پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا
پس زبان کودکی باید گشاد
● انسان موجود ظریف و پیچیدهای است.
تربیت او کار سادهای نیست در یک قطعه چوب و سنگ به آسانی میتوان تغییر و تحولی به وجود آورد، زیرا جامدات از خود ارادهای نداشته و مقاومتی نمیکنند، ولی انسان چون دارای شخصیت و اراده است در برابر هر دگرگونی ایستادگی میکند. به عبارت دیگر همانند چوب و سنگ نیست که خود را در بست در اختیار دیگران بگذارد. از این گذشته، انسان احتیاجهای گوناگونی دارد، مربیان باید تمام نیازهای جسمی و عاطفی و فکری کودکان را در نظر بگیرند تا روشهای تربیتی، سودمند واقع شود.
● چرا کودکان میپرسند؟
از آغاز کودکی حس کنجکاوی شدیدی کودکان را تحریک میکند که از هر چیزی سر در بیاورند، آنان پیش از آنکه به حرف زدن آشنا گشته و راه رفتن را بیاموزند، با لمسکردن اشیاء و خراب کردن آنها میخواهند از آنها اطلاع پیدا کنند و آنها را بشناسند.
کودکان وقتی به سن سه و چهار سالگی میرسند به جای لمس کردن و خراب کردن، این اطلاع و آشنایی را به وسیله پرسشهای گوناگون انجام میدهند، لذا در این دوره کلمات (چرا و چطور) زیاد از زبان آنها شنیده میشود. این پرسشها از موضوعات بسیار ساده و کم اهمیت شروع شده، بتدریج به سوالات پیچیده منتهی میشود، مثلاً بسیاری از کودکان میپرسند ستاره چیست؟ خدا کجاست؟ چرا خداوند دیده نمیشود؟... عطش شناسایی و درک نه تنها در طبقه کودکان وجود دارد بلکه این تجسس فکری از مختصات انسان بوده در هر دوره و زمانی انسانها میکوشند از هر چیزی سر در آورده، مجهولات خود را کاهش دهند و به دانستنیهای واقعی خود بیفزایند، بسیاری از تمایلات انسان دورهای و فصلی است، یعنی در موقعی شروع و در زمانی پایان مییابد، مثلاً بازی کودکان آغاز و انجامی دارد ولی حس کنجکاوی و درک انسان پایانی ندارد، و تازه هرچه علم و دانش بشری فراوانتر میشود، ابهام و سوال انسانها نیز تو سعه بیشتری مییابد.
منبع : روزنامه تهران امروز
همچنین مشاهده کنید