیرتی (Wisdom) است که از اعماق گذشته و با هدف کشف ارزشها و فرهنگ ساکنان یک شهر با غنا و پیچیدگی از درون رشد نموده و به ظهور می رسد. از این رو شهر در قلمرو تغزل، فراتر از مباحث زیبایی شناسانه و فرمال بوده و به نوعی به پدیدار شدن حقیقت و یا زیبایی مطلق می انجامد. لذا تجارب فضایی که در عمق فرهنگ و هنر شهروند ِشهر نشین از طریق کشف و شهود تکامل می یابد، در قالب کالبد و در ابعاد جهانی (Global)متجلی می گردد. تنها در آن صورت است که ساختار و کالبد شهری در هم آمیخته و حقیقت شهر به سوی توسعه و پیشرفت (Development) گام برمی دارد.
از طرف دیگر اغلب شاهد آن هستیم که شهرها در مقابل حضور تکنولوژی برتر همانند هر پدیده نوینی مقاومت نموده چرا که آن را پدیده ای بیرونی و تعدی گر شناخته اند. این مسئله تا زمانی که معماران شهری کانسپت تکنولوژی را در درون شهر نمایان ننموده و به آن قالب نبخشیده اند و امکان حضور شهروندان در این فضاها میسر نگردیده همچنان به قوت خود باقی است. لذا وظیفه معمار شهری درونی کردن دوباره پدیده ای است که بیرونی و تحمیلی تصور شده است.
از سوی دیگر تکنولوژی به واسطه کاراکتر تعدی گرانه خود با فرض پذیرش و یا عدم پذیرش شهروندان، خواه ناخواه بر حیطه های کالبدی و وادی معنا نفوذ می کند. در حیطه طراحی با بهره گیری از نرم افزارهای کامپیوتری و الگوریتم های پیچیده، فرم کالبدی شهر دچار دگرگونی شده و حتی از حیطه تصور خلاق معمار شهری نیز گوی سبقت را ربوده است. و این همان جایی است که به قول هایدگر جنبه تعرض گونه تکنولوژی آشکار می شود.
از اینرو در پی تحول نگاه انسان به مسئله تکنولوژی و نوع رابطه او با شهر، نیاز به بینشی عمیق در ارتباط با پدیده ای که از درون رشد یافته و منکشف گردیده احساس می شود. در راستای دریافت مفهوم تکنولوژی از سطح واژگان و صورت ظاهری آنها به عمق سفر می کنیم تا با ریشه ها و تجارب زندگی بشر درآمیزیم. یونانیان باستان برای هر نوع ساختن و یا گردهم آوردن از واژه تخنه (Techne)استفاده می کرده اند که در هر دو حیطه هنر و صنعت کاربرد داشته است. اما در دیدگاه هایدگر، فیلسوف آلمانی، تخنه نه به صنعت و نه به هنر و نه به تمامی وجوه تکنولوژیکی عصر ما مربوط می باشد؛ بلکه به نوعی دانش و بصیرت اشاره دارد و آن چیزی نیست جز اشراف به آن چه که حاضر و موجود است ـ نزدیکی حقیقت به واقعیت. بدین ترتیب حقیقت در درون هر چیز موجود است و ما تنها به واسطه پروسه انکشاف و ابداع شاعرانه به آن حقیقت پلی می زنیم. ماهیت تکنولوژی را از جنس ابزار تکنولوژیک دانستن به نوعی تنزل دادن ماهیت تکنولوژی به حیطه نگاه ابژکتیو و سطحی است. ماهیت تکنولوژی نوین ـ گشتل ـ بر پایه علوم دقیقه (Exact Sciences) شکل یافته و به نوعی قالب گذاری (Enframing)و به نظم در آوردن اشاره دارد و هدف اصلی آن تعرض به خارج و خصوصاً قلمرو شناخت بشر ذکر می گردد. از طرف دیگر تقدم آنتالژیکی تکنولوژی بر علوم مدرن و پذیرش سلطه ماهیت تکنولوژی (Gestelle) که به صورت بالقوه در باطن علم مدرن حضور دارد از ارتباطی دوجانبه خبر می دهد[۲]. لذا اندیشیدن به ماهیت تکنولوژی که هر زمان در صدد پنهان نمودن هویت خویش از حیطه آگاهی و دانش بشر است به گونه ای راه یافتن به ساحت علم (Science) و دانش (Knowledge) تلقی می گردد. دانشی که برخاسته از گذشته و با نگاه به آینده با هدف شکل دادن به تمدن شهری رشد نموده و در سطح گسترش می یابد.
لذا با وجود قرابت مابین ماهیت تکنولوژی نوین با هنر به جهت پیمودن طریق انکشاف، وادی هنر به عنوان دریچه ای جهت دستیابی بر ماهیت تکنولوژیکی شهر در عصر جدید می تواند مدنظر قرار گیرد. چرا که هنر قادر است تا مرز زمان و مکان را در نوردیده و فراتر از محدودیتها گام بردارد. هنر این قابلیت را دارد تا به مفاهیم و اندیشه ها قالب و کالبد ببخشد. از این رو پرداختن به جوهر و ماهیت شهر در عصر حاضر، دست یافتن به رابطه دو حیطه هنر و تکنولوژی در وادی دانش و بصیرت تلقی می شود....
منبع : میان گستره


همچنین مشاهده کنید